سربریدن یا ذبح شرعی کافر و نامسلمان در ردیف موضوع ها و مباحثِ ارتباطی میان علم الادیان و علم الابدان است. آیه ها و روایت ها و حدیث های مشّوق و توصیه کنندۀ ذبح شرعی انسان در کنار عمل بریدن و جداکردن سراز بدن سببِ پیوند و نزدیکی این دو “دانش آسمانی – الهی” شده اند.
به ما گفته و می گویند:
عبارت ” لقد جئتکم بالذَّبح”، که یعنی “سر بریدن برایتان آورده ام”، و مباح دانستنِ بریدن سرکفار و دشمنان یک حدیث نبوی ست که ربطی به این سربریدن ها ی قرن بیستمی و بیست و یکمی ندارد. اسلام این نیست که شاهد آن هستید، اسلام دینی ست که حتی برای بریدن سرحیوان دلالت ها و چارچوب ها داشته و دارد. “سر بریدن انسان یک فریضه اسلامی غایب است”. اسلام دین مهربانی و عطوفت و صلح، و صد البته بی عیب و ایراد است. اینها ئی که می گوئید و می گویند و عمل می کنید و می کنند، ربطی به اسلام ندارند. فهم قران ساده نیست و تفسیرها و روایت ها و حدیث ها معانی چندوجهی دارند که فقط پاره ای از آنها در حّد ِدرک انسان است. آن حّدی که در فهم انسان می گنجد هم تازه به آشنائی کامل به زبان عربی و فصاحت و بلاغت نیاز دارد. سربریدن را خوارج شایع کردند، به همین خاطر ربطی به اسلام و مسلمانان ندارد. “عبدالله بن خباب بن الارت”، یکی از اصحاب پیامبر را دستگیر کردند، از وی در مورد ابوبکر، عمر، عثمان و علی (ع) پرسیدند، هنگامی که وی آنها را ستایش کرد، سرش را بریدند و خونش در آب جاری شد، سپس شکم همسرش را که باردار بود پاره کردند.” (۱)
این همه حدیث و روایت ، و این همه سر بریده از صدر تا تهِ اسلام، از سفیان ابن خالد و امام حسین تا چند صد نفری که داعشیان و سایر مسلمین سرشان بریدند، ربطی به اسلام ندارند. آنهائی که در صدراسلام سرمی بریدند، مثل داعشیان و طالبیان و خمینیست ها ی امروزین فهم و شعورِ درک قران کریم را نداشتند. در هرحالت و صورت کفر مذموم است و کفار و دشمنان باید مجازات شوند. بعضی از مجازات شونده ها در ظاهر مسلمانند اما در واقع منافق بودند و هستند که از کفارو مرتدان و مشرکان هم بدترند. راستی ! در رُم هم مخالفان را گردن می زدند یا انقلابیون فرانسه از گیوتین استفاده می کردند. درهند و کشورهای دیگرهم سر می برند. حالا که به اسلام رسید ایراد می گیرید و نق می زنید.؟ اسلام اگر شمشیری برّان در گلوی کافران نبود امروز سگ صاحب خودش را نمی شناخت و آجر روی آجر بند نمی شد. به همین خاطر باری تعالی و آن صدو بیست و چهارهزار پیامبر، که بحمدالله حداکثر اسم ۵۰ تا ۶۰ نفرشان علنی ست هم همین حساب کتاب ها را درست انجام داده اند و معنای “جئتکم بالذبح” را درست فهم فرموده اند.
۶
” …چون با کافران روبرو شدید، گردنشان را بزنید و چون آنها را سخت فرو فکندید، اسیرشان کنید و سخت ببندید. آنگاه یا به منت آزاد کنید یا به فدیه. تا آنگاه که جنگ به پایان آید. و این است حکم خدا. و اگر خدا میخواست از آنان انتقام میگرفت، ولی خواست تا شمارا به یکدیگر بیازماید. و آنان که در راه خدا کشته شده اند اعمالشان را باطل نمی کند”
فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِکَ وَلَوْ یَشَاء اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَکِن لِّیَبْلُوَ بَعْضَکُم بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ. (۲)
” و آنگاه که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. شما مومنان را به پایداری وادارید. من در دلهای کافران بیم خواهم افکند. بر گردنهایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید. زیرا با خدا و پیامبرش به مخالفت برخاستند و هر که با خدا و پیامبرش ، مخالفت ورزد ، بداند که عقوبت خدا سخت است.”
إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَى الْمَلآئِکَهِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ کُلَّ بَنَانٍ. ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ شَآقُّواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن یُشَاقِقِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ. (۳)
” ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است.”
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ الْکُفَّارِ وَلِیَجِدُواْ فِیکُمْ غِلْظَهً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ.
گفته شده است این حدیث نبوی که “احمد بن حنبل” و دیگران روایت کرده اند و در آن آمده “اسْتَمِعوا یا مَعْشَرَ قُریشٍ، أما والَّذی نَفْسُ محمَّدٍ بیَدِه لقد جِئْتُکم بالذَّبْحِ” (ای جماعت قریش گوش دهید، سوگند به کسی که جان محمد در دستش می باشد من برای سر بریدن شما آمده ام) رانیز برخی از مسلمین بد فهمیده و غلط تفسیر کرده اند. داعشیان این حدیث نبوی را راهنمای عمل خود قرار داده اند اما “دار الافتای مصر ” درک و تفسیر داعشیان را انحرافی و غیراسلامی خوانده است.
۷
“… می گویند آغازگر عمل سربریدن امام علی (ع) بوده با بریدن سر عمرو بن عبدود. آیا سر بریدن در سیره پیامبر اکرم و ائمه بوده است ؟ اگر نبوده پس دلیل بریدن سر عمرو بن عبدود به چه دلیلی بود ؟ برای پاسخ به این سوال توجه به چند نکته ضروری است:
۱- اولا باید دید که کشنده و کشته شونده چه کسانی بوده اند. اگر کسی در محوطهی اتاق، بی دلیل جوجه مرغی را زیر پایش له کند انسان قصیّ القلبی قلمداد می شود ولی اگر با عقرب زهرآلود کشندهای چنین کند کسی وی را سنگدل خطاب نمیکند، چرا که حضور عقرب در محیط زندگی آدمیان خطر مرگ انسانها را در پی دارد. خطر برخی انسانها برای سایرین مانند خطر عقرب و مار و گرگ و … است. اگر اینها در عزلت باشند کشتن آنها روا نخواهد بود امّا اگر وارد حریم انسانها شده خطرآفرین شدند کشتن آنها عین نیکوکاری و انسانیّت است. امثال ابوجهل و عمرو بن عبد ودّ و … به ظاهر انسان بودند ولی هر کدام درندگانی بودند که دوست داشتند مردم، نادان و ترسو و برده صفت باشند تا اینان بتوانند آنها را استثمار نمایند.
۲- اگر خدا از کسی بخواهد موجودی را بکشد یا سر ببرد و او اطاعت امر خدا را نکند، آیا می توان چنین انسانی را الهی نامید؟ جواب روشن است. انسان الهی، تنها و تنها مطیع فرمان خداوند است نه مطیع خواستهای نفسانی خویش؛ و البته خداوند هم حکیم مطلق است و جز بر اساس حکمت حکم نمی راند. بهر روی هر چه از خود برون شدن و تابع فرمان و خواست خدا شدن، در وجود انسانی شدیدتر باشد، عبودیّت او نیز افزونتر و قویتر خواهد بود. شاهد بارز این گفتار اعتقاد ادیان ابراهیمی است مبنی بر این که حضرت ابراهیم خلیل الرّحمن به امر خدای خود، مأمور قربانی نمودن فرزند خود شد و چون الهی بودن، اقتضای اطاعت مطلق داشت فرزند خود را به قربانگاه برد تا وی را قربانی نماید لکن اراده ی خدا بر آن قرار گرفت که فرزند ابراهیم قربانی نگردد. در مورد علی بن ابی طالب نیز اطاعت بی چون و چرای حق تعالی اصلی ترین دلیل جهاد و ظالم کشی بود. لذاست که در ذکر جریان نبرد علی (ع) با عمرو بن عبد ودّ ، بعضی از شعرا عبودیّت محض آن حضرت را به زیبایی به تصویر کشیده و از زبان آن حضرت گفته اند:
گفت من تیغ از پی حق می زنم / بنده ی حقّم نه مأمور تنم.
