عصر ایران؛ رضا کدخدازاده- به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، روز سهشنبه ۶ مهر سالجاری، آقای «میثم لطیفی» -رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور- در مراسم افتتاحیۀ سال تحصیلی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۰ مقطع دکتری مدرسۀ حکمرانی شهید بهشتی گفت: «بر خلاف الگوی غربی که حکمرانی را مبتنی بر Nation State تعریف میکند، علیالمبنا ما با این مشکل داریم و مسئلۀ ما امام و امت است؛ نظریۀ ما نظریۀ اخوت است؛ نظریۀ مسئولیت است؛ نظریۀ ما نظریۀ امر به معروف و نهی از منکر است.»
این سخنان شگفتآور، خاصه در زمانهای که تحولات جهان به ویژه در منطقۀ ما، بشر را در «آستانه»ای نشان میدهد که نه تنها نشانی از کمرنگ شدنِ مرزهای عینی و ذهنیِ ملّی نیست، بلکه میتوان به آن «عصر سروریِ ملّت-دولت» لقب داد؛ حاکی از وجود رویکردی بسیار خطرناک در میان برخی از دولتمردان ما است که هشداری برای «تداوم ایران» در این روزگار و «منطقۀ آشوب» خواهد بود.
البته معمولاً در اینگونه مواقع، این طیف افراد با سنگر گرفتن پشت مفاهیم دینی و مذهبی و مقامات عالی نظام، منتقد خود را به «غربزدگیِ» حاصل از انواع «ایسم»ها مانند ناسیونالیسم متهم میکنند!
این در حالی است که درست فردای روزی که میثم لطیفی با این اظهارات، حکمرانی در ایران را مبتنی بر تقابل میان الگوی ملّیِ «ملّت-دولت» با الگوی مذهبیِ«امام و امت» ترسم کرد، در حکم کوتاه و سه سطری رهبر انقلاب برای انتصاب رئیس جدید «رسانۀ ملّی»، چهار بار از مفاهیم ملّی استفاده شده است: رسانۀ ملّی، روحیۀ ملّی، هویت ملّی، همبستگی ملّی.
در پیام مزبور آمده است: «هدایت فرهنگی، تقویت روحیه و احساس هویت ملی و انقلابی، ترویجِ سبک زندگی اسلامی- ایرانی، و افزایش همبستگی ملی، در شمار اولویتهائی است که باید با ارتقاء سرمایهی انسانی و رشد کیفی برنامهها و بهرهگیری از ابتکار و با تلاش شبانهروزی به آن دست یابید انشاءالله.»
این امر نشان میدهد که امروز دیگر فضای خاصّ اوایل انقلاب نیز وجود ندارد که برخی از مقامات مذهبی-سیاسی کشور، التفاتشان به حکمرانی، از تقابل میان ایران و اسلام دنبال شود. ( همچنین به یاد آوریم که شعار ۶ سال قبل را نیز «دولت و ملت؛ همدلی و همزبانی» تعیین کردند).
چه آنکه حتی در همان دوران اوایل انقلاب به ویژه با آغاز جنگ تحمیلی، برخی از مقامات عالی نظام صراحتاً در برابر کسانی که در پی تقابل میان ایران و اسلام در حکمرانی و مواجهه با موضوع دفاع مقدس بودند، موضع واکنشی داشتند. پس امروز دیگر کسی نمیتواند با سنگر گرفتن پشت اسلام و امام و رهبری، انتقاد از حملات علیه الزامات ملّی در عصر سروری ملّت-دولتها را ضدیّت با دین و مذهب نشان دهد و آن را نمودی از تبلیغ رژیم پهلوی معرفی کند!
