به مناسبت ۲۹ اسفند روز ملی شدن نفت: «دولت مصدق و حکمرانی خوب»

جمعه, 29ام اسفند, 1393
اندازه قلم متن

nekourouh_mahmoud

برای مردم ایران همیشه «حکمرانی خوب» یک آرزو بوده است که البته در دوران قدیم و حاکمیت قبایل تا استبداد سنتی حتی در دوران مدرن، از آن محروم بوده‌اند. در نتیجه در دوران مدرن بیگانگان در واقع در خلاء برای ما و شاهان قاجار نسخه پیچیده‌اند. تا انقلاب مشروطه که با رفت‌وآمد‌ها و ترجمه‌ها و… مجالسی داشتیم. حتا از مستعمره شدن با مبارزاتی ممانعت به عمل آمد، ولی با جنگ جهانی اول با افسران انگلیسی چون آیرون ساید و هرح‌ومرج‌های ساختگی(۱) و تشکیل باند آهن بالاخره انگلیس‌ها رضا خان را آوردند و با جنگ دوم اورا با خود بردند و ما وارد فروپاشی و قحطی و… تا اشغال کشور شدیم. حتی ارتش او که قائم به او بود قبل از همه وارد فروپاشی شد. اگرچه بخش‌هایی از جامعه مدرن شده بودند و اصلاحاتی شده بود ولی به خاطر فضای بسته بعد از او همه بر باد رفت. سپس با مجلس فرمایشی دوره ۱۳ که در واقع باید با وکلای فرمایشی منحل می‌شد و… فروغی نخست وزیر کشور و دانشمند و فیلسوف معروف و البته از «فراماسون‌ها» از انحلال آن مجلس که شعار روشنفکرانی ملی و مدرن درآن مقطع بود طفره رفت و «جوانک» نوزده بیست ساله‌ای که تازه از سوییس آمده بود و… برایش در آن مجلس رای اعتماد گرفت؛ جوانکی که همیشه قوام‌السلطنه اورا «بچه» می‌نامید.

در کشوری که به خاطر فقر و بیکاری -جابجایی جمعیت از روستا به شهر گرفتار اعتشاش و بیکاری وفقر و… بود و مارا به طرف یک انفجار اجتماعی رهنمون می‌کرد تا جاییکه در تظاهراتی اعتراضی شعار بود «ما نان می‌خواهیم» و تعدادی در حدود بیست نفر کشته شدند. در چنین شرایطی بار‌ها شاهد حضور و رژه نیروهای متفقین بوده، حتی در برابر رژه نیروهای اشغالگر روسی گروهی تظاهراتی به نفع قرارداد نفت شمال انجام داده و…، آنروز «حزب توده» راه‌پیماییی انجام داده، در زمانیکه کافتارادزه نماینده روسیه استالینی برای انعقاد قرارداد نفت شمال وارد شده و نمایندگان روزنامه‌ها را شب هنگام برای شام دعوت می‌کند و دکتر حسین فاطمی از طرف روزنامه» باختر «در آن جلسه شرکت می‌کند، هنگامیکه نماینده روسیه اعلام می‌کند «ما می‌خواهیم قرارداد نفت شمال را با ایران منعقد کنیم» دکتر فاطمی در این لحظه فریاد می‌زند «ما نفت جنوب را هم می‌خواهیم ملی کنیم شما تازه قرارداد جدید را مطرح می‌کنید» ساد چیکف جواب می‌دهد «ما این کار را خواهیم کرد» دکتر فاطمی جواب می‌دهد «ما نخواهیم گذاشت» و جواب می‌گیرد «ما می‌گیریم» جواب فاطمی تکرار و تکرار و…، در نتیجه همه را از سفارت بیرون می‌کنند. (به نقل از جلالی نایینی روزنامه‌نگار)(۲) در این هنگام دکتر مصدق تز «موازنه منفی» خودرا در رابطه با نفت اعلام می‌کند در پاسخ تز «موازنه مثبت» گروهی از رجال انگلوفیل و رهبران روسوفیل حزب توده که طرفدار قرارداد نفت شمال با روس‌ها در برابر قرارداد نفت جنوب بودند، واضافه می‌کند و می‌گوید «مثل اینکه دست راست کسی را بریده باشند بعد بگوییم دست دیگر راهم باید کس دیگری ببرد.» (نقل به مضمون)(۳)

