حضرت آیت الله جنتی دبیر محترم شورای نگهبان
سلام علیکم
دوراندیشی و رویکرد کاسبکارانه ایجاب می کند که مانند بعضی ها، اعلام نمایم از تصمیم شورای نگهبان بابت محروم شدن از حقوق اجتماعی خود و بسیاری از افراد واجد شرایط دیگر ذوق زده شده و دلم غنج زد و قند در دلم آب شد و از این حیث از شورای نگهبان سپاسگزارم!
حال آنکه نه تنها از این بابت ممنون شورای نگهبان نیستم بلکه اعضای این شورا را بخاطر تشخیص و تصمیم نادرستشان شماتت و ملامت کرده و حتی نسبت به قانونی که قوه تشخیص و سرنوشت یک ملت بزرگ را به تشخیص ۱۲ نفر پیوند زده است که صلاحیت و درستی قوه تشخیص آنان بنابر تجربه و از دید بسیاری از مردم خود محل تردید است، معترضم و تاکید می کنم قانونی که با عدالت و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود سرناسازکاری داشته و غیرقابل تغییر باشد و یا دستمایه و دستاویزی برای تضییع حقوق مردم شود، مطلقا محترم نیست. با این وصف اصلاح طلبی و اعتقاد به قانونمداری اقتضا می کند که بخاطر مصالح مردم و کشورم همچون گذشته به چنین قوانینی هم هرچند بد و ناخوشایند پایبند باشم و از آن تمکین نمایم.
لیکن از باب “فذکّر انّ الذّکر تنفع المومنین” باز آنچه را که صحیح می دانم با شما در میان می گذارم شاید در میان شما مومنی یافت شود و این پیام در او اثر بگذارد و نفعی از آن عاید کشور شود! ضمنا روی سخن از آنرو با جنابعالی است که ظاهرا تصمیم گیری در مورد همه تائید و یا ردصلاحیت کاندیداها را به شما منتسب می کنند و سرخی خط قرمزتان در مقایسه با دیگر خطوط قرمز کمرنگ تر است و امکان نشر این نامه محتمل تر!
آقای جنتی! گمان می کنم هنوز آخرین نطق پیش از دستور راقم در مجلس هفتم را که مخاطب قسمتی از آن جنابعالی بودید و به تبیین حدفاصل میان حکمرانی خوب و بد می پرداخت، بیاد دارید. پیش از هرچیز امیدوارم از آن نطق و نامه های سرگشاده ای که قبل و پس از آن برای شما و دیگران نوشته شد کینه و کدورتی به دل نگرفته و در کتاب خاطرات خود آنرا تنها به عنوان یک هشدار و انذار مشفقانه ای که از دل برآمده بود به ثبت رسانده باشید همچنان که امیدوارم مخالفت هایم در مجلس هفتم با جناب کدخدائی بعنوان یکی از نامزدهای حقوقدان شورای نگهبان نیز اسباب دلخوری و کینه ورزی ایشان نسبت به راقم را فراهم نساخته باشد!
آن نطق با این مقدمه: “آزادی از عدالت زاده و با اندیشه سروده میشود، با دیوار شعر و با زندان فریاد می شود، با بیگانه باطل و با استبداد تکه ای نان می شود. آزادی اگر حق است گرفتنی است و اگر هزینه دارد پرداختنی است”، آغاز و این چنین ادامه یافت: “چه بسا حکومت هائی بوده اند که نام اسلام را به عنوان پیشوند و یا پسوند خود اختیار کرده اند اما بدلیل کارنامه عملشان گرفتار لعن و نفرین ابدی ابناء بشر شده اند و بر عکس حکومت هائی نیز بوده و هستند که بدون داشتن پیشوند و پسوند اسلامی فقط بخاطر تامین رضایتمندی ملت خود و استیفاء حقوق آنان، برای همیشه در خاطره ها ماندگار شده اند و پیوسته از آنان به نیکی یاد می شود. در واقع آنچه به حکومت ها ارزش داده و آن را در زمره حکومت های خوب قرار میدهد، میزان پایبندی زمامداران و کارگزاران این حکومت ها به تحقق حق و عدالت و دوری از ظلم و تبعیض و تامین رضایتمندی مردم آن است، و این همان واقعیتی است که در کلام معصوم نیز تجلی می یابد آنجا که می فرماید” هیچ اموری اصلاح نخواهد شد مگر اینکه بر محور عدل استوار گردد”. در غیر اینصورت دیر یا زود بحکم “الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم” سرنوشت محتوم هرحکومت بد و مبتنی بر ظلم، سرنگونی است.”
