جنگ جنگِ بقاست؛ عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد

شنبه, 17ام مهر, 1400
اندازه قلم متن
این فرهنگ که همه جا فریاد بی آبی و فقر و اشتغال باشد به آن معناست که ما نه تنها تا رسیدن به توسعه پایدار فاصله زیادی داریم بلکه تنش های بیش تری در راه است.
 

هرم مازلو

عصر ایران؛ سجاد بهزادی- رئیس جمهور در سفری که تازگی به استان بوشهر داشته از بی آبی سخن گفته است. “از صبح که وارد بوشهر شدیم؛ همه جا روضه آب و فریاد آب بوده است…”

یک معنی سخن رئیس جمهور اینست که مردم هنوز برای بقا و زنده ماندن خود در تقلای ابتدایی ترین نیاز یک زندگی معمولی هستند و آن را فریاد می زنند.از طرفی آمارها بیان گر آن است که بحران آب فقط مخصوص استان بوشهر هم نیست و تقریبا کل کشور را فرا گرفته است.

جامعه ایران بر اساس هرم سلسله‌مراتب نیازهای مازلو، همچنان در نیازهای فیزیولوژیکی خود مانده است و طبقات زیادی از جامعه روزانه فریاد آب و نان دارند.

کاش روزی برسد که رئیس جمهورها هر کجا که می رفتند فریاد؛ فریاد عشق و آزادی بود.دو پله بالاتر بر اساس نیازهای زندگی در هرم مازلو.

اماکشور بر اساس آمارهایی که ارائه می شود، در دیگر سلسله مراتب نیازهای مازلو هم وضعیت خوبی ندارد. امنیت شغلی نیست و بیکاری هم به بالاترین میزان خود رسیده است و نیازها و مطالبات بسیاری نیز بر زمین مانده است؛ اما مادامی که آب نیست و همه جا “روضه وفریاد آب” باشد، دیگر نیازهای یک زندگی ساده مانند عشق و تعلق (‏دوستی)‏، نیاز به احترام و خودشکوفایی چه معنا ومفهومی دارد؟

داستان همان داستان معروف “توپچی و ناصرالدین شاه” است. معروف است که در دوره ناصرالدین شاه قاجار شبی از شب‌های ماه رمضان توپچی از شلیک توپ سحر خودداری کرد. امیر توپخانه او را احضار کرد و با خشم از او پرسید: چرا توپ در نکردی؟ توپچی با خونسردی پاسخ داد: قربان به هزار و یک دلیل! اول این که باروت نداشتیم. امیر توپخانه فوری حرفش را قطع کرد و گفت: همین یک دلیل کافی است.

از نظریه مازلو که بگذریم نیازهای اساسی انسان در دیدگاه تئوری هم نشان می دهد که جامعه ایران همچنان برای بقا و زنده ماندن در تقلا است و تا رسیدن به آزادی و عشق و لذت، فاصله ها زیاد است.

بقا/ قدرت/ عشق و تعلق خاطر/ آزادی /تفریح و لذت؛ نیازهای اساسی انسان از دیدگاه تئوری را نشان می دهد.وقتی بی آبی باشد امنیت غذایی هم به خطر می افتد و این یعنی اینکه یک ملت طی سال های طولانی در نخستین نیاز زندگی خود درجا خواهد زد.

واقعیت آن است که در حال حاضر، ایران جزء کشورهای دارای تنش آبی شدید بوده و اکنون با بحران آب دست وپنجه نرم می کند. کشور نمی تواند با این بحران، شعار توسعه پایدار دهد در حالی که فقر و بی آبی در بیشتر استان های کشور بیداد می کند.

این فرهنگ که همه جا فریاد بی آبی و فقر و اشتغال باشد به آن معناست که ما نه تنها تا رسیدن به توسعه پایدار فاصله زیادی داریم بلکه تنش های بیش تری در راه است.

معاون وزیر کشور و رئیس سازمان مدیریت بحران به تازگی گفته است “سه هزار و ۲۲۰ میلیارد تومان اعتبار برای کاهش تنش آبی ناشی از کمبود بارش ها و خشک سالی پیش رو در کشور اختصاص یافته است.” اما بنظر می رسد این رقم حتی در صورت تامین و اجرای دقیق برنامه های مرتبط با آن، باز هم قطره ای باشد مقابل دریا.