و بعدها دکتر مصدق در کتاب خاطرات خود نوشت «کسی که ابتدا پیشنهاد ملی شدن نفت را داد دکتر حسین فاطمی بود.»(۴) بدینگونه مبارزات نفت آغاز شد در زمانیکه دولتهای «کوتاه مدت» یکی بعد از دیگری کرسی دولت را در اختیار کرفته از دولت ساعد تا دولت منصور و…، در زمانیکه عده‌ای در آذربایجان با فرقه خاصی با حمایت شوروی اعلام خودمختاری کرده و در کردستان به‌همچنین. سرانجام قوام‌السلطنه رییس دولت شد و حزب «دموکرات» را در برابر حزب توده تاسیس نمود و اولین حکومت ائتلافی در ایران از حزب ایران –حزب توده- و حزب دموکرات برای مدتی تشکیل شد. سپس قوام السلطنه برای دیدار با استالین عازم مسکو گردید و حسین علاء در سازمان ملل متحد فعالیتی دیپلماتیک برای حل مسئله آذربایجان با امریکایی‌ها که از متفقین بودند انجام داد. قوام هم مذاکراتی برای «نفت شمال» تاتخلیه آذربایجان بااستالین انجام که به توافقاتی دست یافت. به موازات این‌ها دکتر مصدق در مجلس چهارده لایحه‌ای را به تصویب رساند که «هرکس قراردادی را با خارجی‌ها بدون تصویب مجلس منعقد کند به زندان و محروم از خدمات دولتی محکوم خواهد شد».

هر روز در خیابان‌ها تظاهرات و تا اغتشاش و.. از بیکاران از ده‌رانده و از شهر مانده داشتیم… به موازات اینها آمریکایی‌ها که اولین دارنده بمب اتم بودند به روسهااخطار کردند «اگر شما ایران را ترک نکنید ما هم باز خواهیم گشت.»(نقل به مضمون) قوام السلطنه وقتی به ایران باز گشت انتخابات دورهٔ پانزده را ترتیب داد و بیشترین کرسی‌های مجلس را حزب او، «حزب دموکرات» تصاحب کرد. در این مجلس دکتر مصدق حضور نداشت. بعد از مدتی با دخالت دربار و بیش از همه اشرف پهلوی خواهر دو قلوی شاه‌‌ همان مجلس به قوام السلطنه رای عدم اعتماد داد.

در این مقطع انگلیس‌ها برای پیشدستی به وزیر دارایی ایران «گلشاییان» از کابینه منصور لایحه الحاقی را برای قرارداد ۱۹۳۳ تقدیم کردند تا در مجلس ایران تصویب شود. تعدادی از نمایندگان منجمله حسین مکی، مظفر بقایی، عبدالقدیر آزاد و حایری‌زاده و… که از قبل عضو حزب قوام بودند در مخالفت با آن قرار داد و البته به رهبری دکتر مصدق کشیده شده «افرادی که بعد‌ها با وعده‌های شاه علیه او توطئه‌ها کردند»، جوانان خداپرست سوسیالیست که در این هنگام در حزب ایران بودند و درضمن از تندنویسان مجلس و مشغول نوشتن صورت مجلس‌ها و… در زمانیکه هنوز حتی ضبط صوت نداشتیم، پیام‌های افشاگرانه و نوشته شدهٔ مهندسین حزب ایران را در رابطه با قرارداد ۱۹۳۳ بدان‌ها رسانده تا در سخنانشان منعکس شود. چه حسین مکی استوار نیروی هوای و دکتر بقایی دانشیار دانشگاه و استاد اخلاق بود و مابقی هم تخصصی در این موارد نداشتتند. البته بعد‌ها همین گروه بد‌ترین توطئه‌هارا علیه او نمودند. حزب ایران حزبی که تکنوکرات‌های نفت چون مهندس حسیبی، مهندس زیرک‌زاده و… از رهبران آن بودند نامه‌های افشاگرانه را در رابطه با قرار داد نفت ۱۹۳۳ که با رضاشاه منعقد شده بود به مکی و بقایی و… رسانده، آن‌ها با نطق‌های طولانی مدت باقیمانده دوره پانزدهم را به پایان رساندند. در زمان کابینه ساعد که مدتی سفیر ایران در آذربایجان روسیه بود.

