هیپوکراسی دینی

دوشنبه, 29ام دی, 1393
اندازه قلم متن

ali adeli

روز عید ا‌ضحی، طالبان، ارسلا جمال، والی ولایت لوگر را کشتند. «محاذ فدایی تحریک اسلامی‌افغانستان»، یکی از شاخه‌های طالبان که مخالف صلح با دولت افغانستان است، مسئولیت این حمله را به عهده گرفت. ریاست امنیت ملی افغانستان گفته که طالبان مواد انفجاری را در داخل نسخه‌های قرآن کارگذاشته‌اند. بنابراین، این حادثه با استفاده از قرآن در مسجد و در روز عید قربان رخ داده و از چند حیث قابل تأمل است. نخست، افغانستان در سه‌دهه گذشته شاهد حوادث و رخدادهای عظیم و هول‌ناک بوده است. تاریخی دارد که سرشار از سیاهی، تباهی است. یکی از موارد دهشت تاریخی این سرزمین لیست پنج هزار قربانی‌ای بود که چندی پیش افشا شد و نشان می‌دهد که انسان‌های زیادی بدون هرگونه محاکمه و اثبات جرمی‌به کام مرگ فرستاده شده‌اند. دوم، افغانستان، سرزمین برملاشدن اصول اخلاقی دروغین، تظاهر و ادعاهای ریاکارانه و سرشار از تزویر گروه‌ها و افراد نیز بوده است. این هیپوکراسی در دوره‌های مختلف خود را نشان داده و بر باورها و رفتارهای انسان‌های این سرزمین حاکم بوده است. موارد زیادی از این دورویی در طول تاریخ این سرزمین، به‌خصوص در چهار‌دهه گذشته، رخ داده است. با نگاهی به این نمونه‌هایی از دو‌رویی‌، با جرأت می‌توان افغانستان را سرزمین فریب و هیپوکراسی نام داد.

هیپوکراسی، ادعای دروغین برخورداری یک شخص یا گروه از ویژگی‌هایی نداشته است. هیپوکراسی، متضمن فریب و بنابراین، دروغ است. رفتارها و اعمال خشونت‌بار طالبان مصداق کامل و عینی یک هیپوکراسی و منافقت دینی است. آن‌ها در روز عید اضحی، قرآن را به پوشه‌ای برای حمل مواد انفجاری تنزل دادند؛ مواد انفجاری‌ای که به هدف‌گرفتن حیات و هستی یک انسان و تخریب مسجد در نسخه‌هایی از قرآن جاسازی شده بود. از نظر مسلمانان، قرآن، کتاب آسمانی و کلام خداوند است. به عبارت دیگر، مسلمانان قرآن را آخِرین کلام وحی خداوند برای بشریت می‌دانند و معتقدند که راه حل‌های همه مشکلات بشر را می‌توان از درون آموزه‌های آن بیرون کشید و استخراج کرد. ‌قرآن، مهم‌ترین معجزه جاویدان و سرمدی خاتم الانبیا و نمونه اعلای سلسله پیام‌های الهی است که با آدم، ابوالبشر، شروع می‌شود و با محمد‌ص‌ بن عبدالله ختم می‌شود. قرآن نیز خود را کتاب هدایت معرفی می‌کند. در قرآن، مکتب توحید، درونمایه مرکزی است. قرآن باور به معاد و روز قیامت را در درون خود حمل می‌کند، دکترینی که در قرآن به آن پرداخته شده است و مسیر حیات بشر را تعیین می‌کند. در قرآن، حق حیات و احترام به اموال مردم به رسمیت شناخته شده است. مسجد نیز محل عبادت و پرستش پیروان اسلام یا مسلمانان است. مسجد همواره محل تعلیم و آموزش برای مسلمانان نیز بوده است. قدمت مسجد به اندازه قدمت تأسیس خودِ اسلام به‌مثابه یک مکتب، فرهنگ و تمدن است. پیامبر اسلام پس از هجرت به مدینه، مسجدی را که امروزه به مسجد النبی شهرت دارد، تأسیس کرد تا نمادی باشد از فرهنگ و تمدن نوین و کاملی که قرار بود در آنجا متولد شود و به منزله نقطه‌ای مرکزی و حلقه وصل شهر مدینه عمل کند. مسجد در نزد مسلمانان، آداب و مقررات خاص خود را دارد. برای مثال، در شریعت اسلامی‌که طالبان مدعی مبارزه برای اجرا و تطبیق آن است، بر انگیزه الهی، طهارت روح و پاکیزگی جسم و بدن هنگام رفتن به مسجد تأکید شده است. نظافت و پوشش خاص باید در مسجد رعایت شود. در احادیث منسوب به پیامبر اسلام، بر قرآن خواندن در مسجد تأکید شده است. در حقیقت، مسجد، نیایشگاه، پایگاه اجتماعی و نهاد هویت دینی برای مسلمانان است.

