چهل سال جلوگیری از تحصیل؛ ساختار پیچیده محروم‌ کردن دگراندیشان

دوشنبه, 22ام آذر, 1400
اندازه قلم متن
 

محرومیت از تحصیلات دانشگاهی برای دگراندیشان مذهبی و سیاسی، از سال ۱۳۶۳ به صورت قانونی وارد دستور کار جمهوری اسلامی شد. پیش از آن دانشگاه‌ها با  دستور آیت‌الله «خمینی» از بهار ۱۳۵۹ تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» بسته شده و در پی آن بسیاری از اساتید و دانشجویان منتقد سیاست‌های جمهوری اسلامی از تدریس و تحصیل  محروم شده بودند. 

***

با مصوبه سال ۱۳۶۳ شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و آموزش عالی موظف شد، پیروان ادیان «غیرآسمانی» از جمله شهروندان بهایی را در کنار کسانی که «اشتهار به فساد اخلاقی» دارند و البته «مخالفان» با نظام جمهوری اسلامی را از حق تحصیل محروم کنند. حتی الزام قانونی سال ۱۳۶۷ برای «احراز» فساد اخلاقی داوطلبان و «مبارزه مسلحانه» آن‌ها با جمهوری اسلامی در کنار «تبلیغ ماتریالیسم» در کنار «ترویج» ادیان غیرآسمانی هم به محدود کردن دایره محرومان از تحصیل کمکی نمی‌کند و اراده نهادهای امنیتی به تنها دلیل حذف منتقدان سیاسی و شهروندان بهایی از نهاد دانشگاه تبدیل شده است.

در طول این سال‌ها جوانان زیادی با محرومیت از تحصیلات دانشگاهی از کار و زندگی مانند همه شهروندان در کشور محروم شده‌‌اند.

آن طور که «ضیاء نبوی»، عضو سابق «شورای دفاع از حق تحصیل» می‌گوید، روند حذف دانشجویان منتقد از دانشگاه‌ها، بعد از دهه ۱۳۶۰، در دوران ریاست‌جمهوری «محمد خاتمی» از دوم خرداد ۱۳۷۶ با افت شدیدی روبه‌رو شد. مفهوم دانشجوی ستاره‌دار در سال اول روی کار آمدن «محمود احمدی‌نژاد» در سیستم آموزش عالی کشور جا افتاد. تا پیش از آن دگراندیشان مذهبی و سیاسی یا از دانشگاه اخراج می‌شدند، یا اصلاً امکان حضور در آزمون کنکور سراسری را پیدا نمی‌کردند.    

جمعی از همین شهروندان که در دو دهه گذشته از راه‌یابی به دانشگاه محروم شدند، اخیراً در اتاقی در شبکه اجتماعی کلاب‌هاوس به بیان روایت‌های تلخ خود از ساختار پیچیده مثلث وزارت اطلاعات، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و سازمان سنجش آموزش کشور در کنار گذاشتن دانشجویان منتقد و شهروندان بهایی از تحصیلات دانشگاهی سخن گفتند.

سازمان سنجش، مکان بازجویی داوطلبان دانشگاه‌ها

نخستین دوره برگزاری آزمون کارشناسی ارشد در دوره ریاست‌جمهوری «محمود احمدی‌نژاد» زمستان سال ۱۳۸۴ برگزار شد که همین سال نخستین دوره پروژه «ستاره‌دار» کردن داوطلبان ورود به مقاطع تحصیلات عالیه دانشگاه‌های سراسری هم بود. در دوره ابتدایی ستاره کردن دانشجویان، خبر تلخ محرومیت از تحصیل را بعد از مطلع شدن از رتبه کنکور در روزنامه‌ها و درست هم زمان با مشاهده کارنامه کاغذی خود دریافت می‌کردند.