دکتر «احمد زیدآبادی» -روزنامهنگار و فعال سیاسی- و نویسندۀ کتاب « الزامات سیاست در عصر ملت – دولت» یکی از اولین کسانی بود به اظهارات لطیفی واکنش نشان داد و نوشت: «نمیدانم معاون رئیس جمهور میداند یا نمیداند که Nation- State یا ملت-دولت اساساً ربطی به نظام سیاسی و غرب و شرق ندارد بلکه عنوانی است که بعد از پیمان وستفالی در سال ۱۶۴۸ میلادی بر واحدهای سیاسی-جغرافیایی با مرزهای مشروعِ مشخص اطلاق میشود. به عبارت دیگر ملت-دولت یعنی کشور؛ یعنی جغرافیایی به نام نروژ، یا عراق یا هندوستان یا آرژانتین یا ایران. ملت-دولت یعنی جغرافیایی به نام ایران. حالا چطور با مفهوم کشور یا ایران مشکل دارید؟ یعنی میخواهید مرزهای ایران را منحل کنید؟ آیا این نوع سخنان از روی فقر دانش است یا با آگاهی صورت میگیرد؟ اگر از فقر دانش است این قبیل افراد با چه صلاحیتی در پستهای بالای کشور منصوب میشوند؟ اگر ادعا شود که در حوزۀ کاری خود تخصص دارند به چه دلیل در موضوعی بدین پایه از حساسیت ناشیانه ورود میکنند؟ اما اگر این نوع سخنان با آگاهی از معنای آنها مطرح میشود، در انحلال ایران که با توسل به هر شیوهای بر آن مسلط شدهاید چه نفعی برای خود میبینید؟»
این پرسشها، پرسشهایی نیستند که میثم لطیفی و همدانشگاهیهای او در دانشگاه امام صادق (ع)، بدون در نظر گرفتن تحولات جهانی و منطقه، تجربیات تاریخی ایرانزمین، ژئوپلیتیک ایران و مشکلات کشور، پاسخی برای آن داشته باشند. به ویژه با تامل در ماجراجوییهای صهیونیستی و طالبانی و نئوعثمانیِ اردوغانی و اخیراً هم که علیفی در مرزهای فراخ ایران! تحولاتی که مقامات عالی سیاسی و نظامی کشور را -با وجود تنگناهای موجود و همچنین نگاه کاملاً مشفقانۀ دولت سیزدهم به همسایگان- مجبور به برگزاری رزمایشی کرد که گفته میشود پس از جنگ تحمیلی بزرگترین لشگرکشی نیروهای نظامی ایران به یک منطقه بوده است.
حال اگر به قول دانشآموختۀ دانشگاه امام صادق و معاون رئیس جمهور، الگوی حکمرانی مبتنی بر ملت-دولت را کنار بگذاریم و به جای آن بر مبنای «اخوت و امر به معروف و نهی از منکر» عمل کنیم، آیا با وجود گرگهایی که برای گوشهگوشۀ ایران چنگال تیز کردهاند، میتوان از «تداوم ایران» سخن گفت؟!
باری، زیست بشر امروزه از گذرگاهی به نام ملّت-دولت عبور میکند و اینکه چنین گذرگاهی حق است یا باطل، در آینده از بین خواهد رفت یا خیر و هر مسالۀ دیگری، به مایی که فرزند این زمانهایم خیلی مربوط نیست. آنچه به ما مربوط است بهره گرفتن از این گذرگاه برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی است.
نمیدانم جناب لطیفی واکسن کرونا بر بازویش کوبیده شده یا خیر؛ اما اگر کوبیده شده، برای پی بردن به اهمیت حکمرانی مبتنی بر ملت-دولت کافی است در همین چند قطرۀ کوچک اما ناجیِ امروز بشر تامل کند.
مخترع اولین و بهترین واکسن، دانشمندی از میان امتِ مورد نظر جناب لطیفی است. اما آیا مصرفکنندۀ این واکسن، همامتیهای مخترعش بودند؟! قابل تاملتر آنکه ایشان اگر واکسن برکت زده باشد، واکسن ساختِ ملت-دولت ایران است؛ و اگر هم یکی از واکسنهای خارجی رایج در ایران (سینوفارم، آسترازنکا و اسپوتنیک) را زده باشد، جملگی ساختۀ کسان و ساختارهایی خارج از امت مورد نظر هستند!
همین یک مثال بسیار دمدستی نشان میدهد که تا اطلاع ثانوی مهمترین وظیفۀ هر فردی که ردای دولتمردی در یک دولت ملّی را بر تن دارد، «صیانت از شالودۀ امر ملّی، وحدت ملّی و منافع ملّی» کشور است.
پس ملّت-دولت ایران را بیش و پیش از هر زمانی ارج نهیم که هرگونه تضعیف آن، به تعبیر سعدی، مصداقی است از اینکه «یکی بر سر شاخ، بُن میبُرید»!