آتش به اختیار خامنه اى؛ آتش به اختیار خمینى

شنبه, 20ام خرداد, 1396
اندازه قلم متن

بعد از حمله ى تروریستى به مدفن خمینى و مجلس شوراى اسلامى، آیت الله خامنه اى ابتدا این واقعه را «ترقه بازى» خواند و بر خلاف معمول، حتى به بازماندگان کشته شدگان تسلیت نگفت، ولى بعد از دو روز، که ظاهرا به عواقب این «بى اهمیت» شمردن پى برد، با لحنى دیگر به آن پرداخت و به بازماندگان کشته شدگان تسلیت گفت. بى اهمیت خواندن حوادث خطرناک و خونین، اصولا همیشه مشى رهبران اسلامى ایران بوده است و ما از زمان خمینى تا کنون، مواردى از آن را شاهد بوده ایم.

موقعى که از خمینى هنگام بازگشت اش به ایران سوال شد که چه احساسى دارد، او آن «هیچى» معروف را بر زبان آورد و قطب زاده هر چه تلاش کرد، حرف دیگرى از زبان او بیرون بکشد تا بتواند به طور آبرومندانه اى آن را براى خبرنگار ترجمه کند موفق نشد. بسیارى از مخالفان حکومت اسلامى، آن «هیچى» را به بى احساسى و بى رگى خمینى مربوط دانستند که البته او واقعا چنین کاراکترى هم داشت و اگر هم احساسى داشت مى توانست آن را به خوبى پنهان کند.

اما آن «هیچى» مى توانست یک معناى دیگر هم داشته باشد، که عبارت بود از بى خیال بودن نسبت به خطراتى که او را موقع بازگشت به ایران تهدید مى کند. یعنى من از این که هواپیمایم سرنگون شود یا خودم کشته شوم، هیچ نگرانى یى ندارم… به هر حال تفسیر هر چه باشد، در این که در آن لحظات بحرانى، او هیچ احساسى نداشته و کاملا خونسرد بوده، یا مى خواسته چنین نقشى بازى کند، و با هیچى گفتن، شجاعت خود را نشان دهد شکى نیست.

بعد از عملیات تروریستى اخیر، نه تنها خامنه اى با اظهار این که این عملیات، «ترقه بازى» بوده خواسته به مردم و بخصوص مخالفان حکومت بگوید که او را از این بازى ها باکى نیست، بلکه نمایندگان مجلس هم با گرفتن عکس هاى خندان در صحن مجلس چنین حالتى را خواسته اند به مردم القا کنند.

اما خامنه اى در کنار این «ترقه بازى» موضوع دیگرى را مطرح کرد که ظاهرا روى سخن اش به افسران جنگ نرم و موضوعات فرهنگى بود. اما طرح این مساله ى «فرهنگى» در آن موقعیت زمانى، نمى تواند جز این به ذهن شنونده القا کند که موضوع وراى مسائل فرهنگى ست.

«آتش به اختیار» یک اصطلاح نظامى ست و آن هنگامى اتفاق مى افتد که فرماندهان کشته مى شوند، یا رابطه ى زیر دست با فرادست نظامى قطع مى شود، یا فرماندهى از خود ضعف نشان مى دهد و قصد تسلیم و خیانت دارد و امثال این ها.

به بیان دیگر، آتش زمانى به اختیار مى شود، که شیرازه ى کار از هم پاشیده، و کنترل از بین رفته، و هر کس مى تواند بنا بر تشخیص خود، بر روى طرف مقابل آتش بگشاید.

و این بدترین حالت ممکن و پایین ترین درجه از وضعیت عملیاتى یک گروه نظامى ست که در اصل، به عنوان «آخرین» راه حل، ناچار به آتش گشودن به اختیار است. به عبارت خلاصه تر، کار از دست بالادستى ها در رفته و اکنون بر زیردستى هاست تا عملیات را بنا به تصمیم شخصى خود پیش ببرند.

خمینى هم در وصیت نامه ى اش، توصیه به آتش به اختیار کرده است آن هم هنگامى که دشمن مى خواهد مردم را به فساد بکشاند و بالادستى ها، نسبت به این فساد بى اعتنا هستند. او مى نویسد:
«…از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود. و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می باشند. و مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاه های مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند…»

این وصیت خمینى، کشته هاى بسیارى بر روى دست دولت هاى وقت گذاشت. هر حزب اللهى یى بنا بر تشخیص خود دست به آدمکشى و مجازات کسانى که فعل حرام انجام مى دادند زد. از کشتن زنان بخت برگشته به بهانه فاحشه گرى، تا کشتن بقال و پیتزا فروش به اسم فساد اخلاقى. البته این کارها چندان فردى هم نبود، و در زمان خاتمى، کاملا به صورت سازمان یافته عمل مى کرد، و در «دخمه»ها حکم هاى سنگین براى انسان هایى که «به نظرشان» «بر خلاف مسیر ملت و کشور اسلامى و مخالف با حیثیت جمهورى اسلامى» حرکت مى کردند صادر مى کرد و خود نیز این حکم ها را به اجرا مى گذاشت.

بدترین نوع این آتش به اختیار، در درون وزارت اطلاعات صورت گرفت که منجر به قتل اهل سیاست و فرهنگ توسط «افراد خودسر» شد. فرد خودسر کسى ست که آتش به اختیار مى گشاید و از بالادستى ها اطاعت نمى کند (که البته در این موضوع حرف هست).

اکنون خامنه اى، درست در زمان وقوع ترورها، فرمان آتش به اختیار مى دهد، که نمى تواند چیزى باشد جز ادامه ى وصیت خمینى به جوانان حزب اللهى».

این «آتش» به اختیار دامن اولین کسى را که خواهد گرفت، دولت حسن روحانى ست چرا که این ترور -چه واقعا توسط داعش صورت گرفته باشد، چه صحنه سازى براى به گردن داعش انداختن باشد-، عاملى است براى نشان دادن بى عرضگى دولت در برخورد با تروریست ها، و عوارض ایجاد آرامش با کشورهاى همسایه و امریکا. از طرف دیگر، چون در زمان انتخابات، روحانى اشاره به ۳۸ سال اعدام مخالفان توسط تندروها -از قبیل رییسى- کرد، پس باید ضرب شستى به او نشان داده مى شد که آن اعدام ها کار درستى بوده و اگر «منافقین» تار و مار نمى شدند ما هر روز شاهد چنین ترورهایى مى بودیم. این ها حدس نیست، بلکه در نشریات چند روز گذشته و در سخنان امام جمعه هاى شهرهاى مختلف نیز مطرح شده به گونه اى که ۴ تن از نمایندگان مجلس، بیانیه اى صادر کرده اند در مذمت سوءاستفاده از جریان ترور براى دامن زدن به «دولت هراسى» (که واژه اى است کاملا جدید و البته بجا).

اکنون باید منتظر بمانیم و اثرات این آتش به اختیار را ببینیم. سخنان آیت الله مصباح یزدى در این زمینه در کیهانِ امروز -شنبه- منتشر شده، و موضوع آتش به اختیار را کاملا مورد تایید قرار داده است و معلوم است موقعى که چنین موجودى، از چنین «مجوزى» تعریف مى کند، معناى آن چه خواهد بود.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.