شیر حقّم نیستم شیر هوا / فعل من بر دین من باشد گوا.
ما رمیت اذ رمیتم در حراب / من چو تیغم وان زننده آفتاب.
رخت خود را من زِ رَه برداشتم/ غیر حق را من عدم انگاشتم.
اگر کسی برای دفاع از جان خود یا دیگر انسانها، مهاجم فاجر و ظالمی را بکشد کدام عاقل می تواند او را مذمّت نماید؟
۳ـ هیچ دین الهی نیست که به نوعی اعتقاد به قهر الهی بر فاسدان و ظالمان نداشته باشد. درادیان الهی مسلّم است که خدا بندگان کافر، متمرّد، فاسد، ظالم و بدکار را یا در همین دنیا یا در آخرت عذاب میکند. باید پرسید : آیا مهربان بودن خدا به این است که اجازه دهد عدّه ای افراد فاسد و ظالم و چپاولگر همچون: ابوجهل، فرعون، چنگیزخان مغول، صدّام و امثال اینها هر چه خواستند بکنند و بندگان مطیع خدا را به خاک و خون بکشند ولی مومنان چون الهی و مقدّسند با اینها به نبرد بر نخیزند و انتقام خون مظلومان را از آنان نگیرند؟
۴- خداوند متعال در عین اینکه از هلاکت بندگانش فی نفسه خشنود نیست ولی به اقتضاء حکمتش فرمان به کشته شدن برخی بندگان ضدّ بشری خود می دهد تا زمین را فتنه و تباهی فرا نگیرد. خداوند متعال می فرماید: « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمینَ ؛ و با آنها پیکار کنید(آنان را بکُشید) تا فتنه باقى نماند؛ و دین ، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از فتنه گری) دست برداشتند ، تعدّى جز بر ستمکاران روا نیست.»
(بقره:۱۹۳) همچنین فرمود: « وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمین” و اگر خداوند ، بعضى از مردم را به وسیله بعضى دیگردفع نمىکرد، زمین را فساد فرا مىگرفت ، ولى خداوند نسبت به جهانیان، دارای فضل و احسان است.” (بقره:۲۵۱)
۵- … ماجرای بریدن سر عمرو بن عبدود توسط امام علی به صورتهای گوناگونی در متون تاریخی ثبت شده است. و این ماجرای مشهور تنها یکی از اقوال تاریخی در این زمینه است:
۱٫ علی(ع) با شمشیر رگ گردن عمرو بن عبد ود را زد و او بر زمین افتاد.( علامه جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۸ق، چاپ دوم، ج۱۱، ۱۳۳) در اینجا و سایر مواردی که در زیر میآید هیچ اشاره ای به بریدن سر نشده است.
۲٫ حضرت چنان با شمشیر بر ترقوه او کوبید که آن را شکافت و جدا کرد و عمرو بن عبدود بر زمین افتاد.(ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۴، ص۱۰۶؛ ابن کثیر، السیره النبویه، ج۳، ص۲۰۵؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۴، ص۵۳۳)
۳٫ بیهقی از ابن اسحاق نقل کرده است که امام علی با شمشیر بر ترقوه عمرو بن عبدود کوبید.( زینی دحلان، السیره النبویه، ج۲، ص۷)
۴٫ در برخی موارد نیز آمده است که در میدان جنگ و در بحبوحه کارزار، یکی از ضربات امام آنچنان بر گردن عمرو بن عبدود اصابت کرد که سر از بدنش جدا کرد.
شاید بتوان از مطالب فوق به این نتیجه رسید که حضرت در هنگام جنگ ضربه ای بر گردن عمروبن عبدود وارد می سازد که باعث جدا شدن سر او میگردد. اما این واقعه در طول تاریخ به گونههای گوناگون تفسیر و نقل گردیده است.
