رهبر شرمنده یا شرمندگی ساز

پنجشنبه, 20ام خرداد, 1395
اندازه قلم متن

Mojtaba-Vahedi8

مجتبی واحدی
تحلیلگر سیاسی

چندی قبل تعدادی کارگر ایرانی شاهد فرود آمدن‌شلاق جنایت ‌بر پیکر خویش بودند. دستگاه قضایی عدالت‌گریز در شمال غرب ایران‌، هفده کارگر را به تحمل شلاق و برخی مجازات های دیگر محروم کرد تا همه کارگران ‌بدانند هر نوع اعتراض جدی در حکومت ولایت فقیه، موجب مجازات قرون‌وسطایی خواهد بود. ‌این‌کارگران فقط به یک‌دلیل شلاق خوردند: کارفرما آنها را اخراج‌کرده بود و ادامه آن‌وضعیت، موجب شرمساری ایشان‌در برابر ‌اعضای خانواده می شد. آنها چاره ای نداشتند حز آنکه فریاد اعتراض خود را بلند کنند شاید کسی ‌به داد آنها برسد و با تامین‌شغل و منبع درآمد، مانع شرمندگی ایشان در خانه شود. اما حکومت جمهوری اسلامی، متزلزل تر از آنست که هر نوع اعتراض – حتی غیر سیاسی – را تحمل کند. لذا آن هفده کارگر را با پیکر خونین‌به منزل فرستادند تا پس از آن، ‌کسی برای رفع شرمندگی خویش، پایه های حکومت فاسد و قرون‌وسطایی خامنه ای را با با فریاد اعتراض، نلرزاند. حدود دوهفته پس از آن جنایت، رهبر جمهوری اسلامی، در دیدار با راهیافتگان‌به مجلس دهم‌گفته است: ” شرمندگی بنده‌ی حقیر از ملاحظه‌ی این آمار-در صد بیکاری – و مطالعه‌ی این حقیقت، از شرمندگی آن جوانی که بیکار میرود خانه و دستش چیزی نیست، کمتر نیست، بلکه بیشتر است؛ این را باید برطرف بکنیم.”

اما آیا او راست‌ می گوید ؟ برای دادن پاسخ فوری به این‌پرسش و رد ادعای رهبر، نیاز به تلاش زیاد نیست. چه عواملی باعث کاهش ‌سرمایه گذاری شده که نتیجه آن‌کاهش نرخ اشتغال است‌؟ ‌کدام‌نهادها و سازمان‌ها با عدم‌پرداخت مالیات قانونی، موجب کاهش در آمد دولت شده اند و قدرت دستگاه اجرایی برای اشتغال زایی را محدود کرده اند ؟ عوامل اصلی قاچاق چه افراد و نهادهایی هستند ؟ فاسد ترین‌مدیران تاریخ ایران‌،وابسته به کدام‌دولت‌بوده اند و اصلی ترین حامی ایشان‌چه کسی بوده است؟

اجازه دهید بحث را از پرسش مربوط به قاچاق آغاز کنم. اگر در کوچه و خیابان‌ از مردم‌عادی در خصوص حجم گسترده قاچاق سوال کنید بسیاری از شهروندان عادی با قاطعیت از نقش نهادهای قدرتمند حکومتی در گسترش این پدیده سخن خواهند گفت. بسیاری از ایرانیان‌ معتقدند بدون نقش آفرینی افراد و سازمان های وابسته به راس قدرت، هیچ‌شبکه مافیایی نمی تواند این حجم‌از کالای قاچاق وارد کشور کند. اما سیستم‌بسته حکومتی و دست داشتن برخی چهره های بانفوذ نظام در فسادهای مالی، بررسی موضوع توسط نهادهای بی طرف و ناظران‌مستقل را غیر ممکن‌ساخته است. در عین‌حال در پانزده سال گذشته حداقل سه مقام‌عالیرتبه حکومتی تلویحا یا به تصریح از نقش قوی ترین‌نهاد نظامی وابسته به رهبر در قاچاق گسترده انواع کالا سخن‌گفته اند‌. پانزده سال پیش مهدی کروبی از وجود دهها اسکله غیر قانونی در کشور سخن گفت که به گفته او در خدمت ورود کالاهای قاچاق در مقیاس وسیع هستند.‌ سخن او از چنان‌وضوحی برخوردار بود که ذهن بسیاری از افراد را به سوی سپاه پاسداران‌ برد. درآن زمان، خاتمی که در راس دستگاه اجرایی قرار داشت از سخنان شجاعانه کروبی حمایت نکرد. تقریبا دهسال پس از آن‌افشاگری، محمود احمدی نژاد- که دوران‌ماه عسل با سپاه را به پایان‌برده بود- دراعتراض به قاچاق گسترده انواع کالاها چنین‌گفت: ” مصرف سیگار در ایران معادل ۲ هزار میلیارد تومان است. این رقم همه قاچاقچیان درجه یک دنیا را به طمع می اندازد، چه رسد به برادران قاچاقچی خودمان.” در زمان انتشار این‌سخنان تقریبا همه تحلیل گران معتقد بودند اشاره احمدی نژاد به سپاه پاسداران‌است.