به موازات این‌ها جنبش دانشجویی برای اولین بار با کوشش «حسین راضی» دانشجوی حقوق -رییس کمیته مرکزی حزب ایران و از سوسیالیستهای خداپرست وارد صحنه شد و از دانشگاه تهران تا در میدان بهارستان قرارداد ۱۹۳۳ را در میتینگی پاره نمود. قراردادی که رضاشاه به هنگام امضا با عصبانیت که چیزی از آن نمی‌فهمید در بخاری انداخت، قراردادی که درآن ایران در تمام سرمایه گذاریهای شرکت طرف قرارداد با ان یعنی «بریتیش پترولیوم» شریک بود، و از آن به بعد درقرارداد جدید با چند شیلینگ اضافی از این شراکت کلی درجهان – ایران محروم به خاطر فقدان آن اسناد شد، و جالب آنکه به هنگام عقد قرارداد فریزر رییس شرکت و رضا شاه فقط روی صندلی نشسته بودند مابقی اعضای هیئت ایران روی زمین نشسته بودند و فریزر با تملق از رضاشاه که «بهتر از همه اعلیحضرت مسایل ما را میفهمند؟!! رضاشاه شروع به صحبت کرده که «این آقایان منجمله تقی‌زاده که از روشنفکران طرفدار او و… بودند گفت «این‌ها حتی نوک دماغ خودرا هم نمی‌بینند».(۵)

البته بعد‌ها معروف شد که «یک میلیون پوند انگلیس به حساب رضاشاه در لندن ریخته شد و همچنین سالی دوازده هزار پوند برای حفاظت از لوله‌های نفت کرمانشاه»(۶) به علاوه بعد‌ها رضاشاه خود گفت «مردم ایران تا بحال عاقدین قبلی را نفرین می‌کردند ولی سی سال بعد من را نفرین خواهند کرد».

در انتخابات دوره شانزده دکتر مصدق بعد از فعالیت‌های فراوان و همراهی مخالفین مجلس پانزدهم در آن زمان «در حدود بیست نفر» اعلام کرد «مردم ما را تنها نگذارید» و به طرف کاخ مرمر محل سکونت شاه برای تحصن حرکت نمود. در این انتخابات نیروهای ملی و مذهبی همه شرکت نمودند و اولین بار بود که برای «صیانت آرا» تمام گروه‌ها به رهبری محمد نخشب متحد شدند. شب هنگام صندوق‌ها را برای شمارش آرا به مسجد سپهسالار (مطهری امروز) بردند و غروب عبدالحسین هژیر وزیر دربار برای جابجایی صندوق‌ها با تعدادی سرباز وارد شد و حافظان صندوق‌ها را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند در این هنگام تعدادی منجمله چند طلبه بر بام مسجد نگهبانی می‌دادند که یکی از آن‌ها از بالای بام الله‌اکبر گویان به میان باغچه‌های مسجد خودرا پرتاب کرد و گریخت تا بازداشت شد. البته در آن زمان تعدادی از این طلبه‌ها از مسجد حاج ابوالفتح میدان شاه و از اعضای نهصت خداپرستان سوسیالیست و بعضی از فداییان اسلام آنروزبودند که بعد خط عوض کردند.