تفاوت دانشجویان ستاره‌دار با بقیه داوطلبان در ستون «توضیحات» کارنامه آن‌ها بود. جایی که برخی محرومان از تحصیل، یک ستاره رو در این ستون می‌دیدند، برخی دو ستاره و برخی هم تنها یک عدد ۲ را مشاهده می‌کردند. ستاره‌ها و عدد ۲ در واقع رمز میان نهادهای امنیتی و وزارت علوم از یک طرف و داوطلبان کنکور از سوی دیگر بودند تا آن‌ها بدون هر گونه سند کتبی و تنها به صورت شفاهی از منع غیرقانونی خود از تحصیل مطلع شوند.

تقسیم کار میان دانشگاه‌های تحصیل در مقطع کارشناسی، دانشگاه انتخابی برای تحصیل مقاطع بالاتر و «مرکز جذب و گزینش استاد و دانشجو» در ساختمان سازمان سنجش آموزش کشور برای مدیریت این فرایند سرکوب هم از همین سال‌های ابتدایی ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد شکل گرفت.

«سعید اردشیری»، دانشجوی عضو دفتر تحکیم وحدت، از کسانی بود که در همین سال با موج نخست ستاره‌دار کردن دانشجویان منتقد حکومت روبه‌رو شد. او که سال ۱۳۸۵ رتبه پذیرش رشته علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی را دریافت کرده بود، در اتاق «جنبش دانشجویی و مساله حق تحصیل» در کلاب‌هاوس در مورد روند محروم شدن خود از تحصیل صحبت کرد: «سال ۱۳۸۵ و در دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، ۱۷ دانشجوی ستاره‌دار با اعلام نتایج کنکور و کد ۲ بخش توضیحات کارنامه، به طور کل از تحصیل محروم شدند. بیش از ۱۴۰۰ دانشجو هم که با احضار به نهادهای امنیتی و امضای تعهد در کمیته‌های انضباطی توانستند به دانشگاه‌ها برگردند.»

اردشیری که از اعضای نخست کمیته دفاع از حق تحصیل هم بوده است، درباره شمار محرومان از تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری می‌گوید: «بر اساس پیگیری ما مجموعاً ۱۵ نفر تنها در سال ۱۳۸۵ از ادامه تحصیل محروم شدند. در سال‌های بعدی به صورت تصاعدی این آمار بالاتر رفت. مثلاً سال ۱۳۸۶، ۵۰ نفر و سال بعد از آن ۷۵ نفر تنها آماری بود که ما توانستیم از مجموع ستاره‌دارها به دست بیاوریم.»

از همان سال ۱۳۸۵، نخستین واکنش اعتراضی دانشجویان ستاره‌دار به این محرومیت با امضای نامه اعتراضی با امضای همه ستاره‌دارها بود: «امضای خیلی زیادی در سراسر کشور جمع شد. با این حال تنها یک استاد امضای خود را پای طومار ما گذاشت و باقی آن‌ها حاضر به این کار نشدند. تا این که از سال‌های بعد اساتید هم به سیل محرومان از فعالیت در دانشگاه هم اضافه شدند. امروز ما در شرایطی هستیم که ده‌ها استاد در دولت احمدی‌نژاد و روحانی از تدریس در دانشگاه محروم شدند و به جای آن ده‌ها نفر از نزدیکان حکومت با بورسیه‌های غیرقانونی و استفاده از روابط قدرت کرسی اساتید محروم در هیات علمی دانشگاه‌ها را پر کردند.»

از سال ۱۳۸۶ به این سو، روند ستاره‌دار کردن دانشجویان به صورت نامرئی‌تر پیگیری شد. از این سال دیگر به جای صدور رتبه و کارنامه متقاضی، تنها در وب‌سایت سازمان سنجش، پیام «نقص در پرونده» و درخواست برای مراجعه داوطلبان به «طبقه پنجم سازمان سنجش آموزش کشور» روبه‌رو شدند. این سال همچنین نخستین باری بود که «دراویش گنابادی» و خانواده‌های آن‌ها مثل شهروندان بهایی به جمع محرومان عقیدتی از تحصیل پیوستند.