در ادامه این نطق آمده بود: “… هر که در این دیر مقرّبتر است جام بلا بیشترش می دهند و به بهانه های واهی نظیر عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام و حتی قانون اساسی، مهر باطل شد بر پیشانی اش می زنند تا مبادا کسی بر رفتارهای ضد انقلابی رایج آنان و انحرافاتی که در انقلاب ایجاد شده است، آگاه گشته و خرده بر آنان بگیرد! و این دقیقا همان تفکری است که ابوذر را برنتابیده و به ربذه تبعیدش می کند.”
و سرانجام نظق مذکور با این عبارت به فرجام خود رسید که: “تاریخ گواهی می دهد که اگر در انقلاب فرانسه”روبسپیر”، “دانتون” را که همچنان بر اصول اولیه انقلاب و آزادی های موعود پافشاری می کرد، به شورای گیوتین سپرد تا به عنوان ضد انقلاب سرش را تیغه های بی رحم گیوتین از تن جدا کند، بنظر می رسدکه امروز شورای نگهبان و حامیان آشکار و نهانش این مسئولیت را بر عهده گرفته اند تا نیروهای اصیل و وفادار انقلاب را که به تحقق نظام معهود اصرار می ورزند با برچسب ناچسب مخالف اسلام و نظام از صحنه خارج نمایند.”
اکنون حدود ۵ سال از ایراد آن نطق در مجلس شورای اسلامی می گذرد و راقم هنوز هم قویا بر درستی جزء جزء مفاد آن اصرار می ورزد.
حضرت آیت الله!
شما را نمی دانم اما شخصا با ۵۹ سال سن بنا بر عادت دیرینه رزمندگان دوران جنگ ایران و عراق، گاهی به بهشت زهرا می روم و در خلوت به بهانه ای وارد یکی از مزارهای آماده می شوم تا بلکه کمی از تعلقات دنیوی رهیده و به خود تشر بزنم که سرای دیگری هم هست!
از این واقعیت غافل نشوید که شما هم ۸۷ سال سن دارید و ان شاء الله عمرتان مستدام باد تا این مرز و بوم و ساکنین آن همچنان از خیر و برکت وجود امثال شما بهره مند گردند و به بیضه الاسلام عزیز خدشه ای وارد نشود، اما حتی اگر عمر نوح هم داشته باشید،دیر یا زود چون ما برزخیان روی زمین ناگزیرید با کارنامه اعمال خود که در این دنیا تحصیل کرده اید به دیار باقی شتافته و پاسخگوی اعمال و رفتارهائی باشید که مرتکب شده اید.
لاجرم بهتر از نگارنده این نامه واقفید که خداوند از حق خود می گذرد اما از حق الناس هرگز و باز بهتر می دانید که حق الناس و ضایع کردن حق دیگران تنها به این نیست که مال دیگری را از جیبش بربایند بلکه محروم کردن بی دلیل مردم از حق انتخاب کردن و حق انتخاب شدن آزاد که از بدیهی ترین مصادیق حقوق اجتماعی است و همچنین تحدید حق فطری و قانونی یک ملت مبنی بر دخالت موثر در اداره کشور و تعیین سرنوشتش هم می تواند بارزترین مصداق تضییع حق الناس محسوب شود!
ای مرجع تشخیص صلاحیت یک ملت!
آیا تاکنون با خود خلوت کرده و اندیشیده اید که ایراد اصلی شورای نگهبان در گزینش ها چیست و اساسا مشکلات عمده کشور از کجا سرچشمه می گیرد؟
به اعتقاد من ریشه اصلی مشکلات کشور ناشی از رها کردن اصول و چسبیدن به فروع و شخصیت زدگی و سفله پروری است و در همین راستا بزرگترین ایراد امثال شما نیز به اعتبار شخصیت حقیقی و حقوقی که دارید بها دادن به ظواهر، ظاهرسازی ها و شیرین زبانی های منافقانه و چاپلوسانه و ستایشگری و مجیزه گویی های بادنجان دور قابچین هاست و این که شیرینی کاذب منافقانه را به تلخی برخورد صادقانه ترجیح می دهید و گاهی از روی سادگی و ظاهربینی تحت تاثیر همین افراد قرار می گیرید و در عوض منتقدان دلسوز کشور را به بهانه های واهی حذف و از این طریق راه ورود چاپلوسان و مدیحه سرایان را به قلمرو قدرت هموار می سازید، غافل از این که گاهی”واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند, چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند!
لذا پیشنهاد می کنم در خلوت خود یکبار دیگر با در نظر گرفتن خدا در مورد شیوه بررسی صلاحیت کاندیداها و چهره های شاخص ردصلاحیت شده در این دور از انتخابات ریاست جمهوری و دوره های قبلی کمی تامل کنید و بین خود و خدای خود به این پرسش پاسخ دهید که دلیل و مبنای رد صلاحیت کاندیداهائی که بعضا از اکثر افراد تائید صلاحیت شده، سواد و تحصیلات، تعهد و تجربه و سابقه اجرائی و انقلابی بیشتری دارند و از حیث سیاسی نیز از تدبیر و درایت و شناخت عمیق نسبت به سیاست داخلی و خارجی برخوردار هستند چه بوده است!؟
نماینده محترم مجلس خبرگان رهبری!
