به مناسبت دهم اکتبر، روز جهانی مبارزه با مجازات ظالمانه اعدام، بخشهایی از کتاب «مفاهیم دادخواهی به زبان ساده و مروری بر فعالیتهای دادخواهانه» مادران پارک لاله ایران که در زمستان سال ۱۳۹۳/ ۲۰۱۵ در نشر خاوران منتشر شد را با شما به اشتراک می گذاریم:
«جنبش دادخواهی چیست و هدف نهایی آن چه می باشد؟
در اینجا لازم است اندکی بر این نکته تأمل کنیم زیرا دادخواهی به معنای خاص کلمه، مقابله با هر تبعیض و بیعدالتی نیست. مثلاً حقوق کارگران به شکلی فاجعه بار پایمال میشود و فقر بیداد می کند، به زنان ظلم میشود و تبعیضی آشکار و سازمان یافته و گسترده بر علیه آنان وجود دارد. حقوق اقلیتهای قومی، مذهبی و اعتقادی به شکلی سیستماتیک و گسترده پایمال می شود. حقوق کودکان نادیده گرفته میشود و هزار و یک بیعدالتی در جامعه اتفاق می افتد، اما هدف مشخص و اولیه جنبش دادخواهی، پرداختن به شکل مستقیم به همه این بیعدالتیها نیست. جنبش دادخواهی در مقابل جنایت های سیاسی و شاید بتوان گفت در مقابل وحشیانه ترین نوع و پیامدهای مستقیم آن میایستد و میخواهد که به چنین جنایت هایی پایان دهد. منظور از وحشیانه ترین جنایت های سیاسی؛ کشتن، ناپدید کردن، شکنجه، زندانی کردن، تبعید و … است که به شکلی سازمان یافته یا گسترده علیه یک گروه از مردم به دلیل داشتن دین، عقیده یا اندیشه متفاوت یا بر پایه تبعیض های قومیتی، ملیتی، جنسیتی و … اعمال می شود. جنبش دادخواهی در مسیر کشف حقیقت و برقراری عدالت، به شکلگیری مکانیزهایی یاری میرساند که میتواند از تکرار جنایت جلوگیری کند یا آن را کاهش دهد. حرکت به سمت این مسیر، سبب میشود که فعالان جنبش های اجتماعی و سیاسی با خطرات کمتری در جریان مبارزات خود مواجه شوند و چنین شرایطی میتواند به گسترش و پویایی دیگر جنبش ها یاری رساند و شرایط سیاسی جامعه را به سمت برقراری آزادی و دموکراسی پیش ببرد. اما هدف نهایی جنبش دادخواهی کشف حقیقت و برقراری عدالت است و به همین منظور باید به علل این بی حقوقی ها نیز بپردازد و خواهان آزادی بیان و اندیشه، جدایی دین از دولت و رفع هر گونه تبعیض و بیعدالتی باشد تا بتواند در مسیر برقراری عدالت حرکت کند.».
«کشف حقیقت و برقراری عدالت به چه معناست؟
حکومت های دیکتاتوری، با پرده پوشی و انکار یا تحریف واقعیت ها، سعی میکنند روایتی غیر واقعی از انجام جنایت را به عنوان حقیقت آنچه اتفاق افتاده است، به شهروندان تحمیل نمایند. کشف زوایای پنهان جنایت ها، دانستن چگونگی، چرایی و اینکه جنایت چه زمانی و به دستور و به دست چه کسانی انجام شده است، سبب شکلگیری تصویری واقعی از دوران مورد نظر را فراهم میآورد تا بدانیم حقیقت چه بوده است. این حکومت ها با سرکوب مخالفان و منتقدان، آنها را در موقعیت فرودست قرار میدهند و با به زندان انداختن، شکنجه، تحقیر و در نهایت کشتن و معرفی آنها به عنوان دشمنان مردم و با فاسد خواندن آنها و سپس با اعمال فشار بر بستگان شان، تمام تلاش خود را میکنند که مخالفان و منتقدان را در نظر مردم به موجوداتی خطاکار تبدیل کنند تا هم بتوانند جلوی اعتراض ها را بگیرند و هم حمایت های مردمی از آنها را به حداقل برسانند و در نهایت بتوانند جنایت های خود را توجیه و با خیالی آسوده تر حکومت کنند. برقراری عدالت نیز در اینجا تنها به محاکمه کسانی که دستور جنایت را صادر کرده، شرایط ارتکاب جنایت را مهیا کرده و کسانی که مرتکب جنایت شده اند، محدود نمی شود. برقراری عدالت از یک طرف بازگرداندن هویت و کرامت انسانی به قربانیان و بستگان آنان، کشف حقیقت و تلاش برای تغییر حافظه جمعی و محاکمه و مجازات جنایت کاران برای جلوگیری از تکرار جنایت است و از طرف دیگر تلاشی برای رفع هر گونه تبعیض، بی حقوقی و بیعدالتی و به دست آوردن آزادی بیان و اندیشه برای ساختن جامعهای دموکراتیک و دنیایی انسانی می باشد.».
«برای جلوگیری از تکرار جنایت چه پیش شرط هایی ضروری است؟
– مفاهیم دادخواهی و تاریخ مبارزات مردم وارد آموزشهای رسمی کشور شود.
– مردم نسبت به حقوق خود آگاه باشند و دائم مسئولیت های حکومت را به او یادآوری و حقوق خود را طلب کنند. یک جامعه آگاه و دادخواه اجازه نمیدهد که ظلم بر جامعه حاکم شود.
