اخوان ثالث معتقد بود شعر در وهلهی اول باید بتواند با جامعه، تاریخ و مردم ارتباط برقرار کند و از مسائل زمانه سرشار باشد.
«ما همان بدخت و خوار و بینصیب
زآن چه حاصل، جز با دروغ و جز دروغ؟
زین چه حاصل، جز فریب و جز فریب؟
باز میگویند: فردای دگر
صبر کن تا دیگر پیدا شود
کاوهای پیدا نخواهد شد امید
کاشکی اسکندری پیدا شود»
دربارهی مهدی اخوان ثالث، سخن به وفور گفته شده، اما همین نکته در شناخت او کافی است که همیشه معتقد بود: «ما شاعران بر قدرتیم، نه با قدرت». این جمله نشان از رویکرد سیاسی شاعری مبارز دارد که معتقد بود شعر در وهلهی اول باید بتواند با جامعه، تاریخ و مردم ارتباط برقرار کند و از مسائل زمانه سرشار باشد.
اشعار اخوان، آهنگینتر از نیما
اخوان، نسبت به شاعران همعصر خود از مطالعات بالای ادبی، حقوقی و فقهی برخوردار بود. تاریخ ادبیات را خوب میشناخت و بر دیوان شعر شاعران کلاسیک اشراف کامل داشت و همین آگاهی باعث شد تا بتواند پیوند دهندهی سبک خراسانی و مازندرانی شود. او ادیبی بزرگ، سخنران و استاد مسلط ادبیات فارسی بود که از این منظر، قابل مقایسه با هیچکدام از شاعران همعصر خود و حتی بعد از خود نیست. اشعار او، سبک موزون نیمایی است و حتی میتوان اشعارش را بسیار آهنگینتر از خود نیما دانست به گونهای که آشناییاش با ساز «تار» و مقامهای موسیقایی، در اشعارش مشهود است.
تفکرات چپ در اخوان، او را به حذب توده جذب کرد اما در سال ۱۳۳۲ و شکست کودتای ۲۸ مرداد، اخوان نا امید شد از اینکه کسی از این میان برای آزادی برخیزد و تخلص «م. امید» هم از همین مسئله ناشی میشود. برای مثال در شعر سترون میخوانیم: تحمل کن پدر … باید تحمل کرد/ میدانم / تحمل میکنم این حسرت و چشم انتظاری را/ ولی باران نیامد/ پس چرا باران نمیآید؟/ نمیدانم ولی این ابر بارانیست، میدانم/ ببار ای ابر بارانی! ببار ای ابر بارانی/ شکایت میکنند از من لبان خشک عطشانم/ شما را، ای گروه تشنگان ! سیراب خواهم کرد/ صدای رعد آمد باز، با فریاد غول آسا/ ولی باران نیامد/ ولی باران نیامد/ ولی باران نیامد/ سر آمد روزها با تشنگی بر مردم صحرا/ گروه تشنگان در پچ پچ افتادند/ آیا این/ همان ابر است کاندر پی هزاران روشنی دارد؟/ و آن پیر دورگر گفت با لبخند زهر آگین/ فضا را تیره میدارد، ولی هرگز نمیبارد…
در اینجا به وضوح شاهد ناامیدی اخوان از وضعیت جامعه هستیم. ابر تیرهای که هست اما نمیبارد و تنها فضا را تیره کرده است. این شعر برمیگردد به گفتههای شاه و انقلاب سفید، که تنها حرف آن زده میشد و در عمل هیچ تغییری حاصل نشد.
زیباییشناسی زبان اخوان دارای چنان وسعتی است که واژهها و ترکیبهای تازهی بسیار حتی نام آوا بیان کوچه و بازار و عبارات نادر و غریب آشنا در شعر او وارد میشوند؛ باقی میمانند و گاه مأنوس جلوه میکند. اخوان شعر نو را میان تودهی مردم برد.
منتقدان گاه از تکیهی اخوان بر موسیقی و بخصوص قافیه بازی او با کلمات، سبک او در برخورد با واژهها، وسواسهای لفظی و وسواسهای تغزلی او سخن گفتهاند، اما آنچه بسیار جالب توجه مینماید آن است که تنها یک موسیقیدان از ارزشهای والایی که در شعر او از نظر موسیقی وجود دارد و از احاطه اخوان به ظرافتهای موسیقیهایی کلام صحبت کرده است. پرویز مشکاتیان به عنوان اولین عامل پدیدآورنده این موسیقی به ارزش حروف یعنی در حقیقت اهمیت آواها اشاره میکند.
زندگینامه
مهدی اخوان ثالث در سال ۱۳۰۷ در توسِ مشهد به دنیا آمد و از عنفوان جوانی به شعر و موسیقی دلبسته میشود و پنهان از پدر به تار زدن و مشق موسیقی میپردازد و با برخی از دستگاههای آن مانند ماهور، همایون، ترک و افشاری … آشنا میشود علی اخوان از کار پسر آگاه میگردد. و چون باور داشته که موسیقی نکبت میآورد و موسیقیدانها شور بخت میشوند، به او نصیحت میکند با اینکه من خودم به موسیقی علاقهمند هستم اما از لحاظ مصلحت زندگانی راضی نیستم تو گرفتار این هنر نکبتبار شوی. سپس او را به مشاهدهی فارابی، موسیقی دانِ شوریده و معتاد و دورهگرد مشهد میبرد تا عبرت گیرد و دیگر دنبال موسیقی نرود. بدین ترتیب علاقهی اخوان از موسیقی، به سمت شعر متمایل میشود.