حتما بیاد دارید که مقام رهبری در سال ۱۳۸۸ در جمع مردم کردستان در جهت تبیین شاخص های مهم انتخاب صالح ترین رئیس جمهور خطاب به مردم توصیه کردند “کسی را برگزینید که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند و از درد مردم احساس درد کند، با مردم یگانه و صمیمی باشد، ساده زیست باشد و خود و خانواده و نزدیکانش از فساد و اشرافی گری و اسراف دور باشند”
خوب است پاسخ دهید که سابقه کدامیک از افراد تائید شده این دور از انتخابات نشان می دهد که واقعا مصداق این بخش از کلام رهبری است!؟
شرمنده ام که در این بخش از نامه ناگزیرم به صلاحیت های خود هم اشاراتی کنم، لیکن برای اثبات ادعاهای مطرح شده در این نامه و برخوردهای دوگانه برخی مسئولان نظام و همچنین رویکرد نادرست شورای نگهبان و برخوردهای خطی و تبعیض آمیزش با کاندیداها و اینکه برخلاف آنچه که در شعارها مطرح می شود، ارزش های انسانی اغلب مغلوب اغراض سیاسی است و در روند بررسی صلاحیت ها مبنای تشخیص ها قرار نمی گیرد، چاره ای جز نگارش این قسمت نیست؛
جناب جنتی! خوشبختانه همزمان با دوره ای که یکی از رجال سیاسی و مذهبی کشف شده کنونی، کارشناس وزارت امور خارجه بودند و خود و دوستانش متواضعانه به تجلیل و تکریم از دفاع تمام قد اینجانب از منافع ملی و حقوق ملت در مجلس شورای اسلامی از جمله نگارش نامه معروف به کوفی عنان می پرداختند، نویسنده این نامه علاوه بر دارا بودن تخصص در زمینه های مختلف و برخورداری از سوابق انقلابی و تجربیات گوناگون اجرائی و تقنینی و تحصیلات متنوع دانشگاهی و مرتبط با مسئولیت های ریاست جمهوری، به مدت ۸ سال عضویت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارحی و ریاست گروه های دوستی پارلمانی ایران و چند کشور مهم خارجی و ریاست شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما و … را عهده دار بود و به شهادت دوست و دشمن واجد همه مشخصاتی است که در بیانات رهبری مورد تاکید واقع شده است.
وانگهی حتی اگر ملاک “مهم” شما هم که اخیرا در نماز جمعه عنوان شد مبنی بر این که “رئیس جمهور باید ساده زیست باشد نه کسی که بنز سوار می شود”، در بررسی صلاحیت ها مد نظر قرار گرفته باشد، به شما اطمینان می دهم که بجز ابوی یکی از دامادهایم که از ۳۵ سال پیش تاکنون همچنان از بنز قدیمی خود استفاده می کند و قهرا فاقد شرایط لازم برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری است(!)، خوشبختانه خود و خانواده ام هیچیک تاکنون نه بنز سوار بوده ایم و نه از محافظ و خدم و حشمی که برای امثال شما خدمت می کنند استفاده کرده ایم؛ نه مانند سوگلی های نظام از سال ها قبل برای تصاحب پست ریاست جمهوری امکانات بخش عمومی و میلیاردها تومان پول بی زبان مردم را هزینه تبلیغات خود کرده ایم؛ نه با استفاده از موقعیت خود فرزندانمان را بعنوان معاون وزیر و سفیر به این و آن تحمیل کرده ایم؛ نه سهمی از اموال مصادره شده و کارخانجاتی چون لاستیک دنا بدست آورده ایم؛ و نه تاکنون با عملکرد و تصمیمات نادرست خود حق و ناحق را در هم امیخته ایم!
حضرت آقا!
باز علیرغم میل باطنی خود در تائید این ادعا شرمنده ام که ناگزیرم به جملاتی از مقام رهبری استناد کنم که در مورد راقم اظهار داشته اند:
البته از ذکر تعابیری که ایشان در حضور اینجانب و حجج اسلام، قوامی(رئیس وقت کمیسیون قضائی مجلس)، ایزدپناه(رییس شورای اطلاعرسانی قوه قضاییه و رئیس وقت دفتر آیت الله شاهرودی)، شریعتی(مشاور آقای خاتمی)، مرحوم هنردوست(معاون سازمان صدا و سیما) و محسن امین زاده(معاون وقت وزارت خارجه)، در مورد راقم بکار بردند خودداری و تنها به نقل قولی از روحانی آزاده و صریح اللهجه و دوست داشتنی حضرت حجت الاسلام مهدی کروبی بسنده می کنم که همزمان با روند بررسی صلاحیت کاندیداهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۶ بیان کردند و از من خواستند که آنرا با رسانه ها نیز در میان بگذارم تا شاید شورای نگهبان بدین سبب از موضع نادرست خود عقب نشینی کند، لیکن تا این لحظه ترجیح دادم به توصیه ایشان عمل نکرده و در جائی به آن استناد نکنم!