بعد از یک ماه که ماه محرم شروع شد و شاه هر سال در مسجد سپهسالار روضه خوانی داشت و غالبا وزیر دربار در آن به هر دسته سینه زنی یک «طاق شال» می‌داد و…. این بار هژیر به عنوان وزیر دربار این طاق شالها را می‌داد که مورد اصابت گلوله سیدحسین امامی از فداییان اسلام قرار گرفت و کشته شد و چند روز بعد امامی هم اعدام شد. هژیر قبلا مترجم سفارت انگلیس در تهران بوده است. حتی یکبار گفت «نگذارید بگویم چه کسانی شب‌ها درب سفارت انگلیس التماس می‌کنند کاری هم به آن‌ها بدهند» در ‌‌نهایت با آن انتخابات مجلس ششم شروع به کار کرد بی‌توجه به اعتراضات مخالفان به تقلب‌ها و….

دراین انتخابات «دوره شانزدهم» با زمینه‌سازی دولت برای نمایندگان مجلس که لایحه الحاقی را به تصویب برسانند بی‌اعتنا به شکایات مردم شروع شد اعتراض انجمن‌های نظارت انتخابات و استعفای دستجمعی نمایندگان آن‌ها به جایی نرسید. حتی دولت اعتبار نامه نماینگان بی‌اعتبار نامه را به عنوان نمایندگان مردم به مجلس معرفی کرد(۷) و دکتر مصدق که از این تقلبات توسط دولت ساعد با خبر بود، درصدد افشاگری و آگاهی‌بخشی به مردم برآمد، روز ۲۳ شهریور عده‌ای از نمایندگان و گروه‌هایی از مردم در منزل او جمع شدند تا در انتخابات چاره جویی کنند(۶) سپس حاضرین کمیسیون هفت نفره‌ای انتخاب کرده که اولین اقدام آن اعتراض به انتخابات تهران بود.

دکتر مصدق نطق مفصلی درباره مجلس موسسان که اختیارات شاه را علیرغم قانون اساسی افزوده بود نمود و… سپس دکتر مصدق در پیامی که برای روزنامه‌ها ارسال شد اعلام کرد «ماتصمیم گرفته‌ایم روز ۲۲ مهرماه دو ساعت قبل از ظهر در کاخ شاه اجتماع کنیم. ‌ای مردم ما را در آنجا تنها نگذارید». در مجلسی که معروف بود «دکتر طاهری از رجال انگلوفیل در هر رای گیری اگر او سرفه می‌کرد، نمایندگان رای مثبت. و اگر عطسه می‌کرد رای منفی بدهند.

در هفدهم آبان در میدان بهارستان میتینگی بر قرار شد و دکتر مصدق از مردم خواست در انتخابات شرکت و برای مبارزه با شرکت نفت مایوس نشده، و بالاخره انجمن نظارت بر انتخابات- آن انتخابات را باطل اعلام نمود. جبهه ملی هنوز یک سازمان سیاسی در آن زمان حاضر و فعال نبود، بدین خاطر از گروههای سیاسی مصدق خواست همه در جبهه‌ای با رجالی ملی متحد شده و هدف مبارزه علیه شرکت غاصب نفت باشد. از این احزاب «حزب ایران» که هنوز با خداپرستان سوسیالیست متحد بودند – پان ایرانیست‌ها – سازمان نظارت بر انتخابات آزاد توسط دکتر بقایی با روزنامه شاهد، در ضمن منشعبین حزب توده خلیل ملکی و یارانش با دکتر بقایی وسازمانش «حزب زحمتگشان ملت ایران» تشکیل داده بودند.

