ایران وایر – پژمان تهوری
***
اول: آشتی مردم با صندوقهای رای به انگیزهای بیش از کاندیدای اصلاحطلب نیاز دارد
با اعلام نتایج تعیین صلاحیتها توسط شورای نگهبان و تایید صلاحیت یکی از سه کاندیدای اصلی جبهه اصلاحات، یعنی مسعود پزشکیان، باور ناظران سیاسی این بود که این تصمیم با نیت افزایش مشارکت در انتخابات صورت گرفته است.
تحریم انتخابات توسط احزاب سیاسی اصلاحطلب در انتخابات مجلس به عنوان یکی از عوامل اصلی کاهش مشارکت یاد میشد و انتظار و باور این بود که مشارکت اصلاحطلبان در انتخابات میتواند بر افزایش مشارکت تاثیر قابل توجهی بگذارد.
اما اعلام میزان مشارکت در این انتخابات، نشان داد که مشارکت از ۴۰ درصد تجاوز نکرده و نه تنها میدان دادن به اصلاحطلبان بر افزایش مشارکت تاثیر مثبت نگذاشته، بلکه به نسبت دوره گذشته انتخابات ریاست جمهوری، سطح مشارکت حدود ۸ درصد کاهش یافته است.
در دوره گذشته انتخابات ریاست جمهوری جمعا ۲۸ میلیون و ۹۸۹ هزار نفر معادل ۴۸.۸۸ درصد واجدین شرایط رای دادن مشارکت کرده بودند اما در این دوره، مجموع آراء به کمتر از ۲۵ میلیون معادل ۴۰ درصد کاهش یافت (مشارکتی همسطح انتخابات مجلس دوازدهم).
نتایج این انتخابات به وضوح نشان داد که آشتی مردم با صندوقهای رای به انگیزهای بیش از تایید صلاحیت یک کاندیدای اصلاحطلب نیازمند است.
دوم: افزایش مشارکت به امید گره خورده است نه اصلاحطلبان
بیاعتنایی اکثریت مردم به دعوت گسترده اصلاحطلبان برای مشارکت در انتخابات و رای به مسعود پزشکیان، یادآور تجربه شکست «اکبر هاشمی رفسنجانی» در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ بود.
در آن دوره نیز، تمام جریانهای سیاسی اصلاحطلب و بخش بزرگی از روشنفکران با دعوت مردم به مشارکت در انتخابات، خواستار جلوگیری از پیروزی «محمود احمدینژاد» شدند ولی اکثریت مردم اعتنای چندانی به این دعوت نکردند و در مرحله دوم انتخابات نه تنها به نسبت مرحله اول مشارکت بالاتری را رقم نزدند بلکه مجموع آراء دو میلیون رای نیز کمتر شد و احمدینژاد توانست برنده نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نام گیرد.
تجربه این دو انتخابات نشان میدهد که آنچه سبب مشارکت مردم در انتخابات میشود امید به تغییر است نه اعتماد به اصلاحطلبان. مردم هرگاه امید به تغییر داشتهاند در انتخابات شرکت کرده و هرگاه امید به تغییر نداشتهاند در انتخابات شرکت نکردهاند.
ترساندن مردم از احمدینژاد یا سعید جلیلی برای کشاندن مردم به پای صندوقها کافی نیست مردم باید به تغییر امیدوار شوند. ولی اصلاحطلبان و مسعود پزشکیان تلاشی برای آن نکردند. آنها در مرحله دوم نیز اگر تنها بر «دفع شر جلیلی» تمرکز کنند انتخابات را باختهاند آنها باید این امید را ایجاد کنند که علاوه بر دفع شر میتوانند تغییری هم ایجاد کنند هرچند کار سختی در پیش دارند.
سوم: رایآوری پزشکیان از سبد آراء رئیسی و احمدینژاد
اصلاحطلبان همواره افزایش مشارکت در انتخابات را رمز پیروزی خود عنوان کردهاند. در این دوره نیز بارها گفته بودند که اگر سطح مشارکت به بالای ۶۰ درصد افزایش پیدا کند مسعود پزشکیان در دور اول پیروز خواهد شد.