حال باید از کسانی که از این عمل امیرالمومنین ناراحت هستند پرسید: کجای این جریان ، خلاف انسانیّت و جوانمردی و تقدّس است؟اگر آن حضرت، عمرو را نمی کشت و اجازه می داد که او راه را برای لشکر قریش باز کند تا اهل مدینه را از دم تیغ بگذرانند خیلی انسانی و جوانمردانه می شد؟ این علی بن ابی طالب نبود که به عمرو حمله کرد ؛ این عمرو و همراهانش بودند که بر مسلمین یورش آورده بودند و او بود که مبارز می طلبید نه امیرالمومنین (ع) و امیرالمومنین تنها از کیان اسلام و مسلمین محافظت کرد لذا در آن لحظه ندای آسمانی رسید که: لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی (ابـن ابـى الحـدیـد، شـرح نـهـج البـلاغـه، ج ۱۴، ص ۲۵۱؛ علامه جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۸ق، چاپ دوم، ج۱۱، ۱۳۳٫) …” (۴)
۸
” بریدن سر مهدورالدم می تواند یکی از راه های دفع شّرباشد”. ” افرادی که به دلیل جرمی که مرتکب شده اند، مهدورالدم شناخته می شوند براساس ضوابطی کشتن شان واجب می گردد. جرم آنها ممکن است شرکت در جنگ علیه مسلمین و نظام اسلامی باشد (کفار حربی) و یا توطئه علیه مقدسات اسلامی. مثلاً ناسزا گفتن به پیامبر(ص) و ائمه(ع) و یا اذیت و آزار آنان و یا شرکت فعال در تحکیم پایه های حکومت طاغوتی و ستمگر. این که از مسلمات تاریخ اسلام است که رسول مکرم اسلام(ص) در جریان فتح مکه پیش از آن که لشکریان اسلام وارد شاهراه های مکه شوند… فرمود: …باید ده نفر ذیل را هر کجا یافتید ولو آن که به پرده های خانه خدا آویخته باشند، آنان را دستگیر و بلافاصله اعدام کنید. آن ده نفر عبارتند از: عکرمه ابن ابی جهل، هبار بن الاسود، عبدالله بن سعد ابی سرح، مقیس صبابه لیثی، حویرث بن نقیذ، عبدالله بن خطل، صفوان بن امیه، وحشی بن حرب (قاتل حمزه)، عبداللّه بن الزبیری و حارث بن طلاطله و چهار زن (از جمله آنان هند همسر ابوسفیان بود) دو نفر از آنان آوازخوان بوده و در مذمت رسول خدا(ص) سخنان زشت می گفتند. تمام این افراد به نحوی مجرم یا توطئه گر بودند و رسول خدا(ص) به حکم حکومتی دستور قتل آنان را صادر فرمودند.” (۵)
“….سفیان ابن خالد رئیس یک قبیله است که برای دفاع از قبیله خود از تازش پیامبر اسلام اردوگاهی نظامی ایجاد کرده بود. پیامبر اسلام با ترور او را میکشد….در سال ۶۲۵ میلادی. قبایل متعدد بنی لیحان پس از اینکه از قتلها و غارتهای متعدد مسلمانان رنج بردند، در کنار رئیس قبیله شان سفیان ابن خالد جمع شدند تا پیرامون مشکلاتی که مدام از طرف مسلمانان بر آنها وارد میشد با یکدیگر گفتگو کنند. جاسوسان محمد او را از این قضیه مطلع کردند. او عبدالله بن انیس، را دستور داد تا برود و خالد را بکشد. عبدالله به تنهایی نزد او رفت، و خود را داوطلبی برای جنگ با محمد معرفی کرد عبدالله وقتی که به او نزدیک شد در حالی که کسی حضور نداشت، سر خالد را برید و با خود حمل کرد. او فرار کرد و توانست خود را سالم به مدینه برساند و در مسجد مدینه به حضور محمد رسید. محمد به او خوش آمد گفت و او را از نتیجه کارش پرسید، عبدالله با نشان دادن سر قربانی اش پاسخ داد. محمد آنقدر از این پیروزی شاد شده بود که عصای خود را به او بخشید. و به او گفت این عصا در روز آخرت میان من و تو قرار میگیرد، براستی که افراد بسیار اندکی هستند که در آن روز چیزی خواهند داشت تا بر آن تکیه کنند.(۶)
“…نضر ابن حارث یکی از هم قبیله ای های محمد بوده است که با او همواره مخالفت میکرده است، او اشعاری که از ایرانیان آموخته بود را در مقابل قرآن محمد میسرود و با اینکار خشم محمد را برانگیخته بود. نضر در جنگ بدر به دست مسلمانان می افتد و محمد دستور میدهد امام علی او را از میان اسیران بیرون کشیده و سرش را ببرد.