در حالی که رفاه شهروندی در بسیاری از کشورهای جهان از دغدغه های ابتدایی و نیازهای فیزیولوژیکی خود عبور کرده است، کشورهایی مانند ایران همچنان برای بقا خود و به واسطه بی آبی در تعارضات وتنش های شدید اجتماعی و اقتصادی در جنگ اند.طبیعی است که تا عبور از این مرحله به قول احمد شاملو “عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد.”

عصر ایران؛ سجاد بهزادی-  وزیر نفت دولت رئیسی می گوید “تحریم‌های ظالمانه آمریکا سبب شد ایران از آوریل ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱ از تولید یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون بشکه نفت و بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی محروم شود.”

سخن نخست:
حسرت از دست دادن ثروت ملی تنها در حوزه نفت نیست. در بیشتر بخش های اقتصادی و غیر اقتصادی کشور، وقتی مقایسه تطبیقی صورت می گیرد جز خسارت وحسرت و آه نیست. اما وضعیت خسارت باری که در نفت وگاز به کشور وارد شده است در حقیقت “مشتی است نمونه خروار.”

وزیر نفت در اولین سفر خود، به پارس جنوبی رفت. قلب تپنده اقتصاد ایران. در پارس جنوبی هم خسارت ها یکی دو تا نیست. تنها در یک مورد، قطر گاز هلیوم مشترک با ایران را در پارس جنوبی به تنهای استخراج می کند وایران هنوز نتوانسته است در این بخش سرمایه گذاری کند. در واقع قطر «۳۵ درصد» گاز هلیوم جهان را از مخزن مشترک پارس‌جنوبی تولید می‌کند و ایران صفر درصد.

گاز هلیوم یک سرمایه ملی است و پیش‌بینی می‌شود ذخایر مشترک هلیوم ایران با قطر حدود ۲۵ تا ۴۰ درصد ذخایر هلیوم دنیا باشد.اما با وجود اینکه حدود ۱۲۰ سال از شروع استفاده از هلیوم در جهان می‌گذرد، هنوز امکان استحصال آن در ایران وجود ندارد.

مخزن مشترک هم مانند سایر مخازن نیست که اگر در آن سرمایه گذاری صورت نگیرد، ثروت آن برای آیندگان پلمب شده باقی بماند. رقابت در مخزن مشترک آن گونه است که شما برداشت نکردی دیگران برداشت می کنند.

نفت شریان اصلی اقتصاد بحران زده ایران است که حالا خود به بحران خورده است. دیگر نه تنها نفت در حالت طبیعی برای ما ارزآوری ندارد بلکه آن طوری که معاون برنامه‌ریزی وزیر سابق نفت گفته بود” بیش از ۱۰۰ هزار چاه نفت کم‌بازده یا بی‌بازده در کشور وجود دارد.”

وزیر نفت دولت ابراهیم رئیسی نیز می گوید” برای حفظ وضع موجود و حفظ و نگهداشت تولید نفت، کارشناسان حداقل ۱۵ میلیارد دلار بودجه پیش‌بینی کرده‌اند.” او در اولین سفر خود به پارس جنوبی رفت تا میزان تولید ثروت ملی در جنوب کشور را برای زمستان ارزیابی کند. وزیر در نهایت گفت ” دغدغه سوخت زمستان دارد.”

کشور ما با ۷ پالایشگاه گازی مهم و تولید نزدیک به هزار میلیارد متر مکعب گاز در روز، همچنان دغدغه تامین سوخت زمستان دارد وگفته می شود در زمستان سال جاری با کمبود ۲۰۰ میلیون متر مکعب کمبود گاز روبرو خواهیم بود.

ما تقریبا تمام ثروت ملی در بخش تولید گاز را یکجا در زمستان مصرف می کنیم. ما شاهد افزایش ۸ درصدی مصرف گاز طبیعی کشور در سال ۹۹ در مقایسه با سال ۹۸ بودیم و ۲۳۳ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی در کشور مصرف شد. این رقم تقریبا به قدر مصرف گاز کل اتحادیه اروپاست. همین پارس جنوبی که برای رهایی از سرمای زمستان، تنها امید نجات کشور است برای نگهداشت تولید ‎آن و دیگر میدان‌های گازی به حدود ۵۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد اما سرمایه گذار نیست.

رویای آن روزهایی که توتال در پارس جنوبی سرمایه گذاری می کرد تمام شد و حالا عراق در همسایگی ما قرارداد ۲۷ میلیارد دلاری برای توسعه بخش انرژی خود با توتال امضا کرده است. عراق اگر تا دیروز درگیر جنگ با داعش بود، امروز ایران را در معادلات بازار انرژی پشت سر گذاشته است.