آقای کروبی هم در خلوت و بصورت خصوصی و هم در جلوت و جمع تعدادی از دوستان از جمله آقای شیخ قدرت علیخانی با اشاره به اینکه در سه نوبت به منظور مذاکره در مورد تعدادی از کاندیداهای ردصلاحیت شده مجلس به دیدار مقام رهبری رفته بودند گفتند، آقای خامنه ای در دو نوبت از این سه دیدار بیش از من از اوصاف اعلمی گفتند و جملاتی ایراد کردند که چکیده و مضمون آن بشرح زیر است:
“اعلمی از نمایندگان شجاعی است که کوچکترین مشکل مالی و اخلاقی در پرونده اش نیست، از سوابق خوبی در قبل و بعد از انقلاب برخوردار و در میان مردم هم دارای موقعیت خوبی است و افراد زیادی می گویند که زندگی سالمی دارد، البته تندی هائی هم دارد که آنهم ناشی از شاخص هایی است که به آن عمل می کند”.
وی همچنین گفت: “پس از ترک اولین جلسه دیدار با مقام رهبری ،آقای علی اصغر حجازی معاون رئیس دفتر ایشان هم علاوه بر تکرار سخنان آیت الله خامنه ای اضافه کرد که:”از اعلمی خیلی ها تعریف می کنند و تاکنون کوچکترین مطلبی در مورد ضعف مالی و اخلاقی وی به این دفتر منعکس نشده است و بسیاری از شخصیت های چپ و راست با دفتر تماس گرفته و از رد صلاحیت او اظهار ناراحتی و نارضایتی کرده اند”!
دکتر ارشدی معاون فعلی وزارت دفاع هم که اتفاقا هفته گذشته دوباره تلفنی انرا مورد تاکید قرار دادند می گفت، مقام رهبری در جمع تعدادی از فرماندهان سپاه و نمایندگان مجلس باز هم در مورد نگارنده این سطور ابراز لطف کرده و تعابیری مشابه با مضامین فوق را بکار برده اند.
آقای جنتی! اکنون مجازم از شما بپرسم در شرایطی که کاندیدائی علاوه بر دارا بودن سوابق و تجربیات شغلی و دانشگاهی لازم، واجد خصوصیاتی است که رهبری نظام نیز بر آن مهر تائید و تاکید می زنند، شورای نگهبان با کدام دلیل و استدلال مانع از استفاده وی از حقوق اجتماعی اش می شود!؟
اگر این اظهارنظر رهبری در مورد یک کاندیدا صحیح است چرا شورای نگهبان منصوب ایشان در حالیکه بعضی از متهمین به قتل و مشارکت در اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانی و جاعلین مدرک تحصیلی را تائید صلاحیت می کند، صلاحیت چنین فردی را نفی می کند!؟ و اگر این قبیل اظهارنظرها در مورد امثال اعلمی نادرست است چه تضمینی وجود دارد که سایر اظهار نظرها و داوری هایی از این دست صحیح باشد!؟
آیا بجز این است که تنها مواضع عریان و رویکرد منتقدانه و صریح امثال اعلمی و زاویه ای که میان افکار انقلابی و اصلاح طلبانه آنان با پاره ای از رویکردهای واپسگرایانه شما وجود دارد، خوشایند شما و بعضی از اصحاب قدرت نیست!؟
شیوه برخورد شورای نگهبان حاکیست که وجود همین خصلت ها در یک کاندیدا هم به تنهائی می تواند موجب عدم احراز صلاحیتش او شود!
حضرت آیت الله!
باور کنید اگر جنتی ها، یزدی ها و همتایان و پامنبری های آنان که در دوران میوه چینی انقلاب خود را قیّم و مهتر ملت و صاحب مملکت و مالک الرقاب مردم و جان و مال و ناموس آنان می دانند، تلخی برخورد صادقانه را به شیرینی کاذب منافقانه ترجیح می دادند اکنون وجود همین خصلت ها در کاندیداهای ریاست جمهوری باید به عنوان یکی از ویژگی ها و ملاک های برتری محسوب و در عوض صلاحیت چاپلوسان و مداحان و توجیه گران وضع موجود مردود اعلام می شد و از این طریق اوضاع کشور نیز بهبود می یافت.
