یک کارشناس جنگل با اشاره به ضرورت استقرار مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی به چالشها و مشکلات پیش روی تحقق این موضوع و راههای تحقق استقرار مدیریت پایدار در منطقه هیرکانی پرداخت.
به گزارش ایسنا، محمد علی فخاری – کارشناس جنگل – در بخشی از یادداشت خود با موضوعیت «استقرار مدیریت پایدارمنابع طبیعی منطقه هیرکانی، نقشه راه جامع مدیریت آینده منابع طبیعی کشور» آورده است: با نگاه اجمالی میتوان دریافت که در شرایط حساس کنونی شرط لازم برای انتخاب یک استراتژی مناسب، بررسی مسائل و مشکلات درون و برونسازمانی و تعیین یک خط مشی و سیاست کلی و نیز سیاستهای محلی (ناحیهای) جنگل متناسب با واقعیتها و مقتضیات زمانی و مکانی هر ناحیه و منطبق با مطالعات میدانی و دستاوردهای علمی در بخش منابع طبیعی کشور است اما شرط کافی برای حل مشکلات و مدیریت آینده منابع طبیعی کشور، استقرار مدیریت پایدار، برنامهریزی دقیق و همهجانبه جهت به کارگیری این دستاوردها و سیاستها با توجه به امکانات و منابع (منابع انسانی و مالی) موجود در پیشبرد اهداف و سیاستهای پیشبینی شده است.
سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور بهویژه در سالهای اخیر علیرغم همه مشکلات و نابسامانی موجود به لحاظ محدودیت مالی و نیروی انسانی (کارشناس و هزینه انجام مطالعات) و با هدف ایجاد تغییرات بنیادی و تحولی عظیم در شیوه مدیریت منابع طبیعی منطقه هیرکانی، با بهرهگیری از نظرات دانشگاهیان، موسسه تحقیقات، افراد صاحبنظر، تلاشهای علمی و عملی قابل توجهی را برای استقرار مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی اعمال کرده است ولی وسعت زیاد عرصه منابع ملی، تغییر مدیریت، بخشینگری و محدودیتهای مالی و اجرایی موانعی را جهت دستیابی به اهداف سازمان به وجود آورده است که با وجود تلاشهای فراوان، اقدامات انجام شده کافی به نظر نمیرسد. لذا استقرار مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی(طرح جایگزین)، مستلزم عزم و اراده ملی، همدلی همه دستگاهها و بخشهای مرتبط، تامین منابعمالی و برنامهریزی صحیح است و تا وقتی عزم کافی در این خصوص وجود نداشته باشد، هر گونه هدفگذاری و برنامهریزی در بخش منابع طبیعی، پایدار و موفقیت آمیز نخواهد بود.
مشروح یادداشت فخاری بدین شرح است: مدیریت دولتی جنگلهای شمال به سال ۱۲۹۷ هجری شمسی نزدیک به ۱۰۰ سال گذشته مربوط است. در این سال اولین سیاستگذاری در خصوص مدیریت جنگلهای شمال اتخاذ و دستور تفکیک جنگلهای دولتی از جنگلهای خصوصی اربابی صادر شد سپس جنگلداری به عنوان علم «مدیریت جنگل» در قالب طرحهای جنگلداری – که دارای قدمتی چند صد ساله و در کشور ما دارای تجربه ۶۰ ساله است – آغاز شد.
در شرایط کنونی، در جهانی زندگی میکنیم که در حال تغییر دائمی است و بخش مدیریت جنگل نیز همانند سایر بخشها از روند تغییرات مستثنی نیست و در سالهای اخیر با مسائل جدیدی روبهرو شده است بنابراین سیاست جنگل باید مسائل و نیازهای اجتماعی وسیعتری را در رابطه با مدیریت جنگلها و تأمین نیازهای مختلف مورد توجه قرار دهد.
اگرچه برنامه محوری با اعمال دیدگاههای جامع و با تفکر سیستماتیک به عنوان یکی از ضرورتهای اجتناب ناپذیر مورد توجه مسئولان و برنامهریزان است اما نکته مهم همگرایی برنامههایی است که هر کدام در جایگاه مربوطه، تکمیل کننده بخشهای دیگر باشند بنابراین در اولین گام به منظور تعیین خط مشی و اتخاذ یک سیاست همهجانبه ضرورت دارد با بررسی جامع و آسیبشناسی در بخش مدیریت منابع طبیعی، چالشها، فرصتها و تهدیدات شناسایی سپس با تعیین چشم انداز کوتاهمدت و بلندمدت، مطالعات میدانی و برنامهریزی، بهترین استراتژی(سیاست) را برای مدیریت آینده منابع طبیعی کشور اتخاذ کند.
