م. روغنی
وحشیگریهای اوباش خامنهای علیه زنان مخالف حجاب اجباری و توجیه این رویکرد از سوی کارگزاران دستچین شده همچون حسین شریعتمداری، سخنگوی غیررسمی رهبر که آن را “اقدام خداپسندانه” نامید و وزیر کشور رئیسی قاتل، که پتو کشیدن روی سر زنان را مطابق “ضوابط” خواند، خامنهای را با چالش بیپیشینهای روبرو ساخته است.
بیتردید رویکردهای سرکوبگرانه این رهبر خودکامه علیه زنان آزادیخواه، ریشه در فرهنگ وی از جمله آموزش، باورهای دینی و ایدئولوژیک و ویژگیهای شخصیتی وی دارد که از دوران خرد سالی در محیطهای بسته مذهبی و چه بسا خرافی کلید خورده است.
۱- دوران آموزش از خردسالی تا پیوستن به خیزش خمینی
خامنهای از سن ۴ سالگی به همراه برادر بزرگش فراگیری قرآن را در مکتبخانه و سپس دوره دبستان ابتدایی را در یک مدرسه اسلامی مشهد به نام “دارالتعلیم دیانتی” گذراند و قرائت قرآن را در همین شهر نزد برخی قاریان قرآن آموخت.
همزمان، آموزش دینی را نزد پدرش “سید جواد خامنهای” روحانی عراقی-ایرانی آغاز کرد و با تشویق پدر و مادرش تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز پی گرفت که در سالهای اول دهه ۱۳۳۰، با حضور نواب صفوی در مشهد همزمان شد.
این طلبه در مورد تاثیرات سیاسی ملاقاتش در سن ۱۵، ۱۶ سالگی با نواب که با رویکردی تروریستی خواستار اجرای قوانین اسلامی بود، چنین مینویسد: ” .. باید گفت که اولین جرقههای انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نواب در من به وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما نواب روشن کرد.”[۱]
وی پس از سفر کوتاهی به نجف و شرکت در حوزه علمیه این شهر به وطن بازگشت و در سن ۱۹ سالگی در قم با پی گرفتن دوران طلبگی با حضور در آموزشهای استادان گوناگون از جمله خمینی تا سال ۱۳۴۳ در این شهر ماند.
گرچه دیدار خامنهای با خمینی در سال ۱۳۳۶ روی داد اما با گرایشهای سیاسی وی در مورد زنان در جریان طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی آشنا شد و به گفته علیاکبر ولایتی نخستین فردی بود که با شورش خمینی همراه گردید.
مخالفت خمینی با آن طرح بیشتر از هر چیز با حق رأی زنان بود و بیتردید پیوستن خامنهای به این شورش تائید دیدگاههای زنستیزانه خمینی به ویژه علیه زنان تجددخواه به شمار میآمد. گزاره زیر نگاه مردسالارانه و ارتجاعی خمینی در این مورد را در سخنرانیاش در سال ۱۳۴۱، آشکار میسازد.
“حساب کنید چه کردهاید؟ زنها را وارد کردید در ادارات؛ ببینید در هر ادارهای که وارد شدند، آن اداره فلج شد. فعلاً محدود است؛ علما میگویند توسعه ندهید؛ به استانها نفرستید. زن اگر وارد دستگاهی شد، اوضاع را به هم میزند؛ میخواهید استقلالتان را زنها تأمین کنند؟! کسانی که شما از آنها تقلید میکنید، دارند به آسمان میپرند، شما به زنها ور میروید؟”[۲]
خمینی همچنین موفق شد شمار دیگری از روحانیون را همراه کرده با نوشتن نامهای به برخی از اصول تبعیضآمیز اسلامی علیه زنان اشاره کند:
“روحانیت ملاحظه میکند که دولت مذهب رسمی کشور را ملعبه خود قرار داده، و در کنفرانسها اجازه میدهد که گفته شود قدمهایی برای تساوی حقوق زن و مرد برداشته شده. در صورتی که هرکس به تساوی حقوق زن در ارث و طلاق و مثل اینها، که جزء احکام ضروری اسلام است، معتقد باشد و لغو نماید، اسلام تکلیفش را تعیین کرده است.”[۳]
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب ۵۷، دیدگاههای مرتجعانه و زنستیزانه خمینی با منع ورود زنان بیحجاب به ادارات دولتی دوباره جان تازهای یافت که با واکنش زنان بسیاری در چند شهر بزرگ به ویژه تهران روبرو شد. اما چند سال پس از آن عقب نشینی موقتی، با توجه به سرکوب مخالفین و جنگ ایران عراق، این خواست خمینی در تمام کشور اجرا گردید. افزون برین قانون خانواده نیز که تا حدودی به سود زنان بود، لغو شد.
دشمنی خامنهای با زنان آزادیخواه و متجدد که از خمینی پیروی میکرد، از چند زاویه قابل ارزیابی است. پیش از این به تربیت و آموزشهای اسلامی وی از خردسالی اشاره شد که در شکلگیری فرهنگ وی نقش تعیینکننده به جای گذارد. مورد دوم نظام ارزشی خامنهای است که مشکلآفرین شده است.
۲- نظام ارزشی و ایدئولوژیک خامنهای
در باره نظام ارزشی و گفتمانی خامنهای میتوان در مورد روحانیت به گونهای همگانی سخن گفت که شامل حال این رهبر خودکامه نیز میگردد. به باور حسن مکارمی (روانکاو)، نظام گفتمانی روحانیت نظام “اربابی” است که به باور آنان هرچه میگویند عین حقیقت به شمار میآید[۴].