عید ا‌ضحی، نیز به عنوان عید قربان و بزرگ‌ترین عید از سوی مسلمانان تجلیل می‌شود. این عید از قداست و حرمت خاص برخوردار است. درست به خاطر همین اهمیت و جایگاه آیینی و مذهبی عید قربان است که طالبان، در پیام خود به مناسبت عید ا‌ضحی، گفتند که مبارزهشان را تا زمان سقوط نظام‌های حکومتداری ملهم از غرب ادامه خواهند. و در این پیام، امیرالمؤمنین ملاعمر، رهبر طالبان، از مردم افغانستان خواست که مواظب نشرات و تولیدات رسانه‌های معین باشند، رسانه‌هایی که از نظر او، بی‌حجابی و فرهنگ غربی اختلاط مرد و زن را به نام حقوق زنان و جوانان بر مردم افغانستان تحمیل می‌کنند و می‌خواهند آن‌ها را از اصول اسلامی‌و فرهنگ ملی‌شان بیگانه کنند. افزون بر این، هرگاه گفت‌و‌گوهای صلح مطرح شده، طالبان از امارت اسلامی‌خود سخن زده‌اند، از ملا عمر به عنوان ولی امور این امارت گفته‌اند. و گفت‌و‌گوهای صلح را به‌مثابه دست‌برداشتن از جهاد و معامله بر سر آرزوهای اسلامی‌مردم افغانستان تلقی کرده‌اند. اما درست در همین روز عید ا‌ضحی، طالبان قرآن، کتاب هدایت، را پاره‌پاره می‌کنند و جان و هستی یک مسلمان را در درون مسجد می‌گیرند. ممکن است ملاعمر بر اساس اصل مقدم‌بودن ایدئولوژی طالبان بر حق حیات آدمی، برای کشتن ارسلا جمال توجیهی داشته باشد. اما وسیله‌قراردادن قرآن، «سرچشمه همیشه‌جاری هدایت» برای زندگی انسان مسلمان، چه توجیهی دارد. این چیزی جز سرشت هیپوکراتیک و خبث نهفته در باورها و اعمال طالبان، به عنوان یکی از ویرانگر‌ترین نیروهای شر، را نشان نمی‌دهد.

سوم، تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان نشان می‌دهد که در این کشور، فرصت‌طلبی با هیپوکراسی پیوند تنگاتنگ داشته است. عالمان دین و نهادهای دینی، در مواقع و فرصت‌های مختلف مدعی دفاع از دین اسلام و معجزه جاوید آن، یعنی قرآن، شده‌اند. آن‌ها با این خودارجاعی، به عنوان مرجع اقتدار بر مردم بوده‌اند. سکوت بسیاری از ملاها و عالمان دین در برابر حادثه لوگر و موارد دیگری که پیش از این اتفاق افتاد‌ه، هیپوکراسی رذیلانه در درون نهاد روحانیت را برهنه‌تر و آشکارتر می‌کند. اعمال و رفتارهای طالبان و سکوت عالمان دین، که همواره خود را به عنوان متولیان دین معرفی می‌کنند، نشان می‌دهد که آن‌ها ارجاعات دینی را تهی از معانی آن‌ها، مورد استناد قرار می‌دهند. این در حقیقت بازتاب وضعیت تأسف‌بار جوامع اسلامی‌است و نشان می‌دهد که مسلمانان تهی از معنا رفتار و عمل می‌کنند. طالبان عمل‌شان را جهاد و حرکت رهایی‌بخش معرفی می‌کنند؛ در حالی که خود بر قرآن که کتاب و سرچشمه هدایت است و مسجد که نیایشگاه و پایگاه هویتی مسلمانان است، تجاوز می‌کنند. عالمان دین نیز خود را متولی دفاع از آموزه‌ها، اصول، ارزش‌ها و نهادهای دینی معرفی می‌کنند، در حالی که در برابر پایمال‌کردن بنیادی‌ترین ارزش‌های دینی سکوت می‌کنند. کارنامه طالبان در گذشته نشان داده است که این گروه از هیچ‌گونه دو‌رویی در رفتارها و اعمال‌شان ابا نورزیده‌اند. آنچه اما قابل تأمل و پرسش‌برانگیز است، سکوت عالمان دین و مردم در برابر منفجر‌شدن نسخه‌های قرآن و ویران‌شدن مسجد و قتل مسلمانان به دست طالبان است. مردمی‌که در برابر آتش‌زدن قرآن، آرام ننشستند و تظاهرات گسترده به راه انداختند و به خاطر ‌نشان‌دادن تعلق و پیوند خود به این کتاب آسمانی، حتا به خشونت و قتل متوسل شدند.

از: جامعه باز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.