آنها هیچ شانسی برای پزشکیان در انتخاباتی با ۴۰ درصد مشارکت قائل نبودند ولی نتایج انتخابات نشان داد که تمرکز مسعود پزشکیان بر سبد آراء احمدینژاد و تلاش برای جلب آراء طبقه محرومان موفق بوده، چرا که او در انتخاباتی با مشارکت ۴۰ درصد، که اکثریت آن را اصولگرایان و طبقه محروم جامعه تشکیل میدهند، توانسته نفر اول شود یعنی او توانسته حمایت بخشی از اصولگرایان را جلب کند.
«ابراهیم رئیسی» در سال ۱۴۰۰ توانسته بود با ۱۸ میلیون رای یعنی مجموع آراء مسعود پزشکیان و سعید جلیلی در ۱۴۰۳ به پیروزی برسد. نتایج این انتخابات نشان داد که همه آراء رئیسی متعلق به اصولگرایان نبوده بلکه طبقه محرومان که پیشتر آراء خود را به نام محمود احمدینژاد به صندوق ریخته بود در سال ۱۴۰۰ به رئیسی و در سال ۱۴۰۳ به پزشکیان رای داده است.
چهارم: مرحله دوم انتخابات و رمز پیروزی مسعود پزشکیان
اینک مسعود پزشکیان و سعید جلیلی طبق آنچه اعلام شده، به مرحله دوم راه یافته است. در مرحله دوم کار برای پزشکیان آسوده نخواهد بود. طبیعتا بخشی از آرای «محمدباقر قالیباف» و «مصطفی پورمحمدی» به سبد پزشکیان و بخش بزرگتری به سبد رای جلیلی افزوده میشود.
مسعود پزشکیان در این مرحله نیازمند به صحنه آوردن چند درصد از تحریمکنندگان به صحنه انتخابات است برای این مهم او باید امید به تغییر را میان تحریمکنندگان ایجاد کند و چند وعده تغییر سردهد.
در عین حال او باید مراقب باشد که این وعدهها به ریزش سبد رای فعلی او منجر نشود. یعنی او باید با حفظ رابطه و حفظ اعتماد اقشار محروم، وعدههایی سر دهد که طبقه متوسط و تحریمکنندگان انتخابات به آینده امیدوار شوند.
پنجم: اصلاحطلبان قادر به جلب اعتماد حامیان جنبش زن زندگی آزادی نیست
نتایج انتخابات ریاست جمهوری و تداوم تحریم ۶۰ درصد واجدین شرایط رای دادن با وجود مشارکت گسترده الیت سیاسی اصلاحطلب در این انتخابات، نشان داد که فعالان جنبش زن، زندگی، آزادی چشم به دگرگونی در ساختار سیاسی ایران دارند و اصلاحطلبان به عنوان جریانی که پیشتر موفق به اصلاح امور نبوده، قادر به جلب اعتماد بدنه این جنبش نیستند.
«میرحسین موسوی»، «مصطفی تاجزاده»، «فائزه هاشمی» و «نرگس محمدی» به عنوان چهرههای شناخته شده داخل ایران که پیشتر بحث عبور از جمهوری اسلامی و مطالبه تغییر قانون اساسی را مطرح کردهاند، بیش از اصلاحطلبانی که در پی ایجاد تغییرات با استفاده از روزنهها هستند، مورد اعتمادند. از نگاه بدنه این جنبش، اصلاحی که به تحول در ساختار سیاسی کشور منجر نشود، مطلوب نیست و مایل به آزمودن آزموده نیستند.
تایید صلاحیت یک اصلاحطلب توسط شورای نگهبان نشان داد که حاکمیت پذیرفته که افزایش مشارکت بدون اصلاحطلبان ممکن نیست اما نتایج این انتخابات نشان داد که این تحلیل اگر تا پیش از سال ۱۳۹۶ درست بود ولی دیگر موضوعیت ندارد.
«علی خامنهای» باید بپذیرد که افزایش مشارکت جز با تغییر ریل حکمرانی و بازگرداندن قدرت واقعی به نهادهای انتخابی و پذیرش رای مردم و استیفای حقوق ملت ممکن نیست.
خامنهای با دست فرمان پیشین نمیتواند مردم را با نظام آشتی دهد، او باید تغییر را بپذیرد.