
ایراناینترنشنال
با رسیدن تنشهای منطقهای به یکی از پیچیدهترین مقاطع سالهای اخیر، ترکیبی از فشارهای نظامی، انزوای سیاسی و بحران در روابط خارجی، چشمانداز نقش جمهوری اسلامی در خاورمیانه را مبهم کرده است.
افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه، تشدید درگیریهای نیابتی و ادامه تقابل با اسرائیل، ساختار امنیتی تهران را در حالتی تدافعی قرار داده؛ در حالی که همزمان شکاف ایران با جامعه جهانی عمیقتر میشود.
از مرزهای لبنان تا آبهای خلیج فارس
در ماهها و سالهای گذشته، حملات متقابل میان اسرائیل و گروههای مورد حمایت ایران در لبنان، سوریه، عراق و یمن شدت گرفته است.
اسرائیل آشکارا اعلام کرده هدفش «مهار کامل محور مقاومت» است؛ محوری که تهران آن را پایه نفوذ منطقهای خود میداند.
به گفته تحلیلگران، تهران تلاش دارد دامنه درگیری را به شکلی کنترلشده حفظ کند تا از جنگ مستقیم اجتناب کند، اما همزمان نشان دهد که ابزارهای نیابتیاش هنوز کارکرد بازدارندگی دارند.
این راهبرد اما بهطور فزایندهای در معرض فرسایش قرار گرفته و حملات اسرائیل در دمشق، بیروت و دیرالزور نشان داده که هزینههای عملیات نیابتی برای ایران رو به افزایش است و توان پاسخگویی تهران زیر ذرهبین قرار گرفته.
در مقابل، آمریکا با تقویت حضور دریایی و هوایی خود در منطقه، پیام روشنی فرستاده است: واشینگتن نمیخواهد جنگی مستقیم آغاز شود، اما آماده مقابله با هر اقدامی است که منافعش یا امنیت متحدانش را تهدید کند.
واشینگتن و چرخش دوباره به سوی مهار تهران
همزمان با تشدید تنشها، در واشینگتن نیز رویکرد دولت آمریکا نسبت به تهران سختتر شده است.
گزارشهای متعدد از افزایش محدودیتها در مسیر بازگشت ایران به بازار نفت، پیگیری پرونده برنامه هستهای در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، و تقویت اتحاد امنیتی با اسرائیل و کشورهای عربی، تصویری تازه از سیاست آمریکا ترسیم کرده: تمرکز بر مهار همهجانبه جمهوری اسلامی، نه بازگشت فوری به روند دیپلماسی.
این تغییر رویکرد، جمهوری اسلامی را دوباره در وضعیت انزوای بینالمللی قرار داده. وضعیتی که اقتصاد آن را تحت فشار بیشتر قرار میدهد و از توان چانهزنیاش میکاهد.
بر اساس ارزیابی نهادهای غربی، تهران در مواجهه با این ساختار فشار، انتخابهای محدودی دارد و تداوم سیاستهای فعلی احتمال انزوای عمیقتر را تقویت میکند.
جمهوری اسلامی و افکار عمومی جهانی: شکاف رو به رشد
در حالی که دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی تلاش میکند از طریق ائتلافسازی با روسیه، چین و برخی دولتهای منطقه، جایگزینی برای روابط با غرب بسازد، اما تصویر جمهوری اسلامی در افکار عمومی بینالمللی بیش از گذشته آسیب دیده است.
پروندههای حقوق بشری، فشار بر فعالان داخلی، محدودیتهای اینترنت و سرکوب اعتراضات سراسری در سالهای اخیر باعث شده تهران در بسیاری از مجامع جهانی در موضع دفاعی قرار بگیرد.
کشورهای اروپایی نیز از ماهها پیش اعلام کردهاند ادامه نقض استانداردهای حقوق بشر، سیاستهای منطقهای تهاجمی و همکاری نظامی با روسیه در جنگ اوکراین، فضای تعامل با تهران را تنگتر کرده است.
در خاورمیانه اما جمهوری اسلامی همچنان تلاش میکند شبکه نیابتی خود را حفظ کند و از آن بهعنوان ابزار نفوذ بهره ببرد.
حمایت از حوثیها در یمن، حضور گسترده در سوریه، روابط با حماس و حزبالله لبنان، و تلاش برای گسترش روابط با عراق، ستونهای اصلی سیاست منطقهای تهران بوده و هستند.
اما تحولات اخیر نشان داده که این ابزارها همزمان میتوانند به نقطه ضعف تبدیل شوند؛ چرا که هر حملهای از سوی بازیگران وابسته به جمهوری اسلامی، تهران را در معرض پاسخ نظامی یا دیپلماتیک قرار میدهد. پاسخهایی که هزینههایشان برای ساختار سیاسی داخل ایران سنگینتر میشود.
تداوم بیثباتی و بازتعریف نقش منطقهای جمهوری اسلامی
مجموعه تنشهای نظامی، فشارهای سیاسی، بحران اقتصادی و انزوای دیپلماتیک، آینده نقش جمهوری اسلامی در خاورمیانه را بهشدت مبهم کرده است.
اگرچه تهران همچنان نشان میدهد توان بسیج نیروهای نیابتیاش را حفظ کرده، اما فشارهای خارجی و داخلی این پرسش را پررنگ کرده که این ساختار تا چه زمانی قابل دوام است؟
تحلیلگران معتقدند بدون تغییر رویکرد در سیاست خارجی و کاهش تنش با غرب، ایران در مسیر انزوای عمیقتر قرار خواهد گرفت. انزوایی که نه تنها هزینههای منطقهای را افزایش میدهد، بلکه توان حاکمیت در مدیریت بحرانهای داخلی را نیز محدود میکند.
در چنین چشماندازی، آینده رابطه جمهوری اسلامی با اسرائیل، آمریکا و جامعه جهانی به میزان انعطافپذیریاش در مواجهه با واقعیتهای جدید منطقهای گره خورده است. واقعیتهایی که بیش از هر زمان دیگری در حال تغییرند و ساختارهای سنتی قدرت در خاورمیانه را دگرگون کردهاند.