شاهد علوی
«با منطق وزیر اطلاعات، لابد ما سیزده نفر که یک خط، یک نشانه یا یک مدرک حتی بیارزش دال بر متهم بودنمان، چه برسد به اینکه مجرم باشیم، وجود نداشت، مریض بودیم، روانی بودیم که خودمان علیه خودمان به دروغ اعتراف کردیم. قصه بافتیم و فیلم بازی کردیم تا زمینه اعدام خودمان را فراهم کنیم. ما با احترام و ادب خودمان را تروریست و قاتل معرفی کردیم. اصلا با مهربانی از ما خواسته شد همکاری کنیم و ما هم از سر دلرحمی برای نظام و سربازان گمنام قبول کردیم هم برای فال و هم برای تماشا، در فیلمی که نشان میداد مشتی جاسوس آدمکش هستیم علیه خودمان اعتراف کنیم. ظاهرا توهم زدن در وزارتخانه اطلاعات فراگیر است و همه کارکنان از بازجو تا وزیر از یک پارک خرید میکنند.»
این واکنش مازیار ابراهیمی به توضیحات محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران درباره پرونده متهمان ترور دانشمندان هستهای است. توضیحاتی که وزیر اطلاعات عصر روز سهشنبه در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در پاسخ به سوال محمود صادقی، نماینده مجلس تهران، ارائه کرد. محمود صادقی در مجموعه توئیتی که درباره جلسه منتشر کرد تصریح کرد که «پاسخهای وزیر او را در مورد مسئولیت کامل وزارت اطلاعات برای جبران کامل خسارات مادی، روحی و حیثیتی وارده به مازیار ابراهیمی از جمله خسارت ناشی از عدم اجرای قراردادهای مربوط به صداوسیما قانع نکرده است.»
محمود صادقی، هم در گفتگوی اختصاصی با ایلنا و هم در مجموعه توئیتش خلاصه صحبتهای وزیر را نقل کرد. به گفته وزیر اطلاعات، بین کارشناسان وزارت اطلاعات در مورد دخالت یا عدم دخالت متهمان در ترورها اختلاف نظر وجود داشته و در نهایت، معاون حفاظت وزارت رای بر بیگناهی متهمان داده است، مجرمیت مجید جمالی فشی برای وزارت احراز و اعدام شده است، با خاطیان در وزارت برخورد شده است و اختلافی بین وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه در این پرونده وجود نداشته است.
مازیار ابراهیمی در گفتگو با ایران وایر میگوید، پاسخ های وزیر هم سرشار از تناقض و هم متضمن دروغ بود: «بعد از خبر رسانی محمود صادقی درباره محتوای جلسه، توئیتی زدم که به بهترین وجهی نگاه من به آن سخنان را بازتاب میدهد: خسن و خسین هر سه دختران مغاویه بودند که در مدینه گرگ آنها را خورد. این ضربالمثل چکیده صحبتهای وزیر اطلاعات بود.»
با مازیار ابراهیمی درباره تناقضها و دروغهای موجود در توضیحات امروز وزیر اطلاعات گفتگو کردهایم.
آقای ابراهیمی، ابتدا و بدون پرداختن به جزئیات، بفرمایید شما اگر نماینده مجلس بودید انتظار داشتید وزیر اطلاعات به پرسشهای محمود صادقی پاسخهای روشنتر و مسئولانهتری از اینها بدهد؟
من اگر با همین شخصیت فعلی، نماینده مجلس بودم قطعا خواهان پاسخهای دقیقتری میشدم. بنابر آنچه امروز از آن جلسه نقل شد، وزیر اطلاعات و تیم همکارانش حتی زحمت یکی بررسی ساده سندهای مالی را به خود ندادهاند، چون اگر چنین کرده بودند میدانستند به من نه ۱۳۰ میلیون تومان بلکه ۲۱۵ میلیون تومان پرداخت کردهاند. خب از کسانی که در یک ماه گذشته که این بحث رسانهای شده است، به خودشان زحمت بررسی چند سند مالی را ندادهاند، چگونه میشود توقع داشت پاسخهای مسئولانهتری بدهند؟
به گفته محمود صادقی، وزیر اطلاعات گفته است کارشناسان آن وزارت در مورد گناهکار بودن یا بیگناهی متهمان با هم اختلاف نظر داشتهاند. شما در مدت بازجوییها شاهد چنین اختلافاتی بودید؟
بله. این اختلاف نظر و در واقع نوعی دشمنی و خالی کردن زیر پای یکدیگر در بین آنان مشهود بود. یعنی حتی وقتی دو نفر با هم بازجویی میکردند، به محض اینکه یکی از آنها بیرون میرفت، دیگری زیر آب او را میزد. در یک مورد مشخص، یکی از بازجوها از من خواست بگویم یکی دیگر از بازجویان همکارش، همدست ما در جرم ناکرده است. میگفت باید بگویید ما ابتدا دختر این را جذب باندمان کردیم و سپس خودش را وارد باند کردیم. بعد توضیح داد که خانه این بازجو سمت خیابان شهید عراقی است، اتومبیل مگان سفید دارد و مشخصات کلی خانه را هم به تو میدهیم و بعد میبریمت مقابل خانه این و در برابر دوربین تو با دست خانهاش را نشان میدهی و خانه را شناسایی میکنی. یعنی تلاش داشتند یکی از خودشان را به سناریوی قربانی کردن ما اضافه کنند.
