با اعلام آتشبس بعد از جنگی ۱۲روزه، میان ایران و اسراییل، حالا نگاهها به سمت هزینههای این جنگ و سرمایه مورد نیاز برای بازسازی آسیبهای وارده چرخیده است.
اغلب رسانههای حکومتی از ضربات سنگین مالی اسراییل که جنگ با ایران بر این کشور وارد کرده، نوشتهاند و رقمهای متفاوتی را هم تخمین زدهاند. به عنوان مثال تسنیم هزینههای نظامی و دفاعی اسراییل را حدود ۷میلیارد و ۲۵میلیون دلار در ده روز ابتدایی جنگ، برآورد کرده است.
با تاکید بر واقعیت غیرقابلانکار هزینه سنگین جنگ برای اسراییل، آنچه کمتر به آن پرداخته شده است، خسارتهایی است که دستاورد جنگی جمهوری اسلامی بر آحاد مردم ایران وارد کرده است.
هزینههایی که به باور عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، به اندازهای سنگین بوده که جمهوری اسلامی را وادار به پذیرش آتشبس کرده است.
به باور «حسین صمصامی»، نماینده مجلس، دلیل پذیرش آتشبس، تنها ضعفها و کمبودهای نظامی ما نسبت به دشمن نیست، بلکه اقتصاد ما هم تابوتوان مقاومت در یک نبرد تعیینکننده را ندارد. این اقتصاد، قد و قامت رفتن به نبردهای از این دست را ندارد.
در شرایط جنگی و تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی کنونی، اقتصاد آسیبپذیر و شکننده ایران بهصورت روزانه از چند جبهه، تحت فشار بوده و متحمل خسارات قابلتوجهی شده است. از هزینهای نظامی و دفاعی تا خساراتی که عمدتا ناشی از حملات سایبری به زیرساختها، توقف یا کاهش چشمگیر صادرات نفت، قطعی اینترنت، تخریبهای ناشی از بمباران و …. به اقتصاد ایران وارد شده است.
ضرر ناشی از توقف فروش نفت:
به گزارش «رویترز» و بهنقل از شرکت تحلیلی و دادهپردازی «کپلر»، پیش از آغاز تنشها در تاریخ ۱۳ژوئن۲۰۲۵، ایران روزانه حدود ۱.۷ میلیون بشکه نفت صادر میکرد که البته بخش زیادی از آن بهصورت غیررسمی و با تخفیف به چین فروخته میشد.
اما از زمان آغاز حملات هوایی اسراییل در ۱۳ژوئن (۲۳ خرداد)، صادرات نفت ایران تقریباً به ۱۰۲هزار بشکه در روز رسیده و این یعنی کاهش ۹۴درصدی صادرات نفت ایران.
با فرض میانگین صادرات روزانه ۱.۷ میلیون بشکه و قیمت هر بشکه نفت برنت در حدود ۷۵ دلار (قیمتهای اخیر نفت در حدود ۷۳ تا ۷۸ دلار نوسان داشته است)، درآمد روزانه نفت ایران در شرایط عادی حدود ۱۲۷.۵ میلیون دلار (۱.۷میلیون بشکه × ۷۵دلار) بوده است.
با توقف ۹۴درصدی صادرات، ضرر روزانه ایران از محل فروش نفت حدود ۱۱۹.۹میلیون دلار (۹۴ درصد از ۱۲۷.۵ میلیون دلار) برآورد میشود.
بنابراین، در طول مدت جنگ، زیان ایران، تنها از توقف ۹۴درصدی فروش نفت میتواند به حدود ۱۴۰۰میلیون دلار ( معادل یکمیلیارد و ۴۰۰میلیون دلار) برسد. این آمار نشاندهنده یک شوک بسیار بزرگ به شریان حیاتی اقتصاد ایران است.
از آنجایی که درآمدهای نفتی، ستون اصلی بودجه دولت است، از دست دادن روزانه ۱۲۰میلیون دلار به معنای افزایش شدید کسری بودجه خواهد بود که میتواند منجر به استقراض بیشتر از بانک مرکزی، افزایش نقدینگی و در نهایت تشدید تصاعدی تورم شود.
از سوی دیگر، از دست دادن درآمدهای نفتی به معنای کاهش ورود ارز به کشور و فشار مضاعف بر ذخایر ارزی بانک مرکزی است. وضعیتی که توانایی بانک مرکزی را برای مداخله در بازار ارز و کنترل نرخ دلار بیش از پیش، تضعیف میکند.
هزینه موشکپرانی:
تعیین هزینه دقیق موشکپرانیهای سپاه، پیچیده و غیرممکن است، زیرا جمهوری اسلامی، ارقام دقیقی از هزینههای نظامی خود را منتشر نمیکند. با این حال، بر اساس اطلاعات موجود، امکان برآورد تخمینی و حدودی وجود دارد.