بعدا بعضی از این احزاب گروههایی منشعب شدند، از پان ایرانیست حزب ملت ایران، فروهر‌ها؛ از حزب ایران خداپرستان سوسیالست به نام «جمعیت آزادی مردم ایران» و در دهه چهل انشعاب بعدی توسط نسل جوان به نام «جنبش آزادی مردم ایران – جاما» و از حزب زحمتکشان ملت ایران حزب نیروی سوم بر آمد. و در دهه چهل از جبهه ملی «نهضت آزادی». در نتیجه شرایط دیگر شد و سروکار ما بانوعی «رادیکالیسم» افتاد تا انقلاب اسلامی که واکنشی در برابر فضای بسته‌تر در مقطعی از تاریخ ایران است. در انتخابات دوره شانزدهم دکتر مصدق نماینده اول تهران شد. دکتر مصدق که از برنامه‌های پشت پرده شرکت نفت آگاهی داشت. درضمن با افزایش اختیارات شاه که توسط مجلس موسسان افزوده شده بود مخالفت نمود. اولین نطق خودرا در مجلس در بر ابر سخنان منصور نخست‌وزیر ایراد نمود و گفت «ما با این مجلس موسسان موافق نیستیم که با قانون اساسی» موافق نبوده. بدینگونه مخالفت دکتر مصدق بعد از مسئله نفت با افزایش قدرت شاه بود. سپس مخالفت خودر ا با دخالت ارتش در سیاست و قدرت اعلام نمود که در انتخابات‌ها علیرغم قانون اساسی دخالت می‌کردند.

روز سی‌ام خرداد دولت تصمیم گرفت قرارداد الحاقی را به کمیسیون نفت ارائه دهد. کمیسیونی که‌‌ همان روز مرکب از هیجده نفر تشکیل شد. تعدادی اندک طرفدار دولت و تعدادی طرفدار طرح ملی شدن و بی طرف‌ها طبعا در‌‌ همان زمان تحت الشعاع افکار عمومی دنباله روی طرفداران ملی شدن بودند. علی منصور نخست‌وزیر قدرت مقابله در برابر مردم و موج ایحادشده در خود ندید و استعفا داد و شاه با نظر امریکایی‌ها بر‌ای اصلاحات که شش ماه قبل در امریکا بود سپهبد رزم آرا را علیرغم میل خود به مجلس معرفی نمود؛ چه «روابط نزدیک رزم آرا با امریکایی‌ها در تهران علیرغم نظر انگلیس‌ها در این مقطع بود»(۸) روزنامه‌های امریکایی حضور او را به فال نیک گرفته و تبلیغ کردند و…

از این مرحله شاهد تعارض انگلیس و امریکا در محافل سیاسی شدیم و از یک طرف روسیه شوروی که با حزب توده واکنش خودرا نشان می‌داد. مصدق و جبهه ملی ایران ورود رییس ستاد را در قدرت «شبه کودتا» نامید و مبارزه دکتر مصدق آیت‌اله کاشانی و سایر نمایندگان جبهه با او آغاز شد و اعلام کرد او در رابطه با مطامع قدرت‌های خارجی به قدرت رسیده است.(نقل به مضمون) دکتر در نطقی در مجلس اعلام نمود «ما با هرگونه دیکتتوری مخالفیم و….» این بیانات مردم ایران را هشیار نمود تمام احزاب و نهادهای مدنی اعلام حمایت از این بیانات در مجلس نمودند. تشدید رقابت بین روس‌ها – انگلیس‌ها و امریکایی‌ها آغاز شده بود. دکتر مصدق با القاء نوعی انگیزهٔ سیاسی به توده‌های مردم – احزاب سیاسی چپ و راست منهای حزب توده که آنهم البته مخالف بود ولی نه از «موضع ملیون» همه را وارد مبارزه نموده – چه، روسیه و انگلستان همیشه در چنین مواقعی در یک هدف مشترک متحد می‌شدند. حتی در برابر نیروهای ملی که از نظر روس‌ها این نیرو‌ها متعلق به «بورژوازی» ایران و دمکراسی طلب بود و ظهور دموکراسی در ایران برای اقمار روسیه خطر ناک بود. بدینگونه گروهی از روشنفکری آنروز ایران را با «دیکتاتوری پرولتاریا» تخدیر نمود، در کشوری که این پرولتاریا هنوز درروستا بود.