مهمترین چالشهای پیش روی مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی
انسان به عنوان تنها موجودی که طبیعت را تحت کنترل در آورده است و یا میخواهد تحت کنترل درآورد، دارای یکسری انتظارات از جنگل است. در یک دورهای از زمان انتظار ما از جنگل، فقط تولید چوب و یا شکار بود ولی با تکامل جوامع انسانی خواستهها و نیازها از جنگل بیشتر و متنوعتر شده و با دخالت انسان سطح وسیعی از این جنگلها به مناطق مسکونی ، اراضی کشاورزی و صنعتی تبدیل شده است. به عبارت دیگر تهدیدات زیستمحیطی و چالشهای مدیریتی همراه با بالا رفتن نوع و میزان نیازها و انتظارات افراد جامعه از جنگل افزایش یافته است.
در حال حاضر مهمترین چالشهای پیش روی مدیریت منابع طبیعی را می توان به دو بخش کلی تقسیم کرد:
۱- چالشها و مشکلات برون سازمانی ۲- چالشها و مشکلات درون سازمانی
مهمترین چالشهای درون سازمان به چهار گروه تقسیم میشود:
۱- منابع انسانی و محدودیتهای مالی
۲-ساختار مدیریت و برنامه ریزی سازمان منابع طبیعی
ساختار مدیریتی و برنامهریزی سازمان منابع طبیعی در تمام بخشهای مدیریتی باید از حالت انفعال و سیاستزدگی فاصله گرفته و به سمت مدیریت تخصصی و فعال متمایل شود.
۳- جایگاه منابع طبیعی در سطح کشور و افکار عمومی تقسیم میشوند.
منابع ملی و طبیعی جزء انفال و اموال عمومی محسوب شده است و سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور مالکیت و مدیریت بیش از ۸۰ درصد مساحت کشور را بر عهده دارد. لذا شایسته است که اهمیت منابع طبیعی و جایگاه این سازمان در سطح کشور و افکارعمومی ارتقا یابد. به عبارت دیگر میزان توجه و اهمیت دادن به منابع طبیعی و محیط زیست، به میزان توسعهیافتگی آن کشور رابطه مستقیم دارد.
۴- عدم مطالعات آمایشی در بخش منابع انسانی و منابع طبیعی
امروزه مسأله مهمی که وجه اشتراک همه کشورهای در حال توسعه است، شتابزدگی و کمتوجهی به مطالعات پایه و زیربنایی نظیر آمایش سرزمین(منابع و انسان) است بنابراین شرط لازم برای تعیین خط مشی و اتخاذ یک سیاست همه جانبه درخصوص مدیریت پایدار منابع طبیعی، انجام مطالعات آمایشی و تعیین استعدادها و ظرفیتهای طبیعی در سطح حوزه آبخیز است.
چالشها و مشکلات بیرونی سازمان
بهطور کلی چالشها و مشکلات بیرونی سازمان منابع طبیعی به دو گروه عمده تقسیم میشوند:
الف) چالشهای ناشی از بروز حوادث طبیعی
تغییرات اقلیمی اهم از بادهای گرم کویری، طوفانهای شدید، بروز سیل، آتشسوزی طبیعی، آفات و بیماری ظهور، یخبندان و خشکی هوا یکی از مهمترین مولفههای تاثیر گذار بر سلامت، پایداری و بقای جنگلهای شمال است.
ب) چالشهای ناشی از عوامل غیرطبیعی (انسانی):
یکی دیگر از موضوعاتی که وجه اشتراک همه کشورهای در حال توسعه است فقر عمومی (فقر مادی، معنوی و فرهنگی) ناشی از عدم توسعهیافتگی است و انسان به عنوان اصلیترین عامل تخریب منابع طبیعی، موجبات تخریب و چالشهای اجتماعی و اقتصادی در بخش منابع طبیعی را فراهم میکند.
مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی (طرح جایگزین)
مدیریت پایدار فرآیندی است که در طی آن ابعاد اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی مورد ملاحظه و توجه قرار میگیرد و در جریان آن استمرار تولید خدمات و محصولات، بدون کاستن از ارزشهای ذاتی و همچنین بدون اثر سوء بر محیط فیزیکی و اجتماعی، برای نسلهای آینده تضمین میشود(ریودو ژانیرو، ۱۹۹۲).
طرح مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی دارای خصوصیات منحصر به فرد و اهمیت ویژهای و برسه رکن مهم و اساسی ۱- مطالعات اکولوژیکی ۲- مطالعات اقتصادی ۳- مطالعات اجتماعی استوار است.
در شرایط حساس کنونی بهترین راهکار برای برون رفت از مشکلات موجود، توجه ویژه به انجام مطالعات نیمهتفصیلی (توجیهی) و تفصیلی (اجرایی) و فراهم کردن شرایط لازم برای اجرای آن است. به عبارت دیگر نتایج و دستاوردهای مطالعات این طرح، به عنوان یک سند اجرایی در تاریخ معاصر سازمان ثبت و باقی خواهد ماند.
گامهای اصلی مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی ( برنامه بلندمدت )
الگوی اجرایی مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی شامل هفت گام اصلی تشکیل ساختار مناسب مدیریت حوزههای آبخیز، ظرفیتسازی، توانمندسازی و آموزش، ارزیابی اکولوژیک و اجتماعی – اقتصادی و بههنگام سازی اطلاعات حوزههای آبخیز جنگلهای شمال، پهنهبندی نهایی حوزه آبخیز بر اساس اولویتبندی تهدیدات، مخاطرات، فرصتها و ظرفیتها، تدوین برنامه اجرایی حوزه، اجرای پروژهها بر اساس جدول زمانبندی و پایش و ارزیابی میشود.
فرایند استقرار مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی
مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی(طرح جایگزین)، فرایندی است که دارای(۴ فاز) ۱- فاز مقدماتی ۲-فاز مطالعات ۳- فاز اجرایی ۴- فاز نظارت ، ارزیابی و ارزشیابی است. به عبارت دیگر این چهار فاز حلقههای به هم پیوسته زنجیره مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی محسوب میشود و با هدف مدیریت یکپارچه منابع طبیعی با رویکرد اکوسیستمی و بر مبنای پایداری اکوسیستم و ملاحظات اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی اجرا خواهد شد.
فاز اول(مقدماتی) تهیه شرح خدمات و دستورالعمل
تهیه شرح خدمات مطالعات مدیریت منابع طبیعی حوزههای آبخیز شمال کشور(حدود ۳ میلیون هکتار) از سال ۱۳۹۴ شروع ، در سال ۹۶ مجددا تجدید نظر و توسط شورای عالی سازمان تصویب شد سپس در سال ۱۳۹۷ دستورالعمل طرح نیمه تفصیلی و تفصیلی تهیه و توسط شورای عالی سازمان تصویب شد. در ضمن دستورالعمل تفصیلی- اجرایی سایر کاربریهای گردشگری، مرتعداری، بیابانزدایی، ذخیرهگاه جنگلی نیز بهروزرسانی شد.
فازدوم(انجام مطالعات)
مطالعات در طرح مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی شامل دو بخش نیمه تفصیلی و تفصیلی میشود.
مطالعات نیمه تفصیلی
مطالعات نیمهتفصلی پایه و اساس طرح مدیریت پایدار منابع طبیعی در سطح حوزه آبخیز است. در این بخش صرفا حوزههای آبخیز بر اساس توان اکولوژیکی، توان اقتصادی و توان اجتماعی به کاربریهای درخور و سازگار با اهداف سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور پهنهبندی میشوند. در مطالعات نیمهتفصیلی برای ۳۲ شاخص( اکولوژیکی– اقتصادی اجتماعی)، تعداد ۷۵ لایه ( نقشه) برای ۹ کاربری به تفکیک هر حوزه آبخیز حاصل میشود، چنانچه این تعداد لایهها را در ۱۰۴ حوزه آبخیز ضرب کنیم، حجم وسیعی از دادهها، اطلاعات و در نهایت خروجی ( نقشه رقومی) به وجود خواهد آمد که به عنوان یک دستاورد با ارزش میتوان یک پایگاه دادههای اطلاعاتی معتبر ایجاد کرد.