در جنگ ۱۳روزه ایران و اسراییل، تخمین زده شده که ایران تقریبا ۵۹۱ موشک بالستیک و بیش از ۱۰۰ پهپاد تهاجمی را به سمت اسراییل و قطر شلیک کرده است.
از آنجایی که جمهوری اسلامی، زرادخانه متنوعی از موشکهای بالستیک دارد و هزینههای ساخت آنها بهطور قابل توجهی، متفاوت است، طیف وسیعی از قیمتها را دربر میگیرد.
اما برای تخمین حداقل و حداکثر هزینه که میتواند به معنای استفاده از ارزانترین و گرانترین انواع موشکهای موجود برای بُرد مشخص شده باشد، میتوان برآوردهایی داشت.
بر اساس اطلاعات موجود، برخی از هزینههای واحد تخمینی برای موشکهای بالستیک میانبُرد و دوربُرد به این شرح است:
شهاب-۳ (MRBM): حدود ۳میلیون دلار
قدر-۱۱۰ (MRBM): حدود ۵میلیون دلار
سجیل-۲ (MRBM): حدود ۶میلیون دلار
خرمشهر (MRBM): حدود ۸میلیون دلار
عماد (MRBM): در محدوده ۲۵۰هزار تا ۱میلیون دلار
بنابراین، میتوان برای این محاسبه، رقم ۲۵۰هزار دلار برای هر موشک را بهعنوان حداقل و ۸میلیون دلار را به عنوان حداکثر هزینه واحد برای یک موشک بالستیک میانبُرد/بلندبُرد از زرادخانه ایران در نظر گرفت.
محاسبه حداقل هزینه:
۵۹۱ موشک × ۲۵۰،۰۰۰ دلار / موشک = ۱۴۷،۷۵۰،۰۰۰ دلار
اما اگر همه موشکهای بالستیک را از نوع گرانقیمت یعنی خرمشهر در نظر بگیریم به این نتیجه میرسیم:
۵۹۱ موشک × ۸،۰۰۰،۰۰۰ دلار / موشک = ۴،۷۲۸،۰۰۰،۰۰۰ دلار
نتیجه اینکه، هزینه تخمینی، جهت پرتاب ۵۹۱ موشک بالستیک میانبُرد و دوربُرد از سوی ایران را، با استفاده از کمترین و بیشترین هزینه گزارش شده برای هر واحد موشک بالستیک، حداقل ۱۴۷میلیون و ۷۵۰هزار دلار و حداکثر۴میلیارد و ۷۲۸میلیون دلار، میتوان در نظر گرفت.
لازم به ذکر است که این تخمین بر اساس اطلاعات محدود موجود است. هزینه واقعی به ترکیب خاص انواع موشکهای پرتابشده، هزینههای تولید جداگانه آنها و هرگونه هزینه عملیاتی مرتبط (سوخت، پرسنل، لجستیک و … که معمولا در ارقام «هزینه واحد» لحاظ نمیشوند) هم بستگی زیادی دارد.
آسیبهای مستقیم
در حملات اسراییل به سه مرکز هستهای ایران، نطنز، فردو و اصفهان، گزارش دقیقی از میزان آسیب وارده به این تاسیسات منتشر نشده است. در حالیکه صداوسیما با پخش گزارشهایی، ادعا میکند که وضعیت در شهرهایی که تاسیسات هستهای در اطراف آنها هدف حمله بودهاند، عادی است و تنها به «ورودی و خروجی» فردو آسیب وارد شده است، دونالد ترامپ میگوید فردو بهطور کلی نابود شده و «نیویورکتایمز» نیز میگوید فردو از مدار خارج شده است.
در آمارهای رسمی، هزینه ساخت، نگهداری، تحقیقات و گسترش تاسیسات غنیسازی و هستهای، توسط دولت یا آژانس انرژی اتمی، عدد مشخصی ارایه نشده. ولی برخی منابع بههمراه ویکیپدیا اشاره کردهاند کل برنامه غنیسازی ایران بهصورت مستقیم، حدود ۲ تا ۳ تریلیون دلار، هزینه بر دوش اقتصاد ایران تحمیل کرده است که در صورت صحت ادعای تخریب این مراکز، بخش بزرگی از این سرمایه از بین رفته است.
هزینهای که طی سالهای طولانی، برای ملت ایران، کسری بودجه، تورم، گرانی، کاهش ارزش پول ملی، ناامنی اقتصادی، کاهش تولید ناخالص ملی، بیکاری، افزایش شاخص فلاکت و بحرانهای معیشتی و بهداشتی بیشماری رقم زد.