او عبدالدر را در گروه مطمعون (مکّیانی که منابع غذایی را برای حج کنندگان فراهم میکردند نماینده میکرد، و قدرت قابل توجهی در مکه داشت. او مخالفتی شدید با پیامبر داشت، او پیامبر را تمسخر میکرد و وقتی که محمد از نابودی و سرنوشت تلخ ملت های کهن (عذابهای آسمانی در قرآن) سخن میگفت او از بزرگی و شکوه پادشاهان ایران سخن میگفت. او همچنین محمد را محکوم میکرد که او تنها از داستانها و افسانه های گذشته (اساطیر الاولین) یاد میکند و گفته میشود که دو آیه قرآن که دقیقا به همین مسئله اشاره میکنند (سوره انفال آیه ۳۱ و المطففین ۱۳) در مورد او آمده است. همچنین گفته میشود که قرآن به او بیش از هر کس دیگری از دشمنان پیامبر اشاره میکند، (سوره الانعام آیه ۸ و ۹، سوره الجاثیه آیای ۶ تا ۸) او در جنگ بدر شرکت کرد و جزو اسرای مشرکین بود. محمد او را شخصاً کشت وعلی سرش را با یک ضربه شمشیرش از تنش جدا کرد، اما این واقعیت قابل مباحثه است زیرا یک حدیث میگوید که شدید ترین عذابها در قیامت برای ملعونینی است که پیامبری را کشته اند یا پیامبری آنان را کشته است. معتبر ترین نسخه از این ماجرا آن است که علی ابن ابیطالب او را با شکنجه پس از اینکه او را با بندی بسته بود در مکانی که السفرا نامیده می شد، کشت(۷)
“….بنی قریظه، یکی از قبایل یهودی ساکن مدینه را پیامبر اسلام بعد از جنگ خیبر به خیانت می کند و به آنها حمله کرده و بعد از اینکه آنها را مدتی محاصره می کند، باعث میشود تا علی و زبیر ابن عوام تمام مردان بالغ این قبیله را سر ببرند و جسد آنها را در گودالهایی که در وسط بازار مدینه کنده شده بود بیاندازند. ” پس بفرمود تا در بازار مدینه خندقی فرو بردند و جهودان بنی قریظه را یک یک می آوردند و گردن میزدند و در آن خندق می انداختند، تا نهصد مرد از ایشان گردن بزدند. و بعد از این حیی ابن اخطب را بیاوردند که در یهود هیچ کس از وی مهتر(شریفتر، در مقام بالاتر) نبود و دشمنی عظیم تر از وی نبود پیغمبر را، علیه السلام، و از همه لشکر انگیزتر و در غزو خندق بیشتر تحریض (دشمنان را بر علیه مسلمانان تحریک) نمود، چون او (در حالیکه عبایی که با تصاویر شکوفه ها تزیین شده بود را بر تن داشت و همه جای آنرا سوراخهایی به اندازه انگشت کرده بود تا مسلمانان این لباس را بعنوان غنیمت از او نستانند، و در حالی که دستانش را به گردنش بسته بودند) را پیش سید، علیه السلام، آوردند، دستهای وی بازکردند که بسته بودند گفت: یا محمد، هیچ پنداشت نمی کنم که با تو خصمی نکرده ام و آنچه جهد و جد بود بجای آوردم و در عداوت تو هیچ فرو نگذاشته ام (اصلاً از دشمنی با تو پشیمان نیستم)، لکن هرکی خدای تعالی در حق وی تقدیر خذلان کرده باشد، هر آینه مخذول بود (هرکس خدا را خوار کند، خدا نیز او را خوار خواهد کرد) و من از آن نمیترسم که تو مرا بکشی، که بنی اسرائیل همه بدین راه رفته اند و هیچ یک بمرگ خود نمرده اند (و کشته شدن و قتل عام شدن یهودیان برای ایشان از پیش گزارش شده است). و لفظ حیی بن اخطب که با سید علیه السلام کرد این بود: اما والهه ما لمت نفسی فی عداوتک، و لکنه من یخذل الله یخذل. پس او را نیز بکشتند درحالی که نشسته بود گردنش را قطع کردند(۸)