می‌بینیم مصدق میراث‌دار همه این مشکلات بود. که نقش خلیل ملکی در این مرحله بر جسته است که با گروهی انشعاب نمود به علاوه در حوزهٔ دیگر با گروههایی که دنباله روی سید جمال به حساب خود بودند «حکومت اسلامی»(۹) مورد توجه بود گه محمد نخشب «سوسیالیسم و خداپرستی» را مطرح نمود. چون نیک بنگریم هر دوی این‌ها هشیاری خودرا در برابر سیاستهای روس‌ها و انگلیس‌ها و… حتی» یک عقب گرد تاریخی «نشان دادند که کاشانی وقنات آبادی وفداییان اسلام پرچمدارآن، بودند هنوز امریکایی‌ها درایران فعال نبودند.

مصدق و بهره گیری از فرصت‌ها
در این مقطع در مجلس در کمیسیون نفت گفتگو‌ها درباره تصویب آن بوده است که معروف شد «مصدق متوجه بیرون و ترور و…» شده فورا پنجره‌ها را می‌بندد تا سروصداهای خارج به جلسه نفوذ نکند تا مواد قانونی «ملی شدن نفت» به تصویب کمیسیون می‌رسد «چند روز بعد کلیات لایحه ملی شدن نفت در مجلس تصویب می‌شود و روز ۲۹ اسفند در مجلس سناهم به تصویب آن مجلس رسیده وملی شدن نفت «قانونی» می‌گردد. در‌‌ همان زمان «ترور رزم‌آرا» حسین علا نخست وزیر موقت شده تا در اردیبهشت که استعفا می‌دهد در مجلس جمال امامی از رجال انگلوفیل و از مخالفان سرسخت مصدق به «طنز و تمسخر» به مصدق می‌گوید «خودت ریاست دولت را به عهده بگیر؟!!»– پیشنهادی که یکبار به مصدق توسط رحیمیان نماینده مجلس شده شده بود و او نپذیرفته بود – و مصدق با بهره گیری از فرصت این امر را مشروط به رای همزمان مجلس به ملی شدن نفت و طرح نه ماده‌ای آن و…. می‌نماید که تصویب می‌شود. بعد از کودتا دکتر مصدق در خاطرات خود می‌گوید که در این هنگام در دربار سیدضیا منتظر رای مجلس در درباره او بوده تا نخست وزیر شود و حتی انگلستان و…»

«حقوق‌دانی مصدق» و رای داگاه لاهه
«ملی کردن نفت» در آن شرایط آن روز ایران کار هیچکس غیر از او نبوده است؛ چه اولا او متعهد به قانون به علاوه که «حقوق‌دان» بود که یک امتیاز برای کشور ما بود. بدینگونه بود که با تعجب رای موافق قاضی انگلیسی را در دادگاه لاهه گرفت زیرا که او بر مبنای قوانین ملی شدن‌ها در مورد صنایع فولاد و ذغال در انگلستان توسط حزب کارگر که به خاطر زیان‌های وارده از جنگ دوم با مشکلاتی روبرو بود و… انجام شده بود، دولت کارگری بعد از جنگ چهانی دوم این صنایع را طبق قانونی ملی نمود. در نتیجه حق ملت ایران هم بود با شرایطی که نه تنها زمان جنگ بلکه قبل از آنهم با غارت انگلستان روبرو بودیم، البته قاضی روسی که ما گفتیم حتما در دادگاه به نفع ما رای می‌دهد بر عکس آن روز در دادگاه حاضر نشد که یک رای به نفع ما بدهد.

حضور در امریکا
باید توجه داشت علیرغم آنکه حزب توده و کمونیست‌ها همیشه اعلام می‌کرده‌اند سیاست‌های کلی امریکا – انگلیس – و… با تغییر هر حکومت و حزبی تفاوت نمی‌کند، تجربه ثابت کرد گاهی اتفاقا تفاوت بسیار دارد که باید بدان توجه داشت. چه ما در زمان حکومت حزب دموکرات امریکا نفت‌مان را ملی کردیم و در زمان حکومت جمهوری خواهان حاکمیت و نفت و… را از دست دادیم. در انگلستان در زمان حکومت حزب کارگر در هر صورت نفت‌مان را ملی کردیم ولی در زمان حکومت محافظه کارا ن و حکومت چرچیل استقلال و آزادی و منافع ملی‌مان را از دست دادیم. حتی در زمان ملی شدن که آبادان با حضور نیروهای دریایی انگلستان «ناو موریشس و..»(۸) مورد تهدید اشغال جدی قرار گرفت. آمریکا به انگلستان اخطار چون شوروی نمود چه، این سه متفقین در جنگ تعهد داده بودند که استقلال ایران تضمین شده است.