طرفه آنکه امروز نیز همچون گذشته آینده و سرنوشت یک ملت و انتخابات پیش رو به تشخیص و اراده شما پیوند خورده است و شما می توانستید بجای محدود کردن رای دهندگان به انتخاب کلیشه ای یکی از ۸ کاندیدائی که در واقع از یک روح و سلیقه و مشرب سیاسی واحد برخوردار و باب میل حاکمیتند، برای اولین بار مسیری را هموار کنید تا کاندیداهائی که در زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کم و بیش متفاوت با شما می اندیشند و لیکن واجد شرایط و صلاحیت های قانونی و شرعی لازم هستند و ثابت کرده اند که به مراتب بیش از شما و همکارانتان دارای بصیرتند و به سرنوشت این ملک و ملت اهمیت می دهند نیز در رقابت انتخاباتی شرکت کنند. اما افسوس که این بار تنگ نطری های شما تا حدی افزایش یافته است که حتی شخصیتی مانند هاشمی رفسنجانی را هم بر نمی تابید که در صدر نهادی قرار دارد که مصالح نظام و شما در آن تشخیص داده می شود و حفظ و بقای موقعیت و مقام بسیاری از شما و هم صنفی هایتان بطور مستقیم و غیر مستقیم مرهون مدیریت و تدابیر اوست!
جالب اینجاست که این قبیل برخوردهای قیم مآبانه و تنگ نظرانه درحالی صورت می گیرد که پیش از این از همه سلیقه های سیاسی دعوت به عمل امده بود تا در انتخابات پیش رو شرکت کنند بلکه از این طریق یک حماسه سیاسی به مفهوم واقعی آن خلق شود!
برکسی پوشیده نیست که حتی پس از ترفند جدید تجمیع انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا در این دوره نیز، تحقق یک حماسه سیاسی و امکان حضور همه سلیقه های سیاسی در انتخابات پیش رو و عبور آنها از فیلتر شورای نگهبان، مستلزم آن است که تشخیص و سلیقه و ذائقه فکری اعضای شورای نگهبان که همگی از مشرب سیاسی-فقهی یکسانی برخوردارند، در رسیدگی به صلاحیت کاندیداهای مختلف مطلقا دخالت نمی کرد و تنها ملاک های قانونی مدنظر قرار می گرفت، هرچند که می دانم چنین انتظاری از ۱۲ عضو شورای نگهبان که همگی دارای یک سلیقه و مشرب فکری خاص هستند و این که از انان بخواهید بدون توجه به اغراض و امیال شخصی و رویکرد سیاسی و فقهی خود در مورد موضوعی داوری نمایند، بلا تشبیه مانند این است که شما از رایانه خود بخواهید برنامه ای متفاوت با آنچه که باو داده شده است را اجرا کرده و هنگ هم نکند!
جناب آقای جنتی!
با این حال اگر شورای نگهبان بجای ورود به مسائل اعتقادی و غیرقابل سنجش و حریمی که تنها مرجع صالح برای ورود به آن خداوند است، به شاخص های ملموس و قابل اندازه گیری توجه می کرد این امر میسر می گردید. اما شوربختانه این بار هم سلیقه و مشرب فکری شما در تعیین صلاحیت ها حرف نهائی را زد و تا این لحظه باز تعداد رجال سیاسی و مذهبی یک جامعه ۷۵ میلیون نفری از چند نفر افراد انگشت شمار و دلخواه حاکمیت تجاوز نکرده است!
صرفنظر از توهینی که با این نگاه متصلب به یک ملت می شود، مطمئن باشید که نه تنها بحران موجود که گریبانگیر کشور شده است هرگز برطرف نخواهد شد بلکه بر مشکلات کشور نیز همچنان افزوده خواهد شد. زیرا:
۱-اکثر مردم فارغ از خط و خطوط سیاسی ای که دارند، سال های طولانی است که از وضع موجود بسیار ناخرسندند و در هر دوره با تکرار ضرب المثل سال به سال دریغ از پارسال، در پی یافتن یک ناجی هستند که بیاید و کشور را نجات دهد. اگر دقت کنید اکثر روحانیون مردمی هم بدون استثناء در این مورد با مردم هم رای و هم عقیده اند و کار بجائی رسیده است که خطبای نماز جمعه تهران و بسیاری از شهرستان ها هم از بازگو کردن آن ابائی ندارند!
بدون شک بخش عمده این نارضایتی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ناشی از عملکرد دولت ها و روسای جمهوری است که با ذائقه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شورای نگهبان سازگار بوده و به همین سبب موفق به عبور از فیلتر تنگ شورای نگهبان شده اند.