فارغ از دشمنی بین تیمهای بازجویی، وزیر اطلاعات میگوید برخی از همکارانش اعتقاد داشتند شما گناهکار هستید و تحقیقات هم برای اثبات بیگناهی شما زمانبربوده است.
۲۶ ماه تحقیق کردند تنها برای اینکه مشخص شود بیگناه هستیم؟ مگر اصل بر برائت و بیگناهی نیست؟ ماه نوزدهم و یا بیستم بازداشت ما بود که آقایی مرتب و مودب به دیدن ما آمد و گفت من بازرس ویژه قوه قضائیه هستم و میدانم شما را سلاخی کردهاند. این آقا به من گفت کاری که اینها با شما کردند، امریکا با آدمهای ما در گوانتانامو نکرد. ایشان که گویا اختیارات ویژهای داشت همه ما را با گرفتن اجازه از خودمان با دستگاه دروغ سنج، تست کرد. نتیجه طبعا معلوم بود. الان وزیر میگوید یک عده از بازجوهای ما معتقد بودند، اینها گناهکار بودند. این یعنی چی؟ مگر گناهکاری آدمها را با سنجه اعتقاد ارزیابی میکنند؟ آدمها را بر اساس مدرک به انجام جرمی متهم میکنند نه با حدس و گمان و اعتقاد. آدمها را که با هوا انداختن سکه و شیر و خط کردن متهم نمیکنند. اما اینها این کار را میکردند. یکی از بازجوها یک بار به خود من گفت که یک عده از همکارانم فکر میکنند شما بیگناه هستید. اما من شما را میشناسم و معتقدم گناهکار هستید و از شما هم اعتراف میگیرم.
خوب این با چه منطقی ممکن است؟ همین بازجویی که مدعی گناهکار بودن شما بود طبعا به پاسپورتهای تو و اطلاعات ورود و خروج تو از مرز دسترسی داشت و میدانست که شما در تاریخ فلان ترور، اصلا در ایران نبودهاید.
اصولا چیزی به نام منطق آنجا وجود ندارد. من همه راهها را رفتم، در حالی که میدانستم میدانند، بارها گفتم که من در این تاریخها که شما میگوئید اصلا ایران نبودهام. میگفت خوب غیرقانونی آمدهای. میگفتم خوب من در آن تاریخها در سلیمانیه یا فلان کشور، فلان جا و فلان جا بودهام و فلان دیدارهای تجاری یا خانوادگی را داشتهام و اینها همه برای شما به آسانی قابل راستیآزمایی است. اما جایی که منطق وجود ندارد، وقتی شما با انسان مواجه نیستی، هیچکدام از این استدلالها و نشانهها مطلقا ارزشی ندارد. اصل بر گناهکاری توست و هیچ مدرکی هم لازم نیست، تنها قصهای را که دوست دارند، باید تکرار کنی و نقشت را در سناریوی آنان بپذیری.
محمد ابراهیم رضایی، یکی دیگر از نمایندههای عضو کمیسیون امنیت ملی به ایسنا گفته که وزیر اطلاعات تاکید کرده است با متهمان پرونده ترور دانشمندان هستهای محترمانه برخورد شده است و به آقای ابراهیمی هم کوچکترین اهانت و شکنجهای وارد نشده است لذا ادعای شکنجه و هر گونه آزار و اذیت در زمان بازداشت و بازجویی کذب است. تجربه شما موید این ادعاست؟
به این ترتیب که ایشان میگویند لابد ما سیزده نفر که یک خط، یک نشانه یا یک مدرک حتی بیارزش دال بر متهم بودنمان، چه برسد به اینکه مجرم باشیم، وجود نداشت؛ مریض بودیم، روانی بودیم که خودمان علیه خودمان به دروغ اعتراف کردیم. قصه بافتیم و فیلم بازی کردیم تا زمینه اعدام خودمان را فراهم کنیم. ما با احترام و ادب خودمان را تروریست و قاتل معرفی کردیم. اصلا با مهربانی از ما خواسته شد همکاری کنیم و ما هم از سر دلرحمی برای نظام و سربازان گمنام قبول کردیم هم برای فال و هم برای تماشا در فیلمی که نشان میداد مشتی جاسوس آدمکش هستیم علیه خودمان اعتراف کنیم. ظاهرا توهم زدن در وزارتخانه اطلاعات فراگیر است و همه کارکنان از بازجو تا وزیر از یک پارک خرید میکنند.
