ف. م. سخن: سخنان تاسف بار شاهزاده در باره وز وز کردن مخالفان دوران پیش از انقلاب و باقی قضایا

چهارشنبه, 6ام تیر, 1403
اندازه قلم متن

IMG_3161.pngسخنرانی شاهزاده که در زیر این مطلب می بینید نمی دانم مربوط به چه زمانی ست و فرق هم نمی کند که مال چه زمانی باشد. هر چه هست نظر ایشان است و این نظر بسیار تاسف بار است.

حکومت نکبت فعلی کاری کرده است که زمان پیش از انقلاب، حتی به نظر کسانی که در آن دوران با حکومت پادشاهی مخالفت می کردند بهشت به نظر برسد.

خرابی های امروز چنان از حد گذشته که کسی جرات ندارد بگوید در دوران پیش از انقلاب کشور مشکلاتی داشت که هر چند در مقیاس مصائب امروز اصلا به نظر نمی رسد اما در زمان خودش به دلیل نبودن معیار،،، مصیبت و فاجعه به نظر می آمد و این که امروز بعد از ۴۵ سال تصور کنیم در دوران پادشاه فقید، ایران سوییس بود ناشی از دوری از آن دوران و خرابی های بیش از حد دوران حاضر است.

از طرفی لحن شاهزاده وقتی از وز وز رادیکال ها سخن گفتند مرا به یاد خس و خاشاک گفتن احمدی نژاد انداخت و بدتر از آن اظهار این که اولا آگاهی رسانی در دوران پیشین کافی نبود و مردم به مساجد می رفتند و شر و ور های آخوندها را گوش می دادند، و دیگر این که هیچکس ارزش زحمات مسوولین حکومت پادشاهی را نفهمید چون مفت دست شان آمد قدر آن را ندانستند (که در باره ی این «منت گذاشتن» به جای «وظیفه داشتن» جداگانه خواهم نوشت).

خدمت ایشان عرض می کنم که اولا اکثریت مردم پای رادیو تلویزیون می نشستند نه این که مسجد بروند. مسجد را هم به اندازه ای می رفتند که پدر گرامی شما در ایام سوگواری می رفت. جز در مراسم ختم و مرگ و میر هم کسی پای «شر و ور»های آخوندها نمی نشست. این ها که می گویید، تنها در سال ۵۶ یعنی یک سال قبل از انقلاب اتفاق افتاد که مردم آن هم نه اکثریت بلکه تعداد بیشتری نسبت به گذشته مسجدرو شدند.

ثانیا «آگاهی رسانی» مسوولان کشور نه تنها کم نبود بلکه آن قدر زیاد بود که انسان را دچار تهوع می کرد. هر جایی که افتتاح می شد، هر پروژه ای که آغاز می شد، هر کارخانه ای که به راه می افتاد، با بوق و کرنا و تبریک و تهنیت هایی که ده بیست صفحه روزنامه ها را پر می کرد به اطلاع مردم می رسید ولی مردم به دلیل شیوه ی «آگاهی رسانی» و افراط در تزریق این تبلیغ ها هر چه را که می شنیدند به صورت طبیعی پس می زدند. از طرفی وقتی برق شهرها روزانه چند ساعت قطع می شد -که پادشاه فقید هم به آن اشاره کرد-، مردم نمی توانستند سازندگی ها را باور کنند.

در مورد «آگاهی رسانی» حتی در سینماها بعد از پخش سرود شاهنشاهی که همه باید به احترام می ایستادند، حدود ده دقیقه فیلم خبری از پیشرفت های کشور نشان داده می شد و در جایی که طرف رفته بود تا رقص و آواز ببیند آگاهی رسانی زورکی صورت می گرفت.

در مدارس، در روزهای تاریخی، در سرمای زمستان، بچه ها در حالی که سگ لرز می زدند، «باید» در جشنی که مدرسه به آن مناسبت ها برگزار می کرد حضور می یافتند و در حالی که اعضا و جوارح بدن شان یخ زده بود مثلا از فلان رویداد مهم «آگاه» می شدند.

از کمبود ها و فقرها و نداری ها و فقدان اولیه ترین لوازم پزشکی و درمانی و تحصیلی و غیره سخنی نمی گویم چون کار از نوشتن مقاله می گذرد و به نوشتن کتاب می کشد.

مخالفانی هم که وز وز می کردند، از شکم مادرشان رادیکال زاییده نشده بودند. وقتی حرف حساب شنیده نمی شد، و پشت آن تهدید و ترس می آمد رادیکال شدن هم دنباله ی طبیعی آن می شد.

اگر بخواهید چند نمونه از مردان و زنان دانشمندی که نه چپ مارکسیست بودند نه راست اسلامی به شما معرفی می کنم که داستان های شان را با فشارهای ساواک بخوانید و مطمئن باشید که این ها حرف شان حرف بود و وز وز نبود.

شما حق دارید از دوران پیش از انقلاب و زحمات پدرتان دفاع کنید و البته جای دفاع هم دارد و قابل دفاع هم هست ولی اگر بخواهید قسمت های منفی آن دوران را ندیده بگیرید و بر آن ها چشم ببندید و به معترضان آن دوران بدون این که بدانید که که ها بوده اند و چه ها می گفته اند -که اگر حرف هایشان شنیده می شد محال بود رادیکال شوند و بلای حکومت اسلامی بر سر ما فرود بیاید- آن وقت لطفی به پدرتان و دوران او نکرده اید و باعث می شوید امثال من یاد کمبودها و مشکلات آن دوران بیفتیم و در این زمان که نیاز به نفوذ و دخالت شما برای جمع کردن بساط حکومت نکبت هست دچار افتراق و پراکندگی شویم.

من توصیه می کنم کسانی که مشکلات دوران پیش از انقلاب را فراموش کرده اند فیلم های فارسی آن زمان را که فیلمفارسی و رقص و آواز نبود یک بار نگاه کنند تا گوشه هایی که از تیغ سانسور آن زمان در امان مانده بود را ببینند و باور کنند که در آن دوران ایران سوییس نبود هرچند نسبت به دوران حاضر سوییس به نظر می آمد.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.