اگر ذائقه سیاسی فرهنگی و اقتصادی مطلوب شورای نگهبان و عقبه آن قادر به تامین رضایت مردم و برطرف کردن نارضایتی ها بود قهرا در ۳۴ سال گذشته باید این اتفاق می افتد، بنابراین تداوم نارضایتی ها بیانگر این واقعیت است که با فیلتر موجود و خروجی آن تغییر وضع موجود و هدایت آن به سمت وضع مطلوب هرگز رخ نخواهد داد مگر این که حداقل یکبار به تشخیص اعضای شورای نگهبان بی توجهی شود تا از درون همین نظام و در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی شخصیت هائی با رویکردی نسبتا متفاوت با معرفت و ذائقه و رویکرد حاکم، موفق به عبور از فیلتر شورای نگهبان شده و دولت جدیدی با نگاهی جدید و در عین حال منطبق بر قانون اساسی و وعده های بنیانگذار جمهوری اسلامی در نوفل لوشاتو را تشکیل دهند که مختصات آن در بیانیه ۲۰ اردیبهشت اینجانب با عنوان “احیای منشور نوفل لوشاتو” تبیین شده است.
۲-راه دوری نرویم؛ آخرین رئیس جمهوری که دستکم به مدت ۴ سال از سوی بدنه اصلی حاکمیت از جمله شما، سوگلی و گل سرسبد همه کاندیداها و روسای جمهوری ایران خوانده می شد که زمین و زمان مانندش را به خود ندیده است و با القابی همچون معجزه هزاره سوم، الهامات الهی، محصول نذر و نیاز و دعا و استغاثه ملت، شعیب ابن صالح و احاطه شده در هاله نور، و مورد تائید خدا و امام زمان و حضرت زهرا(س) و و و … توصیف می شد و حتی حاکمیت در حمایت از او ناچار به تحمل هزینه های بسیار سنگینی در داخل و خارج از کشور گردید، همین آقای احمدی نژاد رئیس جمهور محترم کنونی است که خود را آشکارا مساوی با آقای مشائی می داند و اینک هردو از سوی اقتدارگرایان متهم به رهبری جریان انحرافی در کشور هستند و حتی کار بجائی رسیده است که ارگان حکومت یعنی کیهان او را با محمدعلی باب مقایسه می کند!
گرچه شخصا با انتساب القابی مانند انحرافی و فتنه گر به مخالفین اقتدارگرایان حاکم کاملا مخالفم و آنرا زائیده خودپسندی ها و انحصارطلبی های اقتدارگرایانی می دانم که هر عقیده و سلیقه متفاوت با افکار خود را به چنین مهملاتی متهم می کنند، اما برخلاف کسانی که امروز فرصت طلبانه و با رویکردی اپورتونیستی به صف مخالفین سرسخت دولت احمدی نژاد پیوسته اند از بدو روی کار امدن احمدی نژاد منتقد بخش قابل توجهی از مواضع و سیاست های وی بوده ام و بر این باورم که او با خودمحوری و خودخواهی و رفتارها و سیاست های نادرستش در ظرف ۸ سال گذشته کشور را دستکم به اندازه ۳۰ سال به عقب رانده و سرمایه های عظیمی را به باد فنا داده است.
اما حضرت آیت الله!
نکته قابل توجه در این جاست که احمدی نژاد ثمره همان بذر اصلاح شده ای است که طبق تجویز و تشخیص شورای نگهبان، آیت الله مصباح یزدی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و بویژه شخص جنابعالی در بوستان اصولگرایان کاشته شد و لااقل تا ۴ سال قبل توسط شما آبیاری شد و باز به شهادت امثال شما، صالحترین و شایسته ترین فرد روی زمین تشخیص و از او به عنوان نماد و سوگلی اصولگرایان یاد می شد و به عبارت دیگر اوج تشخیص درست شورای نگهبان و بسیاری از روحانیون طراز اول کشور در تعیین اصلح به او منتهی گردید!