“….امام علی و یارانش، خاندان (ازد) را سر بریدند، به نحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب جلد اول ص ۷۲۹)…امام علی در نبردی به نام (لیله الحریر) چیزی بالغ بر ۵۰۰ تا ۹۰۰ تن را کشت. (منتهی الامال، جلد اول، ص ۱۵۳)…عبد الله خررمی با ۷۰ نفر از همراهانش از بیم جان به دژی پناه برد…بعد از مرگ محمد پیامبر اسلام عده ای از مردم قبایل از اسلام برگشتند و عوامل پیغمبر اسلام را کشتند، و از شادی مرگ محمد به زنانشان گفتند که دستهای خود را حنا بگذارند (قصص النیا نیشابوری ص ۴۵۵) ابوبکر، عمر و علی بفوریت دستور دادند که هرکه از دین برگشته گردن زنند و با آتش بسوزانند و زن و بچه اشان را به اسارت برند (تاریخ طبری جلد ۴ و جلد ۶)… امام علی شاهرگ مردان را برید و بمانند مرغان نیم بسمل آنان را در بیابان رها کرد تا با شکنجه بمیرند (امام علی عبد الفتاح جلد ۵ ص ۲۷)..پس از شکست ائیل، در منطقه ای به نام الظیه از میان اسرا، عقبه پسر ابی معیظ بدستور محمد و بدست علی سر بریده شد. (منتهی الامال جلد اول ص ۵۷). مردی به نام عتبه که بخاطر عدم پخش مساوی غنایم بین لشکر اسلام بصورت محمد تف کرده بود، بوسیله علی سر بریده شد (تاریخ طبری جلد ۵)
۹
تاریخ میهنمان، به ویژه از هنگامی که وطنمان به اشغال اعراب در آمد تا به امروز بارها شاهد بریدن سرانسان توسط ” انسانی” دیگر بوده است. این نوع جنایت بیشتربا اتکا و بهره گیری از آموزه ها و توجیه های دینی عملی شده است.
اسلام برای سربریدن یا ذبح شرعی حیوانات آداب و ترتیبی در نظر گرفته که می باید رعایت شود. البته نه به خاطر حیوان قربانی بل که برای حرمت به شکم و سلامت مسلمین است. فرموده اند حرمت گوشت حیوانات را باید نگه داشت. باید به حیوانات احترام گذاشت به این شکل که قبل از بریدن سرشان آنان را باید آب نوشاند تا سیراب شوند. این حرمت گذاری به این خاطر است که خون شان که رقیق شود ادرارشان زیاد می شود و فضولات و مواد زائد و سمی دفع می شوند وآنوقت گوشت سالم تری تناول می شود. ذبح شرعی هم دو مرحله دارد: اول خرخره یا قصبۀ الریه ودو ورید اجوف طرفین حنجره را می برید و بعد حیوان را رها می کنید تا جان بکَنَد و خون از بدنش برود و بعد از قطع تنفس و توقف حرکات قلب و دست و پا ، سر از بدن اش جدا کنید. درذبح اسلامی مواد زائد و فضولات حاصله از متابولیسم و سوخت و ساز بدن کمتر در بدن و عضلات حیوان می ماند. در مرحله اول ذبح اسلامی اعصاب قطع نمی شوند و قلب و ریه ها و مغز کار می کنند و همین باعث دفع مواد زائد می شود و گوشت سالم تر به دست فرد مسلمان می رسد. روش کّفار که با ایجاد شوک الکتریکی حیوان را ابتدا بیهوش و بعد به سرعت آن را ذبح می کنند از نظر مسلمین روشی غیر انسانی، غیرحیوانی وضد دین و مغایرعلم الابدان است. حیوان باید زجرکش شود تا گوشتش سالم تر و خوشمزه تر شود.