سخن دوم:
بحران و خسرانی بزرگ تر از آنچه به خاطر تحریم ها بر اقتصاد کشور وارد شده است در جای دیگری است. این بحران به سطح آمده و خود را آشکار کرده است. احساس “از خودبیگانگیِ” بخشی مهمی از جامعه با ثروت ملی.

ناگفته پیداست مقام عالی وزارت نفت با ناراحتی و حسرت، خسارت تحریم ها بر صنعت نفت ایران و کاهش درآمدهای نفتی را بیان کرده است. زنگنه هم بارها از این خسارت ها سخن به میان آورده بود. اما پرسش اساسی اینست که مگر تحریم ها وفشارهای بی سابقه غرب و آمریکا و در یک قلم، از دست رفتن ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی، غیر قابل پیش بینی بوده است که امروز مسئولان به خاطر آن ناراحت باشند؟

مگر ظریف وزیر خارجه دولت دوازدهم قبل تر نگفته بود که “خودمان انتخاب کردیم که این چنین زندگی کنیم.” زندگی غیر عادی در زیر تهدیدها وتحریم ها. وقتی که مجری برنامه تلویزیونی به وی گفت “مردم می‌پرسند این همه کشور در دنیا روابط خوبی با دیگر کشورها دارند و فشاری روی‌شان نیست. چرا فشار روی ایران است؟” وزیر امور خارجه پاسخ داد: یک دلیل وجود دارد و این است که ما “خودمان” انتخاب کردیم یک جور دیگر زندگی کنیم.”

اگر چه این سخن ظریف واکنش های اعتراضی زیادی در جامعه به خود گرفت، تا جایی که بعدها وی از بکار بردن آن ابراز پشیمانی کرد؛ اما حقیقت همان است که ظریف بیان کرد. به باور عده ای تنها اشتباه ظریف این بود که اصطلاح “خودمان” را به جای “خودشان” بکار برد.

امروز یک واقعیت انکار ناپذیری وجود دارد و آن اینکه جامعه ایران، خود را در بسیاری از تصمیم هایی که در حوزه های داخلی و خارجی کشور جاری هست شریک نمی داند و با آن ها احساس از “خود بیگانگی” دارند.

این از “خودبیگانگی” جامعه ایران تنها مخصوص نسل جوان هم نیست. در یک مورد دیگر که بازتاب زیادی پیدا کرد زمانی بود که وزیر جهاد کشاورزی دولت قبل در سفرش به استان خراسان جنوبی با کشاورز طبسی روبرو می شود و حرف هایی که پیرمرد درباره وضعیت کشور به وزیر می زند و با خواندن دو بیت شعر با لهجه محلی و این جمله که «خودتان می‌دانید و مملکت‌تان”؛ بدون اینکه بماند و از وزیر پاسخی بشنود “خداحافظ” گفت ورفت.

پیرمرد کشاورز با بکار بردن اصلاحات “خودتان و مملکت‌تان” به نوعی با آنچه وضعیت امروز جامعه ایران است احساس “خودبیگانگی” کرد و خود را با آن وضعیت شریک نمی دید.

امروز آنگونه که وزیر نفت دولت سیزدهم اشاره کرده است فرصت تولید ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی به خاطر تحریم های آمریکا از دست رفته است. این رقم به اندازه اداره سالیانه چندین کشور توسعه یافته دنیاست.از دست دادن این رقم بسیار ناراحت کننده و حسرت انگیز است اما خسرانی فراتر از آن کشور را گرفتار کرده است. “از خودبیگانگی جامعه ایران با تولید ثروت.”

صد میلیارد دلار ثروت ملی به خاطر تحریم های غرب از دست رفته است؛ اما عده ای در جامعه به خاطر اینکه نقش این ثروت را در زندگی خود ناچیز می پندارند، نسبت به آن احساس از “خود بیگانگی” دارند و در مورد این اتفاق ناراحت نیستند. آنها اعتقاد دارند اگر این ثروت در خزانه هم بود به حال رفاه جامعه فرقی نمی کرد و همان بهتر که نباشد.

سخن سوم:
پرسشی مهم تر در لایه های جامعه ایران مورد طرح است. دستاوردهای ما در مقابل آنچه از دست داده ایم چیست و چرا احساس می شود برای پاسخ به این پرسش دست مان خالی است؟

منطقی آن است که وقتی وزیر می گوید ۱۰۰ میلیارد دلار را از دست داده است؛ در عوض آن دلارهای بی زبان از دست رفته، از دستاوردهایی که به دنبال تحریم بدست آمده است برای جامعه سخن بگوید تا همگان از این همه درد وحسرت کمی آرام شوند.