تعامل با خارج
بااین حال دکتر مصدق حتی به هنگام خلع ید به مهندس بازرگان می‌گوید مبادا در آنجا مرگ بر انگلیس و… شعار بدهید فقط بگویید ما «با قانونی در مجلس‌مان نفت‌مان را ملی کرده‌ایم و به شما که کارمندان انگلستان هستید هم‌‌ همان حقوق را خواهیم پرداخت و نه بیشتر» (نقل از مهندس بازرگان)(۱۰)، چه، او اهل قانون بود.

دکتر مصدق در جهان کوچک شده بیش از همه به منافع ایران، حیثیت کشور می‌اندیشید، حتی وقتی در امریکا بود به دعوت رییس جمهور امریکا «ترومن و اعضای دولتش» با آن‌ها به گفتگو نشست و گفت که «انگلیس‌ها چگونه مارا غارت می‌کردند و عکس‌های حلبی آباد‌ها و حصیر آباد‌ها را در آبادان برده و نشان‌شان داد. امری که انگلیس‌ها یکبار گفته بودند «مواظب باشید مصدق امریکایی‌ها را تحت تاثیر قرار ندهد».

برخورد باکودتا‌ها
این کودتا یکبار در نهم اسفند بود که اوباش و… با بسیج روحانی‌نماهایی خیال داشتند و انجام نشد، که اگر یکی از رانندگان دربار او را از درب پشت کاخ بیرون نکرده بود اورا کشته بودند، ولی در کودتای ۲۵ مرداد او با تمام کهولت سن کودتا را در نیمه شب خنثی کرد و «سرهنگ نصیری» را در نیمه شب با توپ وتانک که آمده بود بازداشت و زندانی نمود. کودتای بعدی توسط‌‌ همان اوباش و… با دلارهای نفتی که آنروز درتهران در خیابان مولوی دلار آزاد «پنجاه ریال» به فروش می‌رفت با عوامل داخلی شد. و بعد در دادگاه چک کودتا را که با دلار بود و در بانک ملی تبدیل شده بود برای محکومیت کودتاچیان رو نمود. و در محکومیت عواملشان تا انگلیس و امریکا و… که همه در کنسرسیوم از نفت مدت‌ها بهره بردند، تا جاییکه بالاخره روزی آمریکایی‌ها البته دموکرات‌ها از آن معذرت خواستند.(۱۱) و عوارض آنرا همین امروز هم بعد از سال‌ها با حضور داعش و… بیان می‌کنند.(۱۲)

درباره کودتای ۲۸ مرداد
حتی امروز یکی از سناتورهای جمهوری خواه بنام «رامین» به نقد تاریخ گذشته آمریکا پرداخته که چرا باز گول انگلیس هارا خوردید و اولین دموکراسی منطقه را علیه‌اش کودتا نمودید؟ کودتایی که که مصدق به خاطر اغتشاشات ساختگی حزب توده و… از مردم خواسته بود ساکت باشند تا او امنیت را برقرار کند، وگرنه بدین راحتی کودتا موفق نمی‌شد. در ضمن بعد از سی‌ام تیر «مصدق برنامه‌هایش معطوف به عدالت اجتماعی و در واقع سوسیال دموکراسی شد شد»(۱۳) که برای اولین بار سازمان تامین اجتماعی – سهیم کردن کشاورزان در محصول – تاسیس کانون وکلای مستقل و… تشکیل گردید.