برای ذبح شرعی انسان در علم الابدان نیامده و نیاورده شده است که قواعد یا آداب و ترتیب اسلامی چیست، این دو علم هنوزبه این پرسش پاسخ نداده اند که چرا ذبح شرعی حیوان آداب و ترتیبی دارد اما ذبح انسان نه ؟ (لابد به این خاطر که گوشت انسان خوردن ندارد). در کلاس های آموزشِ ” بریدن سرانسان ” در برخی از کشورهای اسلامی، که شاگردان کلاس را کودکان و نوجوانان نیز در بر می گیرند (۹)، ویا بهنگام سربریدن های جلوی دوربین های تلویزیونی، به غیراز سردادن نعره ی ” الله اکبر”، آداب و ترتیبی خاص دیده و رعایت نشده است. (۱۰)
*****
منابع
۱- احادیث مورد استناد داعش درباره دستور پیامبر اسلام برای سر بریدن
http://www.khabaronline.ir/detail/398373/culture/religion
۲- سوره محمد آیه ۴
۳- سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه ۱۲ صفحه ۱۷۹ / سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه ۱۳ صفحه ۱۷۹/ سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه ۱۰ صفحه ۱۷۹/ سوره توبه آیه ۲۹ صفحه ۱۹۲/ سوره توبه آیه ۱۲۳
۴- سیره پیامبر و اهل بیت (صلوات الله علیهم/)http://www.ahlebayt.porsemani.ir/taxonomy/term/7
۵- ابن هشام، السیره النبویه، ج ۴، بیروت، دارالقلم، صص ۵۱ – ۵۴/ الطبرسی ابن علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج ۹ و ۱۰، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰ه، ص ۸۴۸ (ذیل تفسیر سوره النصر)/ القمی، عباس، سفینه البحار، ج ۷، پیشین، ص ۱۷/ واقدی، محمد بن عمر، مغازی، تاریخ جنگ های پیامبر(ص)، ج ۲، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۶، ص ۶۳۱/ سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام(ص)، تهران، نشر مشعر، چاپ هفتم، ۱۳۷۶، ص
۶- Sir William Muir, Life of Mahomet,V III Chapter 15 page 200
۷-The Encyclopedia of Islam, New Edition, Vol. VII, 1993, p. 872
-۸سیرت رسول الله، ابن هشام پوشینه دوم برگ ۷۵۷٫ سوره الانفال )غنایم جنگی (
۹- ازاین کلاس ها طالبان در افغانستان، داعشیان در مناطق تحت اشغال شان، در عربستان سعودی و سومالی و… برپا کرده اند. برای نمونه : ر.ک به تارنمای ” اویس- بررسی وقایع جهان اسلام “/ www.oweis.ir
“چگونه با لذت سر ببریم ؟ ”
http://fa.alalam.ir/news/1621815
۱۰- دوره های آموزشی سر بریدن
http://fa.abna24.com/service/middle/archive/2014/12/29/661357/story.html
http://www.meforum.org/713/beheading-in-the-name-of-islam
منابع دیگر:
ر. ک به کتاب های جوئل ریچاردسون Joel Richardson و آثار تیموتی فرنیش Timothy Furnish دکترای تاریخ اسلام ، کتاب هائی همچون: جنگ های مقدس (Holiest Wars) و نیز سایت Mahdiwatch.org است،