تاثیر جنگ بر تولید ناخالص ملی و رفاه عمومی
جدیدترین گزارش بانک جهانی هشدار میدهد که جنگ با اسراییل میتواند تولید ناخالص داخلی ایران را بیش از ۱۰ درصد کاهش دهد، بیکاری، تورم و کمبود سرمایهگذاری را تشدید کند و زیرساختهای تولیدی و اجتماعی را فلج کند.
از طرفی، رشد نجومی بودجه اختصاصیافته به نیروهای سپاهی و نظامی و امنیتی در سالهای متمادی، این نهادها را قدرتمندتر و وزارتخانههایی مانند آموزشوپرورش و بهداشت را آسیبپذیرتر کرده است.
گزارشهای اقتصادی نشان میدهد که هزینههای سپاه پاسداران و ارتش عمومی در بحران شکاف عمیق کسری بودجه دولتی، به شدت افزایش یافته است و رشد بودجه کلیه نهادهای نظامی و امنیتی در سال ۱۴۰۴ نسبت به سال گذشته، بیش از ۲۰۰٪ بالا رفته است و این یعنی ۳برابر شدن بودجه این نهادها در عرض یک سال.
هر چند که در حال حاضر، افزایش بودجههای نهادهای نظامی در لوایح بودجه سالهای اخیر، بالا بوده است اما با ادامه جنگ به مدت طولانی، دولت ناگزیر خواهد شد، منابع بیشتری را بهسمت هزینههای نظامی و تسلیحاتی و مدیریت بحران سوق دهد، که احتمالا به قیمت از دسترفتن خدمات اجتماعی ضروری مانند آموزش، مراقبتهای بهداشتی و برنامههای رفاهی تمام میشود و رفاه شهروندان را بیشتر تحتتاثیر قرار میدهد.
تخریب گسترده
حملات اسراییل، زیرساختهای حیاتی ایران، از جمله تاسیسات نظامی، فرودگاهها، مراکز فرماندهی و زیرساختهای غیرنظامی بالقوه حیاتی، مانند پالایشگاهها را هدف قرار داده است. در حالیکه میزان دقیق خسارات هنوز مشخص نیست و گزارش رسمی در مورد آن وجود ندارد، واضح است که داراییهای قابل توجهی، نابود یا بهشدت تخریب شدهاند.
این در حالی است که پیش از درگیری فعلی هم، ایران با بحران زیرساختی قابل توجهی روبهرو بود و به بیش از ۵۰۰میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز داشت. حملات اسراییل، این وضعیت را تشدید کرده و زیرساختهای حیاتی غیرنظامی و انرژی را نابود کرده است، بهطوری که هزینههای بازسازی تاسیسات آسیبدیده، تعمیر شبکههای حملونقل و احیای خدمات ضروری به سرمایه قابلتوجهی نیاز دارد. این امر منابع حیاتی را از سایر پروژههای توسعهای، منحرف میکند و فشار زیادی را بر بودجه ملی، وارد خواهد کرد.
آسیبهای ناشی از بمباران منازل مسکونی و ساختمانها و نهادهای مختلف را نیز باید به رقم خسارات وارده افزود. به گفته استاندار تهران، در جنگ با اسراییل تا به امروز تنها در پایتخت، ۱۲۰واحد مسکونی بهصورت کامل تخریب شده و بیش از ۵۰۰واحد خسارتهای جدی دیدهاند.
اختلال در فعالیت اقتصادی:
زیرساختهای آسیبدیده، مستقیما مانع فعالیت اقتصادی معمول میشوند. سایتهای صنعتی تخریبشده، زنجیرههای تامین مختلشده و مسیرهای حملونقل آسیبدیده، مانع تولید، تجارت و جابهجایی کالاها و خدمات میشوند و منجر به کاهش تولید ناخالص ملی، کاهش رشد اقتصادی و انقباض اقتصادی میشوند.
اختلال در فعالیت اقتصادی و توقف یا کاهش کسب درآمد مردم از رانندگان تاکسی و کامیون و تا صاحبان سرمایه خرد و کلان را نیز باید در نظر گرفت. حسین صمصامی، نماینده مجلس در این باره میپرسد: «۱۳میلیون نفر در تاکسیهای اینترنتی کار میکنند و این روزها کار نکردند، چه کار برای آنها کردیم؟ چه کار برای کشور و کسبهای کردهایم که مغازهاش تعطیل شده یا کارگری که کار نکرده است؟»
از طرفی، میزان آسیب وارده به زیرساختهای صنایع مادر بهعنوان ستون تعیینکننده در رقم رشد اقتصادی کشور، تعیینکننده است. اگرچه حملات گسترده و خاص به صنایع تولید یا صادرات نفت هنوز بهطور گسترده گزارش نشده است، اما هرگونه اختلال قابلتوجه در میادین نفتی، پالایشگاهها یا پایانههای صادراتی، تاثیر فاجعهباری بر منبع اصلی درآمد ایران خواهد داشت.
