*”دردیست جدایی که به درمان نرسیده ست”*
ایستادگی را به کوه معنا می کنند و آن هنگام که انسانی بر آرمانی پای می فشارد هماورد کوه می شود و کوه در برابر آهنین اراده او لرزان و سست بنیان .
سخن از درد جانکاهی است ،دردی که بی گمان کمتر انسانی توان رویارویی با آن را دارد، آن هنگام که عزیزی از میان می رود روز و شب تداوم بی معنا و بیهوده ایی است که تکرار نشدنش می تواند خوشبختی باشد.اما پر کشدن دُردانه و دلبندی چو فرزند غمگنانه ای است به بزرگی همه ی دردها و رنج های تاریخ ابنا بشر که گویی بر شانه های پدر و مادر سنگینی می کند و زانوهایشان را به لرزش در آورده و کمر می شکند، و شگفت اینکه مردان و زنانی به حکم عشق ورزیدن به انسان ها تاب و توان تحمل چنین مصیبتی را بر خود آسان می گیرند.
مبارزی آزاده، مردی پاکباخته ی میهن و کوشنده ی حقوق بشر آنگاه که بانگ آزادی خواهی سر داد و پناه هم تباران آزادی خواه خویش در بیداد گاه ها شد اسطوره را به حقیقت نزدیک کرد و با در بند شدن خویش تاریخ را به چالش آزادی خواهی و پایمردی کشید.
جناب آقای *”دکتر عبدالفتاح سلطانی”*
بدینوسیله دوستان شما در”*حزب ملت ایران *” درگذشت نابهنگام*” هما سلطانی”* نازنین دختر دلبند تان را به شما و همسر گرامی بانو *”معصومه دهقان”* دل آرامی می گویند. باشد که نتیجه ی ایستادگی شما که رنج از دست دادن پاره تن خویش رادر پشت دیوار و میله های زندان به جان می خرید تا دختران و پسران سرزمین ایران طعم آزادی را بچشند به خود آمدن کاربدستان حاکمیت و رهایی میهن باشد.
خسرو سیف
۱۷ امرداد ۱۳۹۷