حال که همه اهل بصیرت و در راس آن شورای نگهبان پی برده اند که تشخیص آنها در مورد احمدی نژاد کاملا اشتباه بوده است و هریک سعی می کنند در تبرّی جستن از وی گوی سبقت را از دیگران بربایند، آیا وقت آن نرسیده است که با شهامت قبول و اعلام کنند که واگذاری تشخیص صلاحیت کاندیداها به یک گروه ۱۲ نفره منسوب و یا حداقل سازوکاری که در تشخیص و بررسی صلاحیت کاندیداها مورد استفاده قرار می گیرد، کاملا اشتباه است و مادامی که رجال سیاسی و مذهبی و افراد مدیر و مدبّر کشور با همین رویکرد اعضای شورای نگهبان مورد تشخیص و لاجرم تائید و یا رد می شوند، انتظار تغییر و بهبود وضعیت کشور به دلایلی که اشاره شد در حکم آب به غربال پیمودن است و لازم است اداره کشور و سرنوشت مردم به خود مردم و تشخیص آنان واگذار شود!؟
در خاتمه با امید به این که به این تنگ نظری های اشتباه پایان داده شود و همچنان بر سر شاخ بن نبرید و لااقل امکان حضور یک کاندیدای شناخته شده و صاحب نفوذی از جنس خودتان مانند آقای هاشمی رفسنجانی که کمی متفاوتر از شما می اندیشد در صحنه انتخابات فراهم شود، از باب یادآوری و این که تشخیص شما و مبنای آن تا چه حد می تواند اشتباه باشد و به کشور و باورهای مذهبی و معنویات آنان خسارت وارد سازد، بی مناسبت نیست که به بخش اندکی از انبوه اظهارات مبالغهآمیز شما و حمایت ها و تعریف و تمجیدهای اغراق امیزتان که ناشی از همان تشخیص های نادرست و اشتباهتان است اشاره نمایم:
-“کمک خدا در حادثه مشهود است…چند روز پیش یکی از دوستان میگفت در زمان انتخابات در تاکسی از راننده پرسیدم به چه کسی رأی میدهی؟ او گفت: نمیدانم اما مادرم که چند سال پیش فوت کرده دیشب به خوابم آمده و گفت به احمدینژاد رأی بده، که از این نمونهها بسیار است.”۱
-“خدا به دلهای پاک جوانهای بسیجی، حزباللهی و خط امامی کمک کرد و در شرایطی که نه حزبی حامی این دولت بود و نه پولداری از آن حمایت میکرد و هیچیک از جریانهای سیاسی تعیینکننده نبودند و دخالتی نداشتند، متن مردم احمدینژاد را انتخاب کردند….”۲
-“احمدینژاد شخصیتی انقلابی، دانشمند، مدیر، شایسته، کارآزموده، اهل کار و ابتکار، متعهد به خدمتگزاری، متعهد به رفع محرومیتها، مبارز با فساد، … است”۳
-“رخداد این روز بسیار عجیب و غریب بود….در آن مقطع که برخی القا میکردند دیگر به انقلاب ۵۷ فکر نکنید و این در صورتی است که تا انقلاب زنده است ۵۷ باید زنده باشد…خدا نخواست که در روی یک پاشنهی غلط بچرخد و یک مرتبه بر خلاف انتظار همه، همین مردم …برای انتخاب او نذر و نیاز کردند و اشک ریختند و به خدا توسل کردند.”۴
-“مردم با اشک و نذر و نیاز و توسل به خدا در سوم تیر یکی از همقدهای خود را انتخاب کردند. کمک خدا در حادثه، مشهود است.”۵
-“احمدینژاد الگویی بود که نشان داد یک فرد مسلمان و معتقد به آرمانهای انقلاب وقتی به خارج از کشور سفر میکند، چگونه با اقتدار عمل میکند و مرعوب دشمن نمیشود و گول آنها را نیز نمیخورد.”۶
-“روزنامههای غربی اقرار کردند که با مشاهده احمدینژاد حقیقت انقلاب را مشاهده و احمدینژاد را به عنوان یک ستاره بینالمللی به دنیا معرفی کردند. این رسانهها خیلی تعریفهای عجیب و غریبی از این مرد کردند. اینها ارزش است.”۷
-در نماز جمعه ۲۳ تیر ۸۵ با اشاره به نامه احمدی نژاد خطاب به بوش: این “نامه عجیب و غریبی” است، توصیه میکنم این نامه … در مدارس و دانشگاهها خوانده شود و صدا و سیما نیز مکرر آن را بخواند… متن این نامه در کتابهای درسی گنجانده شود…..این نامه فوق العاده است و عقیده من این است که از الهامات خدا بود…. این چیزی است که در تاریخ سابقه ندارد…او آبروی مملکت و اسلام است….اینگونه حرف زدن، الهام خداوند است و خدا لطف دارد و میخواهد قدرت این مملکت را زیاد و جایگاهش را در دنیا محکم کند. خدا الهام می کند و آنها را غافلگیر میکند. در داخل و خارج باور نمی شد که نامه ای اینگونه نوشته شود و همه را مبهوت کرد. از این مرد مبتکر و شجاع و متدین باید تقدیر شود.”
-“بنده وظیفه خود می دانم تا در تمامی مراحل از آقای احمدی نژاد حمایت کنم….ما باید همچون رهبری که همیشه و در همه حال از رئیس جمهوری حمایت می کنند ، حمایت کنیم.”/ ۱۳۸۶/۰۶/۲۰
حضرت آیت الله!