سریال افشاگری که کروبی با هدف اصلاح‌اقتصادی آغاز و احمدی نژاد با هدف باجگیری ادامه داده بود توسط حسن روحانی پیگیری شد. روحانی در تاریخ هفدهم‌آذرماه نود و سه نگرانی خود از تجمیع عوامل قدرت نرم و سخت در یک‌ نهاد را بدینگونه بیان‌ کرده بود: ” اگر تفنگ، پول، قدرت، روزنامه، سایت و تبلیغات یک جا جمع شود حتما فساد درست می‌شود پس دنیا عقلش رسیده است که این قدرت‌ها را تفکیک کرده است». او سپس برای اینکه مقصود خود را به صورت دقیق تر به اطلاع مخاطبان‌برساند گفت: «در گذشته به ما فشار می‌آوردند که دستگاه اطلاعاتی کشور را به یک نهاد نظامی بدهیم و ما در این زمینه از امام سوال کردیم و ایشان فرمودند چنین نظری ندارند”. تنها دستگاهی که در همه سال های گذشته به داشتن “سیستم‌اطلاعات‌موازی “متهم‌شده و اکنون علنا از این‌اقدام‌خود دفاع می کند سپاه پاسداران است. روحانی بهمن‌ماه سال نود و چهار نیز چنین‌گفت: “وقتی می‌خواهید تولید کنید، یک دستگاه فاسدی هم که نمی‌خواهم نام ببرم که چگونه می‌تواند کالای قاچاق وارد کند، نمی‌گذارد کشور رشد کند. باید جلوی فساد گرفته شود و باید شرایط سیستم گمرکی ما بهتر شود.”

البته هدایت مهم ترین شبکه های قاچاق، تنها فعالیت مخربی نیست که یک نهاد وابسته به رهبر انجام می دهد و دود آن به چشم‌همه اقشار جامعه به ویژه طبقات آسیب پذیر می رود. در حال حاضر ثروت هنگفتی در اختیار نهادهای وابسته به بیت رهبرهمچون‌ستاد اجرایی است که چندین برابر مجموع در آمدهای نفتی و غیر نفتی دولت می باشد. آستان‌قدس رضوی به تنهایی یک‌مافیای بزرگ‌اقتصادی است که نه مالیات مرتبط با در آمدهای کلان خود را می پردازد نه هیچیک‌ از نهادهای نظارتی وابسته به قوه قضائیه و مجلس، اجازه نظارت بر آن را دارند.‌ کمیته امداد، بنیاد پانزده خرداد و بنیاد مستضعفان‌نیز هر یک، سهم‌خود در تخریب اقتصاد ملی را به عهده دارند. درآمدهای کلان و مالیات های پرداخت نشده این نهادها در دوره بیست وهفت ساله رهبری خامنه ای در حدی بوده است که اگر در چارچوب قوانین‌بودجه، هزینه می شد قطعا می توانست موجب رونق اقتصادی و ایجاد صدها هزار فرصت شغلی شود.‌ در آن‌صورت شاید هیچ‌جوانی به خاطر نداشتن‌شغل و در آمد، ‌‌در برابر خانواده احساس,شرمندگی نمی کرد.‌

سرمایه گذاری داخلی و خارجی، از دیگر ابزار های رونق اقتصادی و افزایش در آمد ملی است. اما در اکثر سالهای رهبری خامنه ای، او و تریبون های وابسته به وی، عمدتا موجب وحشت سرمایه گذاران داخلی و خارجی بوده اند‌. همچنین نهادهای قدرتمند اقتصادی وابسته به رهبر همچون سپاه، در رقابتی نابرابر امکان فعالیت بخش خصوصی واقعی را به حداقل ممکن‌رسانده اند و همین‌امر، از عوامل کاهش رشد اقتصادی، فرار سرمایه ها و توقف بسیاری از پروژه های بزرگ‌و کارآفرین‌بوده است.

فعالیت های مخرب اقتصادی که نهادهای وابسته به رهبر انجام‌می دهند کاهش قابل توجه در ثروت آفرینی در کنار فرصت سوزی های بی سابقه رادبه دنبال داشته‌‌است. در عین حال بخش قابل توجهی از همین”‌ثروت کاهش یافته” نیز برای ارضای شهوات سیاسی رهبر در داخل و خارج از کشور هزینه می شود‌. میلیارد ها دلار که همه ساله برای تقویت سازمان ها و برخی دولت ها در منطقه و حتی دورترین نقاط جغرافیایی از ایران، اختصاص می یابد می توانست و می تواند هزاران‌فرصت شغلی ایجاد نماید. هزینه های اقتصادی و سیاسی مربوط به برخی مراحل پروژه بی حاصل هسته ای از دیگر عوامل ثروت‌ سوز در سال های اخیر بوده است.‌

آنچه در بالا آمد همواره برای قریب به اتفاق ایرانیان‌ قابل‌فهم‌بوده وآنان‌ را آزار داده است. در کنار هم قرار دادن‌ آنها در این‌یادداشت نیز تنها با این هدف صورت گرفته که حتی طرفداران رهبر لختی بیندیشند و در خصوص میزان‌صداقت او هنگامی که به خاطر بیکاری جوانان‌اظهار شرمندگی می کند قضاوت نمایند. آیا خامنه ای از آنچه در دوره بیست هفت ساله رهبری او به وجود آمده، احساس” شرمندگی” می کند یا دربیست هفت سال رهبری، به صورت مستمر، ”شرمندگی ساز “بوده است؟

از: دیدگاه نو

be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.