زیان قطع اینترنت و حملات سایبری:
سازمان مستقل دادهپردازی «استیستا (Statista)» بهنقل از دادههای «نتبلاکس (NetBlocks)» گزارش کرده است که خسارت اقتصادی ناشی از یک روز قطع اینترنت در ایران، حدود ۶۱میلیون دلار تخمین زده میشود. به این ترتیب در جنگ کنونی، زیان اقتصادی ناشی از یک هفته قطعی اینترنت در ایران، بیش از ۴۰۰میلیون دلار تخمین زده میشود.
از طرفی حملات سایبری به بانکهای «سپه» و «پاسارگاد» از سوی گروه هکری «گنجشک درنده» هم هزینه سنگینی را برای بازیابی دادهها و از سرگیری خدمات این بانکها به بانک مرکزی، تحمیل کرد.
اما از آن مهمتر، هک بزرگترین صرافی ارز دیجیتال ایران «نوبیتکس» است که به اعتراف خود این صرافی، در این حمله، هکرها بیش از ۹۰میلیارد دلار از سرمایههای مردم را به سرقت بردهاند. سرمایهای که وعده داده شده که از طریق بیمه و یا از منابع داخلی خود نوبیتکس، به مالباختگان، بازپرداخت شود.
ناامنی غذایی
در حالیکه در شرایط عادی، افزایش قیمت اقلام اساسی در ایران یکی از چاشهای اساسی معیشتی مردم شناخته میشود، یک جنگ طولانی مدت، ناامنی غذایی موجود در ایران را بغرنجتر کرده و کشور را بهسمت یک فاجعه ملی بالقوه، سوق میدهد.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در شرایط غیرجنگی، حدود ۳۰میلیون ایرانی، قادر به تامین کالری مورد نیاز بدن خود نیستند. جنگ اما تولید مواد غذایی داخلی، زنجیرههای تامین و قابلیتهای واردات را مختل کرده و کمبود و گرانی بیشتری را وارد معیشت مردم میکند.
همانطور که در روزهای آغازین جنگ بین ایران و اسراییل، کمبود مواد غذایی در قفسههای فروشگاهها و صفهای طولانی نان و کمبود آرد نانوایان، تشدید این مشکل را هشدار میداد. اما وزارت کشاورزی اعلام کرد که با دوبرابر کردن سهمیه آرد نانوایان و توقف صادرات و افزایش واردات، در تلاش است که این مشکل را برطرف کند.
روشن است که توقف صادرات و دوبرابر کردن واردات، هزینه مضاعفی بر دوش دولت تحمیل کرده و ادامه این شرایط، خروج ارز را تشدید کرده و تراز تجاری غیرنفتی کشور را منفیتر خواهد کرد. این شرایط، منجر به کاهش منابع ارزی و تشدید تورم خواهد شد و دسترسی بخش بزرگی از جمعیت ایران را به کالاهای اساسی، از جمله غذا، دشوار خواهد کرد.
کاهش سرمایهگذاری خارجی
هر چند که سرمایهگذاری خارجی در ایران بسیار محدود و ناچیز است اما افزایش ریسک ژئوپلیتیکی و بیثباتی ناشی از جنگ، نهتنها هرگونه سرمایهگذاری خارجی قابلتوجه در ایران را متوقف خواهد کرد بلکه سرمایهگذاران داخلی را نیز تشویق میکند که بههر صورتی، سرمایههای خود را از بازار بیش از پیش، بیثبات ایران خارج کنند چرا که مشاغل و سرمایهگذاران بینالمللی از تعامل با کشوری که درگیر جنگ است و با درجه بالایی از عدم قطعیت روبهرو است، بسیار محتاط خواهند بود.
تشدید دشواری در دسترسی به امور مالی بینالمللی
جنگ، بدون شک، منجر به تشدید تحریمهای مالی و کاهش هرچه بیشتر دسترسی ایرانیان به سیستمها و خدمات مالی بینالمللی خواهد شد حتی برای خرید کالاهای اساسی، دارویی یا اخذ کمکهای بشردوستانه، ایران بهدلیل افزایش ریسک جریمههای مالی و عدم تمایل بانکهای بینالمللی برای پردازش پرداختها، با چالشهای فزایندهای در دسترسی به امور مالی بینالمللی و انجام تراکنشهای فرامرزی مواجه خواهد شد.
جنگ بین ایران و اسراییل، خسارات اقتصادی چندوجهی و شدیدی را به ایران وارد کرده و ادامه این درگیری، آسیبهای مزمن اقتصادی موجود را عمیقتر کرده و انزوای بینالمللی را تشدید میکند و کشور را در معرض خطر فرورفتن در یک دوره طولانی انقباض اقتصادی و پریشانی اجتماعی قرار میدهد.