نگران نشوید! ظاهر بینی و تشخیص اشتباه در مورد اشخاص، مختص و منحصر به شما نیست و معضلی است که از دیرباز گریبانگیر بسیاری از هم لباسی ها و همردیفان جنابعالی بوده است و پیش از این به چند نمونه از خرافه گوئی های آیت الله مصباح یزدی در این خصوص اشاره شد و در اینجا تنها به چند نمونه کوچک از اظهارات و در واقع ملاک های تشخیص و داوری های روحانیونی مانند شما در مورد کسی که این روزها از او بعنوان سرسلسله جریان انحرافی یاد می کنید اشاره می شود:
رویکرد آیت الله خزعلی عضو سابق شورای نگهبان
-“از ناحیه امام زمان برایم پیغامی آمده که مکلف هستم از احمدی نژاد حمایت کنم”./ ۱۹/۰۳/۸۸
-“فاطمه زهرا (س) به خواب یکی از اولیاء آمده و فرموده که پسرم (رهبری) و احمدی نژاد را حمایت کنید.”/ ۱۹/۰۳/۸۸
-“خدا احمدی نژاد را آورد”!/ ۰۴/۰۹/۸۶
-یا احمدی نژادی شوید یا کنار بروید”/ ۲۴/۱۲/۸۷
-“رهبر انقلاب ۱۰۳ بار از دولت تمجید کرده اند. کسی که پای صندوق رای نیاید و یا به غیر از محمود احمدی نژاد رای دهد، به دوم خردادی ها، مشارکتی ها و منافقین یاری رسانده است. … کارهای این مرد شگفت آور است.”/ ۱۶/۰۳/۸۸
“احمدی نژاد مالک اشتر علی است”./ ۱۶/۰۳/۸۸
-“احمدینژاد بسیجی و دلدادهی اسلام است …زندگی ایشان مانند زندگی امام(ره) است، لذا من گفتم که با انتخاب ایشان انقلاب دوم در راستای انقلاب اول را برگزار کردیم”./ ۰۴/۰۵/۸۴
-“برخی از خویشاوندان مقیم آمریکای من که الان در ایران هستند می گویند …که این مرد فرشته است.”/ ۱۲/۰۷/۸۴
ب-تشخیص و رویکرد آقای محمد یزدی عضو شورای نگهبان و رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در ایام تبلیغات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری
-” جناب آقای احمدی نژاد در مقایسه با سایر افراد به ارزشهای اسلامی توجه داشته و شاخصهای مورد نظر امام و رهبری را رعایت مینماید …نظر شخصی بنده به عنوان یکی از اعضای جامعه مدرسین قبلا اعلام شده است و مجددا عرض میکنم به هیچ وجه مجوز شرعی برای عبور از آقای احمدی نژاد را نداریم”./ رجانیوز ۲۶ اردیبهشت ۸۸
ج-تشخیص و رویکرد آیتالله محمد مؤمن عضو شورای نگهبان در ایام تبلیغات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری:
-“در حال حاضر ۵۱ نفر کل جامعه مدرسین هستند …در نهایت۳۱ نفر نسبت به حمایت جامعه مدرسین از دکتر احمدی نژاد نظر مساعد داشتند… در وضع حاضر من آقای احمدی نژاد را بهترین فرد برای ریاست جمهوری میدانم”/خبرگزارری فاس ۰۵/۰۳/۸۸ شماره: ۸۸۰۳۰۵۱۷۴۳
د-تشخیص و رویکرد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در ایام تبلیغات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری:
-“ما جمعی از اساتید حوزه علمیه قم … با عنایت به تعیین ملاکهای اصلح در سخنان صریح مقام معظم رهبری، یعنی پایبندی به ارزشهای اسلامی و انقلابی، مردمی بودن، صمیمیت با مردم، سادهزیستی و پرهیز از اشرافیگری، قاطعیت، تسلیم ناپذیری در مقابل دشمن و استکبارستیزی، حمایت خود را از محمود احمدینژاد به عنوان نامزد اصلح ریاست جمهوری اعلام میداریم. بر این باوریم که ویژگیهای احمدینژاد در پایبندی به اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی، ولایتپذیری، شجاعت و قاطعیت، …، مبارزه با فساد، روحیه تحولگرایی و نوآوری و استکبارستیزی، همچنان زمینه پیشرفتهای غرورآفرین همراه با عدالت و عزت و سربلندی ملت ایران را در سطح بینالملل فراهم خواهد آورد.”/خبرگزاری فارس ۱۷ خرداد ۸۸
خدایا چنان کن سرانجام کار | تو خشنود باشی و ما رستگار
اکبر اعلمی کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری
منابع و مآخذ:
(۱-۵)-خطبه های نماز جمعهی تهران ایسنا ۸/۴/۱۳۸۶
(۶-۷)- خطبه نمازجمعه تهران جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۵
از: وبلاگ اکبر اعلمی