محمود نکوروح

پژوهشگر «مرکز مطالعات عالی علوم اجتماعی – پاریس»

——————————————
پانوشت‌ها:
۱- غلامحسین میزاصالح مورخ
۲- در همایشی در مرکزپژوهش‌های تاریخی خیابان فرشته
۳- نقل از خاطرات‌ها
۴- درکتاب خاطرات وتالمات
۵- ازکتاب «نفت – قدرت واصول‌تر جمه مصطفی علم
۶ – از تاریخ جامع ملی شدن نفت» خلیل اله مقدم و
۷- از کتاب «جنبش ملی شدن نفت» سرهنگ نجاتی
۸– نقل از کتاب «سالهای بزرگ» عبدالرضا هوشنگ مهدوی
۹- کاشانی و فداییان اسلام و حتی بعضی کنشگران روشنفکر مذهبی
۱۰- درهمایشی در «سازمان حاکمیت ملی و.. ۱-.
۱۱- خانم البرایت وزیر خارجه کلینگتون در دانشگاه ودر کتاب خاطرات گلینگتون به نحوی شده است.
۱۲- از نویسنده کتاب «همه مردان شاه»
۱۳- دکتر مصدق بعد در جواب رحیمیان گفت «آن زمان وقتش نبود چون در اشغال متفقین بودیم و رای نمی‌آورد».
۱۴- مهندس سحابی ۱۴ اسفند در احمدآباد


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۳ نظر

  1. متن حذف شده

  2. دراعتراض بالا یک گلمه ” بعدا” جاافتاده است یعنی بعدا منشعبین حزب توده از حزب زحمتکشان هم انشعاب کردند وبنام نیرو ی سوم فعال شدند. والبته بعد از کودتا باز دوگروه چون سایر گروهها شدند ” خنجی – حجازی وخلیل ملکی “امری که به نظرمن هیچ کدام بسود جبهه ملی نبود .حتی تشکیل نهضت آزادی که ازجبهه جدادرعمل شد

  3. دکتر منصور بیات زاده

    در نوشته ی ” به مناسبت ۲۹ اسفند روز ملی شدن نفت: «دولت مصدق و حکمرانی خوب»”، بقلم آقای محمود نکوروح اشتباهات تاریخی وجود دارد.
    برای مثال در رابطه با «انتخابات دوره شانزده» مجلس شورای ملی، انتخاباتی که درسال ١٣٢٨ برگذارشده است، می نویسد:
    «…در هفدهم آبان در میدان بهارستان میتینگی بر قرار شد و دکتر مصدق از مردم خواست در انتخابات شرکت و برای مبارزه با شرکت نفت مایوس نشده، و بالاخره انجمن نظارت بر انتخابات- آن انتخابات را باطل اعلام نمود. جبهه ملی هنوز یک سازمان سیاسی در آن زمان حاضر و فعال نبود، بدین خاطر از گروههای سیاسی مصدق خواست همه در جبهه‌ای با رجالی ملی متحد شده و هدف مبارزه علیه شرکت غاصب نفت باشد. از این احزاب «حزب ایران» که هنوز با خداپرستان سوسیالیست متحد بودند – پان ایرانیست‌ها – سازمان نظارت بر انتخابات آزاد توسط دکتر بقایی با روزنامه شاهد، در ضمن منشعبین حزب توده خلیل ملکی و یارانش با دکتر بقایی وسازمانش «حزب زحمتگشان ملت ایران» تشکیل داده بودند.»
    روشن نیست «حزب زحمتکشان ملت ایران»، حزبی که ١۵ روز بعد از تاریخ شروع نخست وزیری دکترمصدق ، در اردیبهشت ماه ١٣٣٠ تأسیس شده است ــ یعنی در زمان انتخابات دوره شانزدهم اصولا وجود خارجی نداشته است ــ ، چطور می توانسته است در آنزمان به خواست دکتر مصدق پاسخ مثبت داده باشد؟
    دکتر منصور بیات زاده
    چهار شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۴ – ۲۵ مارس ۲۰۱۵