«زهرا توحیدی»، فعال سیاسی که امروز بعد از سال‌ها محرومیت از تحصیل بالاخره توانسته در مقطع دکترای جامعه‌شناسی تحصیل کند، اولین دوره محرومیت از تحصیل خود در سال ۱۳۸۶ را این طور روایت می‌کند: «بعد از دیدن پیام نقص در پرونده در وب‌سایت سازمان سنجش من و تعداد دیگری از هم‌کلاسی‌های محروم از تحصیل قرار شد به سازمان سنجش مراجعه کنیم. در طبقه پنجم این سازمان، مرتضی نوربخش از مدیران پیشین سازمان سنجش و عضو هسته گزینش استاد و دانشجو لیستی از متقاضیان را نشان دادند و گفتند این را وزارت اطلاعات به ما داده و گفته این افراد به‌هیچ‌وجه مجاز به ادامه تحصیل نیستند. در بین جمع خود ما با کسی روبه‌رو شدیم که هیچ فعالیت سیاسی نداشت و همه از محرومیت او تعجب کردیم. در میان صحبت مشخص شد که پدر او درویش گنابادی است و حدس زدیم این محرومیت هم به همین دلیل رخ داده است. در پیگیری‌های بعدی از اداره اطلاعات شهر محل تحصیل خود متوجه شدیم، بر خلاف فعالان دانشجویی، اداره اطلاعات به او حتی اجازه ورود و پرسش بابت دلیل محروم شدن خود از تحصیل را هم نمی‌دهد.»

حسن روحانی و وعده حل مساله ستاره‌دارها

روی کار آمدن دولت حسن روحانی با وعده بازگشت ستاره‌دارها به دانشگاه‌ها همراه بود. با این حال دولت بعد از روی کار آمدن، وعده خود را به متقاضیان دو سال قبل از انتخابات سال ۱۳۹۲ محدود و بقیه را مجبور به شرکت دوباره در کنکور اعلام کرد.

شهروندان بهایی از کسانی بودند که در کل دوران جمهوری اسلامی، از ورود به دانشگاه محروم بودند. تنها تغییری که در این روند برای آن‌ها رخ داد، سال ۱۳۸۴ بود که بعد از انتقادات فراوان نهادهای حقوق بشری، آن‌ها مجوز شرکت در کنکور را پیدا کردند. تا پیش از آن برای بهاییان حتی کارت ورود به جلسه کنکور هم صادر نمی‌شد.

از این سال به بعد، مثل سایر محرومان از تحصیل، بهاییان هم با دریافت «نقص در پرونده» باز روند دوری از نهاد دانشگاه در جمهوری اسلامی را ادامه دادند. «اردشیر فناییان» شهروند بهایی که خود بارها به امید ورود به دانشگاه در کنکور شرکت کرده است؛ اما هر بار با همان پیغام نقص در پرونده روبه‌رو شده، در مورد افرادی از اقلیت بهاییان که موفق به ورود به دانشگاه‌ها شدند، می‌گوید: «در سال ۱۳۸۴، دولت اعلام کرد منظور گزینه ادیان که در کارت ورود به جلسه گنجانده شده، نه دین مورد اعتقاد خود متقاضیان، بلکه دینی که می‌خواهند به سوالات آن در کنکور پاسخ دهند، بود. با این حال خیلی زود سازمان سنجش به ما اعلام کرد یا اعلام کنند مسلمان هستند تا به دانشگاه راه یابند، یا این که به محرومیت خود ادامه دهند. از اقلیت بسیار کوچک شهروندان بهایی که به دانشگاه‌ها راه یافتند، بعد از مدت کوتاهی آن‌ها برای اعتراف به مسلمان بودن به حراست دانشگاه‌ها یا سازمان سنجش احضار می‌شدند. در صورتی که آن‌ها به بهایی بودن خود اصرار می‌کردند، بلافاصله حکم اخراج این افراد از دانشگاه‌ها صادر می‌شد.»


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها:

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.