با اوجگیری مبارزات ملی و حزب چپ در سال ۱۳۲۸ مهدیِ جوان وارد نبردهای اجتماعی میشود و در نتیجه به زندان میافتد و به کاشان تبعید میشود. اشعار این دوره او که جنبهی رئالیسم حزبی دارد بیشتر در روزنامهها و مجلههای حزب چپ به چاپ رسیده است. اخوان در ۱۳۴۵ در اثر منازعهای خصوصی، به زندان قصر فرستاده میشود و ۹ ما در زندان میماند. این ماجرا هرچه بوده از لحاظ کار شعر بر اخوان تأثیر فراوان داشه است زیرا دفترهای «پاییز در زندان» ( ۱۳۴۸ ) و «زندگی میگوید» (۱۳۵۷) یادگار این ایام است.
در آخرین سال عمرش سفری چند ماهه به کشورهای اروپایی داشت. پس از بازگشت مدت کوتاهی نمیگذرد که در چهارم شهریور سال ۱۳۶۹ زندگی را بدرود میگوید در شهر توس، کنار مقبرهی فردوسیِ بزرگ به خاک سپرده میشود.
شکست کودتای ۲۸مرداد بر اخوان تأثیرگذار بود/ اشعار اخوان در طیف چپ قرار میگیرد
محمد صنعتی (روانپزشک، نویسنده، منتقد ادبی و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران) در پاسخ به این سوال که وجه تمایز اخوان نسبت به دیگر شاعران همعصر خود چه بوده است؛ به خبرنگار ایلنا میگوید: اگر منظور از وجه تمایز برتری است، باید بگویم که هرکدام از این شاعران امتیازاتی داشتند و در درجهای از شعر نو فارسی اهمیت و ارزش خاص خود را دارند. اما اگر منظور تمیز دادن تفاوتهای اخوان ثالث با دیگر شعرای مدرن ایران است؛ باید باید گفت که شعر اخوان نوعی از شعر حماسی در شعر معاصر است، با یک غنای اسطورهای در زمینهی تاریخی و اسطورهشناسی. اخوان ثالث بسیار علاقهمند به به ادبیات گذشتهی ایران بود و در شعر خودش از اسطورههای باستانی استفاده میکرد و بسیار خوب و به جا آنها را به کار میبرد.
صنعتی با اشاره به اینکه اخوان ثالث، مانند بسیاری از شعرای دههی ۴۰ ذهنی سیاسی داشت؛ ادامه میدهد: شعرای دههی ۴۰، شاعرانی بوند در پی آزادی و ارزش و اهمیت و شأن انسانی. مسائل مربوط به کودتای ۲۸ مرداد و شکست چپ، در اخوان بسیار تأثیرگذار بود. محتوای شعریِ او به گونهای بازتاب نومیدی و خشم بود نسبت به شرایطی که در آن دوره وجود داشت. شاید هم به همین دلیل بود که تخلص «م. امید» را برای خود برگزید. خودِ اخوان در کتاب «از این اوستا» به نومیدیِ «م. امید» اشاره میکند.
این روانپزشک و منتقد ادبی میگوید: گاهی نارضایتی و ناخوشایندی از نبودِ آزادی، تسری پیدا میکند به تمام زندگی اخوان که من در کتاب خودم با عنوان «تحلیلهای روانشناختی در هنر و ادبیات» به شعر او و تسری این نارضایتی به تمام زندگیِ وی اشاره کردم، همانطور که خودش نیز زندگی را «خلط گندیده» مینامد. این مسئله با نومیدی شاعر در عین مبارز بودن، هماهنگی داشت.
او در رابطه با سبک شعریِ اخوان ثالث معتقد است: اخوان ثالث از شعر نیمایی استفاده میکرد اما شعرش بسیار روانتر از شعرها نیما بود. در نهایت میتوان گفت که ما با شاعری روبه رو هستیم که سبک خراسانی-مازندرانی را درهم میآمیزد. شاید بتوان گفت شعر اخوان، شعر نوی حماسی است در ابعاد نو و با لحن حماسی. اشعار اخوان در طیف چپ قرار میگیرد اما اندیشههای عرفانی هم در آثارش به چشم میخورد. شاید این نگاهِ تیرهی اخوان به زندگیِ زمینی را بتوان ناشی از تأثیر همین اندیشه دانست. شعر اخوان ضرباهنگ و جذابیتی دارد که در دههی ۴۰ توانست تأثیر زیادی روی مردم و مخاطبین بگذارد تا شعر سپید یا دیگر انواع شعر نو؛ چرا که شعر او نزدیک به شعر منظومی بود که مردم به آن علاقه داشتند.
آثار مهدی اخوان ثالث
ارغنون
زمستان
آخر شاهنامه
منظومه(شکار)
پاییز در زندان
عاشقانه و کبود
زندگی میگوید: اما باز باید زیست…
در حیاط کوچک پاییز در زندان
دوزخ اما سرد
ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم
آوردهاند که فردوسی (کتاب کودکان،۱۳۵۴)
درخت پیر و جنگل (۱۳۵۵)
نقیضه و نقیضه سازان (بحث و تحقیق ادبی)
کتاب مقالات (جلد اول)
بدعتها و بدایع نیما یوشیج (کتابی مفصل در بحث و تحقیق شیوه نو نیمایی در شعر فارسی)
عطا و لقای نیما یوشیج(۱۳۶۱).