بی بی سی فارسی
مصوبه بهمن ۱۴۰۲ شورای عالی فضای مجازی، با عنوان «بررسی راهکارهای افزایش میزان سهم ترافیک داخلی و مقابله با پالایش شکنها»، تازهترین تلاش حکومت جمهوری اسلامی ایران برای هموار کردن مسیر قطع ارتباط شهروندان این کشور با اینترنت جهانی و تحقق کامل شبکه ملی اطلاعات یا اینترنت ملی است.
شبکه ملی اطلاعات قرار است به عنوان جایگزین اینترنت جهانی عمل کند. شبکهای که وعده میدهد تمام نیازهای آنلاین شهروند معمولی ایرانی را تامین کند، تا او دیگر خود را نیازمند اتصال به اینترنت جهانی نداند. حکومت امیدوار است این خوگرفتن شهروند ایرانی به اینترنت ملی و سکوها و پیامرسانهای داخلی باعث شود قطع تدریجی یا ناگهانی اتصال کشور به اینترنت جهانی دیگر موج بزرگی از شوک و واکنش ایجاد نکند.
اینترنت ملی بخشی از قلمرو حاکمیتی است که قوانین و قواعد سرزمینی در آن اعمال میشود. از قواعد مربوط به مشخص بودن هویت واقعی افراد گرفته تا کنترل محتوایی که در آن قرار میگیرد. ذخیره شدن اطلاعات کاربران در داخل کشور، امکان دسترسی مقامات قضایی و امنیتی به اطلاعات آنها را فراهم میکند. هرچند از نظر حاکمیتی این امر یکی از مزیتهای سکوها و پیامرسانهای داخلی دانسته شده اما در عمل موجب بی اعتمادی کاربران ایرانی به این خدمات شدهاند.
این نگرانی در جامعه وجود دارد که با توجه به لازم الاجرا بودن قوانین و خط قرمزهای رسمی در سکوهای داخلی، شرکتها برای در امان ماندن از مشکلات بعدی بر پیامهای کاربران اعمال نظارت کنند. روز ۲۷ تیرماه ۱۴۰۲، یک حساب در ایکس (توییتر سابق) مدعی شد که تصویر مانیتور یکی از کارمندان شرکت پیامرسان ایرانی «بله» را منتشر کرده است. این تصویر نشان میداد امکان دسترسی نامحدود به محتوای چت کاربران وجود دارد. اپلیکیشن «بله» در بیانیهای صحت تصویر را تأیید کرد. این اتفاق برای بسیاری مهر تأییدی بود بر بی اعتمادی نسبت به سکوها و اپهای داخلی، که یکی از دلایل بیرغبتی عمومی نسبت به استفاده از آنها بوده است.
پیامرسانهای داخلی و بیاعتمادی کاربران
بر اساس مصوبه اخیر شورای عالی فضای مجازی، سه وزارت خانه ارشاد، ارتباطات و دارایی باید در عرض یک ماه طرحی را آماده کنند که تولید کنندگان محتوا از پلتفرمهای خارجی به پلتفرمهای داخلی مهاجرت کنند. به نحوی که شش ماه بعد از تهیه شدن این طرح دست کم ۵۰ درصد تولید کنندگان محتوا صفحات و کانالهای پر مخاطب در پلتفرمهای بینالمللی، رخت عزیمت از آن شبکهها را بربسته و اسباب تولید محتوا و جذب مخاطب خود را در زمین پلتفرمها و اپلیکیشنهای بومی/داخلی پهن کرده باشند.
پیشتر دولت با تصویب آییننامه «حمایت ازسکوها و کسب و کارهای اقتصاد دیجیتال» در سال ۱۴۰۱، مشوقهای مختلفی برای حضور و فعالیت کسب و کارهای اینترنتی در سکوهای داخلی معرفی کرده بود. تیک آبی (نشانه تایید هویت کاربر)، معافیت مالیاتی، اعطای تسهیلات بانکی، کمک در جذب فالوور و تبلیغات عمومی همه در یک بسته پیشنهادی قرارداده شدند تا مشوق مهاجرت کسب و کارهای اینترنتی به پلتفرمهای داخلی باشند. تولید کنندگان محتوا تنها گروهی نیستند که هدف این برنامههای تشویقی و ترغیبی قرار میگیرند.
نهادهای دولتی نیز در مصوبه اخیر شورای عالی فضای مجازی موظف شدهاند خدمات دولتی فراگیر و ضروری را در بستر سکوهای داخلی ارائه دهند. در عمل نیز مدتی است که شهروندان ایرانی برای برخورداری از خدمات الکترونیک آموزشی و بانکی و قضایی مجبور هستند که پیامرسانهای داخلی را نصب کنند. این اصرار بر ارائه خدمات عمومی بر بستر پیامرسانها و سکوهای داخلی را می توان به دورخیز حکومت برای ایجاد سوپراپ ایرانی تعبیر کرد.
