دادههای سازمان حفاظت محیط زیست نشان میدهد که تنها ۳۰ یوزپلنگ آسیایی در ایران باقی ماندهاند
فعالان و کارشناسان محیط زیست و حیات وحش ایران در نشستی تحتعنوان «در گرداب انقراض»، ضمن بررسی وضعیت کنونی جمعیت باقیمانده یوزپلنگ ایرانی، تاکید کردند آنچه دولتهای جمهوری اسلامی طی دو دهه گذشته با ادعای حفاظت و نجات این گونه در معرض خطر انجام دادهاند، بینتیجه بوده است.
لیلا فولادوند، مستندساز حیات وحش، در این نشست به عوامل موثر در کاهش جمعیت یوزهای ایرانی اشاره کرد و گفت که پس از ۲۰ سال جمعیت این گونه چنان کاهش یافته است که تنها شاید ۱۷ یوز در طبیعت ایران مانده باشد؛ ۱۰ توله یوز و هفت یوز بالغ.
هوشنگ ضیائی، کارشناس پیشکسوت حیات وحش، نیز در این نشست، زندانی شدن فعالان محیط زیستی و یوزبانان از جمله هومن جوکار، را در کاهش جمعیت یوزهای ایرانی و بحرانیتر شدن وضعیت این گونه حیات وحش موثر دانست و گفت که برای نجات یوز ایرانی از خطر انقراض باید آموزش جوامع محلی و مدیریت مشارکتی زیستگاهها را جدی گرفت.
بر اساس گزارش روزنامه پیام ما، در این نشست حمید ظهرابی، معاون حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست، اعلام کرد: «برای نجات یوز ایرانی از معرض خطر انقراض به دو هزار میلیارد تومان پول طی پنج سال آینده نیاز داریم تا بتوانیم بگوییم تلاشمان را کردهایم که یوز منقرض نشود.»
یوزپلنگ آسیایی از نادرترین و تهدیدشدهترین گربهسانان جهان است و در بالاترین طبقه حفاظتی فهرست قرمز جهانی (IUCN)، یعنی در طبقه «در آستانه انقراض» قرار دارد. دادههای موجود حاکی از آن است که از جمعیت یوز آسیایی شاید کمتر از ۳۰ یوز در ایران باقی مانده باشد؛ همان رقمی که ۲۳ سال پیش، زمانی که طرح حفاظت از یوز آغاز شد تا نسل این گونه حفظ شود، اعلام شد.
برنامههای حفاظت و نجات یوز ایرانی از خطر انقراض از حدود چهار دهه قبل آغاز شد. یکی از این برنامهها ایده «تکثیر در اسارت» بود که با وجود مخالفتهای بسیار کارشناسان، از اواخر دهه ۱۳۹۰ با زندهگیری فیروز و ایران، دو یوز نر و ماده، در پارک ملی توران آغاز شد، اما این طرح با گذشت یک دهه، سرانجام خوشی نداشت. ایران که از معدود یوزهای ماده آسیایی است، سزارین شد و شانس بارداری دوباره را برای همیشه از دست داد. دو توله او نیز در همان روزهای اول جان باختند. توله سوم به نام «پیروز» نیز که به نماد ایستادگی ایرانیان تبدیل شده بود، در نهایت پس از یک دوره بیماری جان باخت.
با این حال، اصرار مقامهای سازمان حفاظت محیط زیست به اجرای طرح تکثیر در اسارت همچنان ادامه دارد. حال آنکه به گفته باقر نظامی، پژوهشگر یوزپلنگ آسیایی، این طرح از نگاه بسیاری از کارشناسان هزینهبر و میلیاردی بود و کارنامه موفقی نداشت. به گفته کنشگران حیاتوحش، نگهداری نامناسب گونههای در معرض خطر در شرایط اسارت نهتنها به تکثیر آنها نمیانجامد، بلکه خطر انقراضشان را هم به همراه دارد.
پیشتر مرتضی پورمیرزایی، مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی، با انتقاد از سازمان حفاظت محیط زیست، گفته بود که مقامهای این سازمان باید بگویند چرا تکثیر در شرایط اسارت و نیمهاسارت که در دنیا بارها جواب داده، در ایران با چنین شرایطی روبرو است.
مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی وضعیت یوزپلنگ ایرانی در سالهای اخیر را یادآور شد و گفت: «در این سالها، کوشکی و دلبر از دست رفتند، فیروز از طبیعت زندهگیری شد و مدام میگویند ایران سالم است، اما هیچ مستنداتی برای صحبتهایشان ارائه نمیدهند و تولههای ایران هم که آن سرنوشت را پیدا کردند.»
یوزهای آسیایی حتی اگر از تهدیدهای طرح ایده تکثیر در اسارت جان سالم به در ببرند، خطرهایی مانند تصادف با خودروها در جادههایی که حصارکشی نشدهاند، آنها را تهدید میکند. طی سالهای اخیر حدود ۲۰۰ توله یوز در زیستگاههای ایران متولد شدند و یک سالگی را هم رد کردند، با این حال جمعیت یوزهای ایران تغییر نکرد؛ زیرا شمار قابلتوجهی از آنها در خارج از مناطق حفاظتشده کشته شدند.
به گزارش روزنامه هممیهن و به گفته نظامی، در این سالها، ۶۸ مورد مرگ یوزها ثبت شد که ۵۵ درصد این تلفات مربوط به دامداران و سگ گلهها و ۳۰ درصد هم مربوط به جادهها بوده است.
سازمان حفاظت محیط زیست سال ۱۳۹۲ در گزارشی اعلام کرد که دستکم ۷۴ گونه حیات وحش ایران در فهرست قرمز اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت قرار گرفتهاند. حالا با گذشت حدود ۱۰ سال از انتشار این فهرست، شمار گونههای در معرض خطر از ۱۰۰ عبور کرده است. همه اینها در حالی است که جمهوری اسلامی کارشناسان و فعالان زبده محیط زیستی ایران را در زندان محبوس کرده است.
پیشتر محمد درویش، استاد دانشگاه و کنشگر برجسته محیط زیست، خبر داده بود که در طول چهار دهه گذشته، بیش از ۹۰ درصد حیات وحش ایران از دست رفتهاند. به گفته او، زمانی که کلنگ سازمان حفاظت محیط زیست به زمین خورد، یک میلیون و ۳۰۰ هزار آهو، گوزن، گورخر، قوچ و میش و کل و بز در ایران بودند، اما حالا شمار آنها به کمتر از ۱۱۰ هزار رسیده است.