ممکن است به آن برخوردهای مودبانه و رفتارهای دوستانه بازجویان یا آنطور که خودشان دوست دارند بگویند «کارشناسان پرونده» اشاره کوچکی بکنید؟
در مورد شکنجه فیزیکی چنانچه پیشتر هم گفتهام از جمله شامل بستن به تخته شلاق و وحشیانه شلاق و کابل زدن بود که خودشان با افتخار میگفتند تعزیر است و از قاضی اجازهاش را گرفتهاند، پایم در یکی از این کابل زدنها شکست و درمانش هم نکردند، خودش جوش خورد و الان باید عمل شود. مدتی هم در بازداشتگاه ۳۰۰، همان زندان مخفی خارج از اوین، شبانهروز دستهایم دستبند و بیشتر وقتها هم پاهایم پابند داشت. پابندها را زمانی که پاهایم در اثر کابل زدن ورم میکرد باز میگذاشتند، نمیتوانستند پابند بزنند. تحقیر و توهین و تهدید به مرگ و شکنجه روحی هم که دائمی بود. از مودب بودنشان هم بگویم؟ نمیتوانید منتشر کنید! بازجویی که میآید میگوید من خواهر و مادر شما را … یا خودتان را همینجا … میکنم یا شما مادر … . بله خیلی مودب بودند.
پیشتر هم غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه، گفته بود گزارش مازیار ابراهیمی به بیبیسی فریبکارانه است. شما راه دیگری هم داشتید؟
اینها که میگویند مازیار ابراهیمی با شبکه معاند خارجی گفتگو کرده است، لابد از خودشان میپرسند کدام کانال تلویزیونی و یا رسانه داخل ایران آماده بود فریاد تظلمخواهی من را منتشر کند و من آماده نبودم صحبت کنم. الان هم میشود این کار را کرد. به همان پنجاه و چند نفر متهم این پرونده در همان تلویزیونهای خودتان، همان صداوسیمای اسلامیتان، تریبون بدهید تا بیایند صحبت کنند تا بگویند با ما چگونه تا کردند و بر سر ما چه آوردند که برای زودتر خلاص شدن از آن، به هر آنچه خواستند اعتراف کردیم.
محمود صادقی میگوید وزیر اطلاعات در همین جلسه گفته است کنترلهای نظارتی بیشتر و رویهها اصلاح شده است. با تجربهای که شما از شیوه برخورد دستگاه اطلاعاتی دارید، فکر میکنید رویهها در این وزارت اطلاعات و با این ساختار اصولا قابل اصلاح است؟
آنها که آنجا بودند، آدم نبودند و تو را به خاطر کاری که نکرده بودی شکنجه میکردند، تحقیر میکردند و آزار می دادند. بیایید یک لحظه خودمان را بگذاریم جای یک مامور اطلاعاتی که دنبال رد قاتلان دانشمندان هستهای میگردد. در این موقعیت ما برای متهم کردن کسی، ابتدا نشانه و مدرکی به دست میآوریم و سپس سراغش میرویم، مثلا اثر انگشتی یا فیلمی از صحنه انفجار یا شلیک که متهم را در حین ارتکاب جرم یا در صحنه جرم نشان میدهد. قاعدتا به جای حرفهای بیپایه بیایند در رسانهها و درست مثل آدم بگویند چه نشانه و مدرکی آنها را به این ضرورت رساند که مازیار ابراهیمی را بگیرند؟ مجتبی و مصطفی نوری را چرا گرفتند؟ جلال فرحی را، حسین نقیبالسادات را، بابک ابراهیمی و همه دیگران را چرا گرفتند، بر اساس چه مدرکی؟
وزیر اطلاعات گفته ما به متهمان پس از احراز بیگناهی آنها ۴ میلیارد تومان بابت جبران خسارت پرداخت کردهایم. خسارتی که به شما وارد شد همین مقدار بود و خود شما خواستار دریافت این مبلغ بودید؟
من ۲۱۵ میلیون تومان را به اجبار و بدون رضایت خودم گرفتم که معادل دلاری آن حتی آن ۵۰ هزار دلاری نمیشد که خانواده من به رابط اطلاعات برای گرفتن خبری از زنده یا مرده بودن من داده بودند. اطلاعات برای گرفتن این مبلغ به عنوان خسارت و ختم شکایت از آنها فشار میآورد. به خودم زنگ میزدند، به خواهرم زنگ میزدند، به دامادم حسین زنگ میزدند و میگفتند با من صحبت کنند تا رضایت بدهم و شکایتم از اطلاعات مختومه شود. بعد تهدید کردند سندهایی را که به عنوان وثیقه بابک برادرم گذاشته بودیم به اجرا میگذارند و بابک هم باید از ترکیه برگردد و خود را تحویل آنها دهد. فشارها به حدی رسیده بود که دیگر ناچار شدم رضایت بدهم و خسارت بگیرم.