شناخته شدهترین مثال برای سوپراپ در جهان «ویچت» چینیست. در نبود دسترسی آزاد به پلتفرمهای بینالمللی ویچت به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره شهروندان چینی تبدیل شده است، که از تماس با دوستان، تا سفارش غدا و گرفتن وقت دکتر تا دسترسی به خدمات دولت الکترونیک در آن صورت میگیرد. بر اساس آمار ذکر شده در سایت Statista در سپتامبر سال ۲۰۲۳ این شبکه اجتماعی چینی یک میلیارد و سیصد میلیون کاربر فعال ماهانه داشته است. وجود نیرویهای متخصص و امکانات فنی غولهای تکنولوژی بزرگ چینی مانند هوآوی، لنوو و اینسپور، تأمین نیازهای سختافزاری و نرمافزاری چنین پروژههایی را در چین به راحتی فراهم کرده است.
اتصال سکوهای و پیام رسانهای داخلی بله، ایتا، گپ و آی گپ به یکدیگر در اردیبهشت ۱۴۰۲، را نیز میتوان گامهای اولیه حرکت به سمت ایجاد سوپر اپ ایرانی دانست. اینکه آیا در داخل ایران توان سختافزاری و نرمافزاری اجرای چنین طرح بلند پروازانهای وجود دارد یا نه نیز موضوعیست که نیازمند یک بررسی مستقل است.
ولی نه تنها از این پیامرسانها استقبالی نشد، بلکه در همین ابتدای راه برخی سکوهای داخلی با اختلال فنی و حتی قطعی روبرو شدهاند. برای مثال در ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، سکوی ایتا با اختلال گسترده و قطعی روبرو شد. البته علت آن از سوی مدیران ایتا رشد حجم کاربران ذکر شد. محدودیتهای ناشی از تحریمهای بین المللی و مشکلات مالی و اقتصادی ناشی از آن نیز بر دسترسی به بسیاری از تکنولوژیهای این حوزه در ایران اثر دارد.
«سیاست های سایبری کوچاننده» همیشه به صورت تشویقی و با برجسته کردن مواهب و منافع احتمالی نیستند. بخش مهمی از «سیاست های سایبری کوچاننده» جمهوری اسلامی ایران با اجبار و مجازات همراه هستند. به نحوی که کاربر ایرانی برای ادامه حیات دیجیتال خود جز استفاده از پلتفورمها و اپهای داخلی چارهای نبیند.
فیلترشدن دائمی پیامرسانها و شبکههای اجتماعی بینالمللی محبوبی مانند واتساپ، اینستاگرام و تلگرام یکی از بارزترین نمونههای استفاده از اجبار حاکمیتی برای کنترل دسترسی به اینترنت جهانی بوده است. که در کنار قطع شدن مقطعی اینترنت ملی و محلی، بیشترین تاثیر را در زندگی دیجیتال روزمره شهروند ایرانی داشته است. البته اجبار به همینجا ختم نمیشود، ابزارهای دور زدن فیلترینگ که تنها راه دسترسی ایرانیان به این پلتفرم ها و شبکهها بودند نیز یکی پس از دیگری از کار می افتند. هرچند پیش از این نیز تولید، فروش و توزیع فیلتر شکن و ویپیان، تعقیب کیفری به همراه داشت، اما این نگرانی ایجاد شده بود که با مصوبه اخیر شورای عالی فضای مجازی حتی استفاده از ابزارهای دور زدن فیلترینگ نیز ممنوع اعلام شود. رئیس مرکز ملی فضای مجازی چند روز پس از رسانهای شدن ماده مربوطه در این مصوبه، مخاطب آن را «دستگاههای حاکمیتی» عنوان کرد.
با توجه به رویه در پیش گرفته شده این احتمال وجود دارد که حتی حضور و فعالیت صرف در پلتفرمهای بینالمللی نیز به زودی با ممنوعیت و محدودیت روبرو شود. در مصوبه اخیر نیز اعلام شده است که شرکتها نباید برای تبلیغ سراغ پلتفرمهای فیلتر شده بروند.
ماراتن کاربران ایران در اینترنت جهانی
«سیاست های سایبری کوچاننده» حکومت ایران حتی اگربه صورت مستقیم از سازوکارهای ممنوعیت و جرم انگاری استفاده نکند، راهی را در پیش میگیرند که همین فعالیت اندک کاربر ایرانی در اینترنت جهانی را نیز تبدیل به یک ماراتن طاقت فرسای روزانه کنند.
در واقع عذابآور شدن تجربه دسترسی به اینترنت جهانی در راستای اجرای «طرح کلان و معماری شبکه ملی اطلاعات» است که در سال ۱۳۹۹ از سوی شورای عالی فضای مجازی ابلاغ شد. بر اساس این سند هفتاد درصد از ترافیک مصرفی کاربران ایرانی باید صرف مشاهده محتوای داخلی شود. با کاهش پهنای باند ترافیک بین المللی، سهم پلتفرمهای بین المللی از محتوای مصرف شده توسط کاربر ایرانی نیز کاهش می یابد.
به نظر میرسد مردمی که به دلیل شرایط اقتصادی هر روز اقلام سبد مصرفیشان کمتر و کمتر می شود، حالا مجبورند بین ترافیک کندتر و گرانتر بینالمللی و ترافیک ارزانتر، سریعتر و محدودتر داخلی یکی را انتخاب کنند، و این بار به جای گوشت، میوه و کتاب، مجبورند آزادی بیان، حریم خصوصی دیجیتال، دسترسی به محتوای متنوع و سانسور نشده را از سبد مصرفی خود حذف کنند.