در واقع شغل روحانیت شیعه بالای منبر رفتن و موعظه مومنین بر زمین نشسته است که حق به چالش کشیدن روحانی بالای منبر از آنان سلب شده است. سخنان آنان از قرآن و احادیث است که زیر پرسش بردن آن ” کفر گویی” به شمار میآید.
براین مبنا خامنهای که افزون بر روحانی بودن در جایگاه ولی مطلقه فقیه قرار گرفته به عنوان بالاترین مقام سیاسی، نظامی و امنیتی کشور از این توان برخوردار است که بیحجابی را “هم حرام شرعی و هم حرام سیاسی” بنامد و “تمکین” بیچون و چرای زنان را خواستار گردد!
این حکم به ارازل و اوباش و نیروهای آتش به اختیارش اجازه میدهد با خشونت تمام با زنان مخالف حجاب اجباری روبرو شده با تحقیر، ضرب و شتم و حتی تجاوز جنسی و کشتن برخی, منویات دیکتاتور را به اجرا گذارند. مورد نیکا شاکرمی و تحقیقات بیبیسی در این مورد شاهد این مدعاست[۵].
نیکا شاکرمی، نوجوان ۱۶ سال معترض ایرانی، پائیز ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری کشته شد
۳- ویژگیهای شخصیتی خامنهای و راهکارهای حفظ نظام
خامنهای دیکتاتوری متوهم و در عین حال لجوج و یکدنده است. توهم وی از آنجا ناشی میشود که به عنوان نماینده امام زمان خود را موظف میداند زمینه تحقق تمدن اسلامی در جهان را فراهم سازد[۶] که بیتردید از زنان بیحجاب تهی خواهد بود.
افزون برین با وجودی که تصمیمات سیاسی وی از جمله در مورد توسعه فنآوری هستهای، اسرائیل و آمریکاستیزی و پشتیبانی از گروههای تروریستی شیعه در منطقه در سه دهه گذشته به جز تحریم، گرانی، تهیدستی، تبعیض و سرکوب، فساد نهادینه شده، انزوای کامل کشور و فجایع محیط زیستی نتیجه دیگری به بار نیاورده با لجاجت تمام حاضر نیست به اکثریت سرنشینان این آب و خاک گوش فرا دهد و در راهکارهای سیاسیاش تجدید نظر کند.
این رهبر خود شیفته توانسته است خیزشهای ادواری دهههای گذشته علیه راهکارها و رویکردهای گوناگونش را به هزینه از دست دادن پذیرفتگی سیاسی و حکومت داریاش (مشروعیت) کاملا سرکوب کند. به باور وی و کارگزاران امنیتیاش عقبنشیتی در هر مورد عقبنشینیهای دیگری را در پی خواهد داشت و به سرنگونی نظام ولایی خواهد انجامید.
امیر حسین بانکیپور، نماینده مجلس در این باره گفته است “داستان حجاب فقط روسری نیست که از سر بیفتد بلکه اگر نظام این سنگر را تحویل دهد، بقیه سنگرها را فتح میکنند” به باور وی حجاب “سنگر استرتژیک” نظام است که باید حفظ شود.[۷]
مخالفت بخش مهمی از جمعیت زنان با حجاب اجباری و مقاومت شجاعانه آنان در برابر سرکوب ارازل و اوباش خامنهای، دیکتاتور را برآن داشته است به هر قیمی به این مخالفت نیز خاتمه دهد.
سرپیچی زنان آزادیخواه از فرامین نماینده امام زمان، ادامه جنبش زن زندگی آزادی است که به شیوه تازه و از راه نافرمانی مدنی خشونتپرهیز ادامه دارد. زنان آزادیخواه بهرغم پرداخت هزینههای مالی، فیزیکی و اجتماعی سنگین از جمله، پرداخت جریمه، روبرو شدن با توقیف خودروها، تحقیر، ضرب و شتم، شکنجه، بازداشت و حتی از دست دادن جانشان به مقاومت علیه این اجبار ادامه میدهند و در این راه بخشهای دیگری از جامعه از جمله صاحبان کسب کار نیز با تن دادن به پلمب اماکنشان با زنان در تحمل این سرکوب شریکند.
به نظر میرسد زنان آزادیخواه و مخالف حجاب تحمیلی با پشتیبانی افکار عمومی اکثریت جامعه برآنند که دیکتاتور متوهم و لجوج را به عقب نشینی از این خاکریز ناچار سازند.
اردیبهشت ۱۴۰۳
mrowghani.com
——————————-
[۱] – اولین آتش را نواب صفوی در دل ما روشن کرد، ایرنا، ۲۶ دی ۱۳۹۰
[۲] – صحیفه امام، جلد اول ص. ۱۱۸
[۳] – محمد حیدری، آیتالله خمینی در برابر زنان، بیبیسی فارسی، ۲ دی ۱۳۹۶، به نقل از صحیفه امام، ج. اول ص.۱۴۸
[۴] – روانشناسی و رفتار خامنهای، چشم انداز، ایران اینترنشنال
[۵] – ابراز نگرانی سازمان ملل از اسناد منتشر شده در مورد نحوه قتل نیکا شاکرمی، بیبی سی فارسی، ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
[۶] – فرزاد جهان بین، فرآیند تحقق تمدن اسلامی از منظر حضرت آیت الله خامنهای، پریال جامع علوم اسلامی، مطالعات انقلاب اسلامی، زمستان ۱۳۹۳
[۷] – حجاب اجباری “سنگر استراتژی نظام”؛ ادامه مقاومت علیه اجبار، دویچه وله ۲۴/۲/۱۴۰۳
از: ایران امروز