وزیر اطلاعات در این جلسه همچنین گفته است که مجرمیت مجید جمالیفشی محرز شده و برای همین محکوم و اعدام شده است. شما پیشتر جایی گفتهاید که بازجویان به شما گفتهاند جمالیفشی اعدام نشده است.
بله. من از هر دوسته بازجویانم این را شنیدم. هم بازجویان سری اول بازجویی که همراه با شکنجه بود و هم از بازجوهایی که نقش پلیس خوب را بازی میکردند. سری اول عطش عجیبی داشتند که ما را به همه ترورها وصل کنند. حتی سراغ ترور عماد مغنیه در سوریه هم رفتند و بعد دیدند به سناریوی آنها نمیخورد کنارش گذاشتند. در سری دوم بازجویی، بازجوی من میگفت که او اختصاصی روی پرونده ترور علیمحمدی کار کرده است و اصلا چسباندن شما به جمالیفشی کاری احمقانه است. بعد هم آلبوم عکسی آورد که کدام یکی از این بازجوها به شما فشار آورده که ترور علیمحمدی را هم گردن بگیرید، که طبعا ما که با چشمبند بازجویی میشدیم نمیتوانستیم کسی را بشناسیم. اما نقطه مشترک هر دوی این بازجوها این بود: هر دو میگفتند دلت میخواهد جمالیفشی را بیاوریم ببینی؟ یعنی مدعی بودند اعدام نشده است.
وزیر اطلاعات همچنین گفته است بین سازمان اطلاعات سپاه و وزارت متبوع او اختلاف نظری وجود ندارد. با توجه به محتوای گفتگویی که پیشتر با هم داشتیم، به نظر میرسد این گزاره هم از نظر شما نامعتبر باشد؟
دقیقا. اینها با هم اختلاف داشتند. وزارت اطلاعات مایل بود افتخار شناسایی عاملان انفجار ملارد را از آن خود کند و نشان دهد از اطلاعات سپاه موفقتر است و اطلاعات سپاه هم بعد از بازجویی از ما فهمید اینها یک مشت دروغ ناشیانه است. حتی وقتی هم از سلول من بیرون رفتند، در راهرو جر و بحث داشتند و با هم درگیر بودند. من قبلا هم گفتم بازجوی اطلاعات به من گفت چی بگویم و چه چیز را نگویم و در جلسه بازجویی من از سوی بازجوی سپاه هم حضور داشت. آنها قطعا با هم مشکل داشتند.
سوالی هم که وزیر اطلاعات در این جلسه برای آن پاسخی نداشته است، شناسایی عاملان و آمران واقعی ترور دانشمندان هستهای است. در دوره بازجوییهای نرم، وقتی سناریوی متهم کردن شما بیاعتبار شده بود، این موضوع در بازجوییها طرح نشد؟
بعد از اینکه سپاه وارد پرونده ما شد و عملا رشتههای اطلاعات پنبه شد، در همان روزهایی که سری اول بازداشتیهای پرونده داشتند آزاد میشدند و افرادی با رفتارهای نرمتر پیش ما میآمدند، یک سری کسانی آمدند که من نمیدانم از اطلاعات سپاه بودند یا وزارت اطلاعات. یکی از آنها از من پرسید، به نظرت چه کسانی دانشمندان هستهای را ترور کردهاند؟ من هم گفتم خود شما. بازجو برگشت گفت نه آقا، حالا درست است که اینها یک غلطهایی کرده بودند، اما ما اینها را نکشتیم. ما اگر میخواستیم اینها را بکشیم تصادفی، چیزی درست میکردیم.