– مردم حق مخالفت با حکومت را دارا باشند و این حق از طرف جامعه و حکومت پذیرفته شده باشد.
– امکان شکلگیری حافظه جمعی برای به رسمیت شناختن حقوق قربانیان و خانوادههای آنها برای کاهش دردهای شان موجود باشد.
– حکومت تک محور نباشد و به خواستهها و نیازهای مردم با هر جایگاه و عقیدهای توجه کند. از اشتباه های گذشته درس بگیرد و دائم با مردم و خواستههای متفاوت جامعه در تعامل باشد و حقوق مردم را به رسمیت بشناسد.
– مردم حق انتخاب یا برکناری مسئولان حکومتی در تمامی سطوح را دارا باشند. یعنی انتخابات در هر بخشی واقعاً مردمی باشد و پیش شرط تبعیض آمیزی برای انتخاب شدن یا انتخاب کردن افراد وجود نداشته باشد.
– حق تشکیل نهادها و شوراهای مردمی و آزاد برای مطالبه حقوق مردم و کنترل و نظارت بر چگونگی کار حکومت رسمیت داشته باشد.».
در خبرگزاری هرانا طی چند روز گذشته آمده است: «شماری از زندانیان سیاسی محبوس در تیپ دو زندان تهران بزرگ که بدون اجرای اصل تفکیک جرائم در حال سپری کردن دوران محکومیت خود هستند، جمعه ۱۶ مهر، توسط تعدادی از زندانیان متهم به جرائم خشن مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. در جریان این رخداد شاپور احسانی راد، پویا قبادی، اسماعیل گرامی، اکبر باقری و اکبر شیرازی آسیب دیده و تعدادی از آنها جهت درمان به بهداری زندان منتقل شدند.». «سهشنبه ۶ مهرماه ۱۴۰۰، شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور حکم اعدام شاکر بهروز، زندانی سیاسی در زندان ارومیه را تایید کرد.». «یک متهم در تهران توسط دادگاه کیفری این استان به قصاص چشم (کور شدن)، محکوم شد.». طبق گزارش سازمان عفو بینالملل: «ایران نیز در سال گذشته میلادی با ۲۴۶ حکم اعدام نیمی از اعدامهای ثبت شده در جهان را به خود اختصاص داد.».
هماکنون در موقعیتی استثنایی قرار داریم؛ از یک سو حمید نوری (عباسی) معاون محمد مقیسه ای (ناصریان)، دادیار زندان گوهردشت در دادگاه استکهلم محاکمه میشود و از سوی دیگر ابراهیم رئیسی که یکی از مسئولان قضایی از ابتدای سال ۶۰ تا کنون بوده و در کشتارهای زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ به عنوان عضو هیات مرگ نقش مستقیم و مؤثر داشته، بر مسند ریاست جمهوری ایران نشانده شده است. بنابر این بهترین زمان است تا بتوانیم به تمامی مردم جهان نشان دهیم که حکومت اسلامی ایران به عنوان حکومتی تمامیت خواه، مذهبی، جنایت کار، فاسد و دروغگو نه تنها پاسخ گوی جنایت هایش نبوده و نیست، بلکه جنایت کاران نشانه دار خود را با شعار «حقوق بشر اسلامی» ارتقای مقام میدهد تا تمامی مخالفان حکومت را قلع و قمع کرده و حذف کنند و چنین حکومت هایی برای تمامی جهانیان خطرناک هستند زیرا با قدرت دادن به ادیان و ایدههای عقبمانده و قرون وسطایی، ساختارهای به شدت ناعادلانه، تبعیض آمیز و ظالمانه ای چون طالبان و داعش را بازتولید میکنند. قدرتهای بزرگ جهان نیز که جز به سود و منافع خود نمی اندیشند، به قدرت گیری گروههای فاشیستی چون طالبان کمک میکنند. به تازگی نیز راه را برای طالبان باز کردند تا بر سر مردم ستم کشیده افغانستان که سالها در اشغال این قدرت و آن قدرت بزرگ بودند، حاکم شوند و در نتیجه احتمال بروز خشونت، جنگ، ستم، تبعیض، بیعدالتی، جنایت علیه بشریت و نسل کشی را تشدید کردند تا جلوی رشد ایدههای انسانی و دموکراتیک را بگیرند و این شرایط برای تمامی مردم جهان بسیار خطرناک است.
ما مادران پارک لاله ایران به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران معتقدیم که برای دستیابی به آزادی، دموکراسی و برقراری عدالت نیازمند آن هستیم که با سایر جنبش های مستقل و مردمی همراه و هم صدا شویم. ما از اعتراض ها و اعتصاب های کارگران و زحمتکشان و تمامی آزادی خواهان ایران حمایت میکنیم و این چرخه ی بی عدالتی، تبعیض، نابرابریهای اجتماعی، آزادی کشی، سرکوب، بازداشت، شکنجه، اعدام را به شدت محکوم میکنیم و از تمامی آزادی خواهان و دادخواهان میخواهیم که برای دستیابی به مطالبات زیر با ما همراه شوند: ۱) لغو مجازات شلاق و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه و مردمی. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواسته ها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواسته ها باید برای؛ ۴) آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین از حکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتی ها را در ساختار و قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز حکومت جنایت کار اسلامی ایران می دانیم.
مادران پارک لاله ایران
۱۸ مهر ۱۴۰۰/ دهم اکتبر ۲۰۲۱
www.mpliran.net