



وضعیت جنگی و اضطراب عمومی ناشی از تهدیدات نظامی و شرایط امنیتی ایجاد شده توسط جمهوری اسلامی، کارگران، بهویژه آن دسته که در صنایع کوچک، کارگاههای نیمهخصوصی و مشاغل خدماتی فعالیت میکنند، تحتتاثیر قرار داده است و آنها با مشکلات معیشتی فراوان دستوپنجه نرم میکنند. در ماههای اخیر و پیش از شروع جنگ اسراییل و ایران، کارگران با بحرانهایی چون بیبرقی، توقف تولید و نبود پوشش حمایتی روبهرو بودهاند.
گزارش زیر گفتوگو با آنهاست. کارگرانی که احساس میکنند، میان بحرانهای مختلف فراموش شدهاند.
قبل از جنگ هم نه بیمه درمانی داشتیم، نه قرارداد
کارگر یک کارگاه آلومینیومسازی در جنوب تهران به «ایرانوایر» میگوید: «با آغاز قطعی برق، کار ما تعطیل شد. آنهم در شرایطی که نه یک بیمه درمانی داریم، نه قرارداد کاری. من نه پولی برای تامین مایحتاج غذایی داشتم و نه هیچ پساندازی برای کرایه خانه. حالا هم که بیپناهی در میانه یک جنگ به بدبختیهای قبلیمان اضافه شده.»
کارگر دیگری که در بخش خدمات نصب کولر و لوازم فنی کار میکند هم دل پُری دارد. او به ایرانوایر میگوید: «هیچ تماس کاری نداریم، مردم ترسخورده، از خانه بیرون نمیآیند. این یعنی حتی خرج نان شب هم گیرمان نمیآید. درست برعکس سالهای قبل که این روزها، روزهای اوج کار ما بود.»
یک فعال کارگری ساکن اصفهان نیز میگوید: «در شرایط جنگی و بیخانمانی اولین و نخستین قربانیان جامعه ماییم، طبقه کارگر. این بهخاطر این نیست که کارگران نقش کمتری در جامعه دارند، بلکه به این دلیل است که اساسا کمتر دیده میشوند. نمایندهای هم برای دادخواهی در حاکمیت ندارند. اگر برق قطع میشود، خطوط تولید میخوابد. اما کارگر بدون بیمه و حقوق، نه فقط از کار، که از زندگی هم باز میماند. در ماجرای جنگ حتی کارمندان دورکار میشوند. اما آیا شما از دورکاری کارگران حتی نیروهای رسمی چیزی شنیدهاید؟»
کارگران در جنگ هشت ساله و جنگ با اسراییل ۱۴۰۴
جنگ ایران و عراق هشتسال ادامه داشت. اگر چه در آن روزها سبک زندگی آدمها متفاوت بود و کشور تازه از یک انقلاب گذشته بود، اما باز هم بهنظر میرسد وضعیت حمایت از کارگران شرایط بهتری از امروز داشت.
یک کارگر بازنشسته در اینباره به ایرانوایر میگوید: «در دوران جنگ ایران و عراق، دولت وقت بهعنوان دولتی برآمده از یک نظام انقلابی تازهتاسیس، سیاستهای حمایتی گستردهای را برای اقشار ضعیف جامعه از جمله کارگران اجرا میکرد. سیاستهایی مثل توزیع کوپن کالاهای اساسی، ثبات نسبی قیمتها، سهمیهبندی سوخت و نان با حمایت نهادهای اقتصادی پس از انقلاب. اینها باعث شد تا کارگران بهصورت نسبی از حداقلهای معیشتی برخوردار باشند.»
به باور این کارگر بازنشسته در وضعیت جنگی امروز ایران، دولت با بحران اقتصادی، تورم شدید، کاهش درآمدهای نفتی و تحریمهای چندلایه مواجه است: «سیاستهای ریاضت اقتصادی، حذف یارانهها و کسری بودجه هنگفت، در عمل دست دولت را برای حمایت معنادار از کارگران بسته است. جامعه کارگری ایران، در شرایط جنگی متاسفانه با فقدان یک حمایت هدفمند، گرانی بیسابقه کالاها و اختلال در زنجیره تامین مواد غذایی مواجه شده است.»
امنیت شغلی
در دوران جنگ و دهه ۶۰، اقتصاد ایران بهرغم آنکه تحت فشار جنگ بود، اما استخدام کارگران در صنایع دفاعی، نهادهای دولتی و بسیج عمومی نیروی کار در بخشهای تولیدی و خدماتی، نوعی امنیت شغلی حداقلی را برای کارگران فراهم کرده بود. مشارکت آنان در آنچه «دفاع مقدس» نامیده میشد هم، نوعی امتیاز اجتماعی برای آنان محسوب میشد.