اما گویی دست مان خالی است. نه خودکفایی ما به نتیجه رسید و نه وابستگی ما به شرق و غرب. نهایت تلاش دیپلماسی ما شد نفت در برابر کالا؛ آن هم در مواردی استثنایی. به عنوان نمونه آمریکا برای آزاد کردن بخشی از پول‌های ایران مجوزی را به کره و شرکت‌های کره جنوبی داده است که بر اساس آن، این شرکت‌ها می‌توانند بدهی ایران را تنها از طریق واردات کالا پرداخت کنند.

چرا توضیح نمی دهید ما در برابر این همه ثروت از دست رفته چه چیزی بدست آورده ایم. اگر دستاوردی هست بگوئید تا اندکی از آلام های جامعه کاسته شود.حسن روحانی یک بار در همین اواخر عمر دولتش گفت “باید برای مردم توضیح دهیم که اگر برجام، تحریم و جنگ اقتصادی نبود، امروز وضعیت کشور چگونه بود.” چه اشکالی دارد یک بار هم به مردم بگوئید اگر در این جهان، یک کشور عادی بودیم و ساختارهای اداره کشور درست عمل می کرد، امروز وضعیت کشور با این همه ثروت چگونه بود؟

این “آه و اگر” ها مشکلی را حل نمی کند و به قول مولانا ” … لیک ای جان در اگر نتوان نشست”! اقتصاد کشور به خاطر تحریم ها زمین گیر شده است و فقر از در ودیوار بالا می رود وما برای دفاع از این وضعیت خودخواسته دستمان خالی است.

با این حالت، دیگر به حال جامعه چه فرقی می کند که پنجمین کشور ثروتمند جهان از نظر ذخایر منابع طبیعی مانند نفت، گاز، زغال سنگ و اورانیوم هستیم. دیگر چه فرقی دارد وقتی گفته می شود با داشتن یک درصد جمعیت جهان، بیش از ۷ درصد منابع معدنی دنیا را در اختیار داریم و یا گفته شود از حدود ۳۰۰۰ سال پیش ، دارای حکومت رسمی، تمدن و فرهنگ قدرتمند در جهان بوده ایم.

وقتی به هزار زحمت، نفت تا سقف یک میلیون بشکه و آن هم با دور زدن تحریم ها صادر می شود و پول حاصل از فروش آن به کشور بر نمی گردد؛ وقتی بخش مهمی از جامعه و سرمایه های اجتماعی به کارکردها بی اعتماد هستند ونسبت به ثروت ملی احساس از خود بیگانگی دارند، دیگر چه اهمیتی دارد که به قول زنگنه وزیر سابق نفت ” به‌راحتی می‌توانیم تولید نفت را به روزی ۶.۵ میلیون بشکه در روز برسانیم”.

بخش بزرگی از جامعه ایران که امروز نسبت به ثروت ملی احساس از “خودبیگانگی” دارند، برایشان فرقی نمی کند که تحریم ها لغو شود ویا برقرار باشد. برای آنها گزارش مؤسسه بین‌المللی مالی مستقر در پاریس چه اهمیتی دارد وقتی اعلام کرد “با احیای برجام و رفع تحریم‌های آمریکا علیه ایران، ذخایر ارزی کشورمان تا سال ۲۰۲۳ میلادی دو برابر خواهد شد و ذخایر ارزی ایران تا دو سال آینده به ۱۴۰ میلیارد دلار خواهد رسید.”

اگر امروز گفته می شود خسارت تحریم ها برای کشور، بسیار بیش تر از زمان جنگ بوده است، خسارت بی اعتمادی و “از خودبیگانگی” جامعه نسبت به سرمایه های ملی به قدر چندین جنگ با ما خواهد ماند.

تحلیل و آنالیز دستاوردهای کنونی کشور در زیر سایه ایدئولوژی ۴۲ ساله نظام کار سختی نیست. در عین حال که به باور عده ای موفقیت های نسبی در برخی حوزه ها داشته ایم، بحران های اجتماعی و اقتصادی دهشتناکی هم خلق شده است که هر کدام برای اینکه کشور را سال های طولانی به قهقرا ببرد کافی است.

باید این وضعیت را صادقانه با خود مرور کرد. اگر مسیر اشتباه هست “برجام” که جای خود؛ تا دیرتر نشده است منافع خود را در عصر جهانی شدن بهتر بشناسیم و با تمام کشورها از نو به گفتگو بنشینیم؛ […] 

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.