ولی در حال حاضر، جمع بزرگی از کارگران شاغل در بخشهای خصوصی یا پروژههای پیمانکاری، بهدلیل «اختلال در بازار، تعطیلی کارخانهها، قطعی برق و اینترنت و بحران انرژی» با بیکاری یا تعلیق شغلی مواجه شدهاند.
دسترسی به خدمات درمانی و بیمه
به گفته کارگر بازنشستهای که زندگی در هر دو جنگ ایران پس از انقلاب ۵۷ را تجربه کرده، در جنگ هشتساله، نهادهایی چون «بنیاد شهید، کمیته امداد و سازمان تامین اجتماعی» اگرچه «بهصورت بسیار محدود»، ولی تلاشهایی برای خدمات درمانی و پوشش بیمهای انجام میدادند. اما در شرایط جنگی امروز، بسیاری از کارگران حتی قرارداد ندارند و تحت پوشش بیمهای نیستند: «همزمان، فشارهای وارده بر نظام درمانی کشور، ناشی از جنگ و تحریم و بحران کمبود دارو، خدمات درمانی را بسیار پرهزینه و ناکارآمد کرده است.»
امنیت روانی و اجتماعی
در دهه ۶۰ که گفتمان غالب بر جامعه بر محور مقاومت، شهادت، ایثار و دشمنستیزی بود، تبلیغات رسمی تلاش میکرد تا با انسجام روانی، امید را به جامعه تزریق کند. به گواه خانوادههای کارگری در آن روزها آنها بهرغم داشتن مشکلات، بهنوعی در جنگ هم مشارکت میکردند: «در جنگ ۱۴۰۴، با گسترش رسانههای آزاد، فضای مجازی و دسترسی مردم به اطلاعات غیررسمی، وضعیت کاملا متفاوت است. افزایش اضطراب، ترس از ناامنی، بیاعتمادی به حاکمیت و تمایل به مهاجرت در همه طبقات اجتماعی از جمله کارگران و پرستاران و دیگر مشاغل فنی وجه غالب روانی امروز است. جامعه کارگری، نهتنها احساس امنیت نمیکند، بلکه هیچ چشمانداز روشنی نیز نمیبیند.»
مهاجرت و جابهجایی داخلی
در جنگ ایران و عراق، مهاجرتهای داخلی، محدود به شهرهای مرزی و مناطق جنگی مثل خوزستان، ایلام و کرمانشاه بود. اما امروز بهدلیل شدت حملات و گستردگی مناطق درگیر، مهاجرت از پایتخت، اصفهان و شهرهای مرکزی به استانهای شمالی یا خارج از کشور افزایش یافته و کارگران نیز در این موج بیثباتی جای دارند.
کارگر بازنشستهای که با ایرانوایر گفتگو کرده است، میگوید: «در جنگ ایران وعراق، کارگران در متن سیاستهای پشتیبانی جنگی بودند. ولی امروز در بحران امنیتی-نظامی، کارگران نهتنها در متن، که در حاشیه هم دیده نمیشوند. ضعف نهادهای رفاهی، حذف برنامههای حمایتی و سکوت رسانهای، ما را در معرض شدیدترین آسیب اقتصادی قرار داده است.»
بیتوجهی نهادهای مسوول
هیچیک از نهادهای رفاهی و حمایتی کشور، از جمله تامین اجتماعی، وزارت کار، کمیته امداد یا صندوق توسعه ملی، تا این لحظه هیچ برنامه مشخصی برای حمایت از معیشت کارگران در شرایط جنگی نداشتهاند.
این وضعیت در حالی است که در اغلب کشورهایی که تجربه بحرانهای مشابه داشتهاند، کمکهزینههای نقدی یا سبد معیشتی اضطراری به کارگران تعلق گرفته است. در استان تهران، برآورد میشود بیش از ۵میلیون و سیصدهزار کارگر در کارگاهها و پروژههای موقتی مشغول بهکار بودهاند. مشاغلی که با توقف تولید و تهدیدات امنیتی، بیمزد بهحال خود رها شدهاند.
این در حالی است که به گفته «علی خدایی»، نایبرییس کانون عالی شورای اسلامی کار کشور و نماینده کارگران در شورای عالی کار «دستمزد فعلی کارگران کمتر از ۳۰ درصد سبد معیشت را پوشش میدهد، در حالی که طبق قانون کار، باید کفاف حداقل هزینههای زندگی را بدهد.»
از: ایران وایر