برخی از خصوصیات منحصربه فرد این مطالعات شامل موارد ذیل است:
۱- این مطالعات دارای سه بخش فیزیکی، زیستی و سنتز(تلفیق) است.
۲- این مطالعات برمبنای معیارها و شاخصهای بین المللی (فائو- SFM)، اصول آمایشی و با تکیه بر سه رکن اصلی مدیریت پایدار (اکولوژیکی ، اقتصادی و اجتماعی )استوار است.
۳- روش تلفیق و سنتز در این مطالعات از منطق فازی (بینهایت احتمال) و با استفاده از نظریه کارشناسی (سلسله مراتبی AHP , AMP) پیروی میکند. (برخلاف مطالعات آمایشی که در سطح استانهای کشور توسط وزارت کشور با استفاده از روش بولین و براساس منطق ارسطویی انجام میشد.
۴- ارزیابی توان اکولوژیک به منظور ارائه لیست کاربریهای درخور، با استفاده از روش تصمیمگیری چند معیاره MCDM (Multiple criteria Decesion making) و نیز تکنیک ترکیب خطی وزن دار (WLC)
۵- برای اولین مرتبه این روش (MCDM) در طرح اجرائی با مقیاس کوچگ ۱.۵۰۰۰۰ استفاده شد.
مطالعات تفصیلی – اجرایی
مطالعات تفصیلی- اجرایی در هر یک از پهنههای حاصل از مطالعات نیمه تفصیلی در مقیاس ۱:۲۵۰۰۰ به تفکیک حوزه آبخیز انجام میشود.
اهداف مطالعات تفضیلی شامل حفظ و ارتقای معیارها و شاخصهای پایداری و عملکرد اکولوژیکی اکوسیستمهای جنگلی شمال، کاهش عوامل تهدید جنگلها، بهبود ضریب حفاظتی و مشارکت جوامع محلی در اجرای برنامهها، شناسایی و حفاظت از گونههای اندمیک، در معرض خطر انقراض و تودههای منحصر بهفرد، بهبود معیشت وابسته جنگلنشینان و توانمندسازی جوامع محلی و بازسازی و احیای جنگل بهمنظور توسعه و ایجاد پیوستگی رویشگاههای جنگلی میشود.
مهمترین وجه تمایز مطالعات طرح مدیریت پایدار منابع طبیعی با مطالعات طرح جنگلداری گذشته
مطالعات و برنامه ریزی با رویکرد اکوسیستمی، اهمیت ویژه به مطالعات اجتماعی اقتصادی و به کارگیری تحلیل آن در برنامهریزی، اهمیت ویژه به مطالعات پوشش گیاهی درختی،درختچهای، علفی و تلفیق و جمعبندی مطالعات(سنتز)، تهیه مدل اکولوژیک،پهنهبندی و تعیین کاربری مناسب مهمترین وجوه تمایز است.
فاز سوم (مدیریت اجرایی)
مدیریت اجرایی بر مبنای مدیریت واحد حوزه آبخیز و پرهیز از مدیریتهای موازی( چند مدیریتی) و همسو کردن دستگاههای درونبخشی و برونبخشی ذی ربط است و اهداف مدیریت اجرایی شامل تمرکز زدایی و هدایت مدیریت و امور اجرایی (به لحاظ نیروی انسانی ، امکانات و تجهیزات) از ستاد به صف(عرصه)، همسو کردن دستگاههای درونبخشی و برونبخشی، اصلاح چیدمان نیروی انسانی و استفاده از تمامی ظرفیتهای کارشناسی و هدایت آنها به عرصه میشود، پشتوانهسازی وکسب تجربه علمی و عملی نیروها و کارشناسان جوان، شفافسازی و تغییر نگرش در مبنای سود و زیان و اقتصاد خرد به مدیریت با نگرش اقتصاد کلان، به عبارت دیگر تغییر در نحوه مدیریت اجرایی طرح از روش قبلی(یعنی واگذاری ۱۰ ساله مدیریت اجرایی به مجری طرح) به مدیریت اجرایی بر اساس برنامه محور در قالب پروژههای یک یا چند ساله(واگذاری اجرای پروژه به جای واگذاری مدیریت اجرایی) و افزایش ضریب بهرهوری، حفاظت و صیانت از منابع طبیعی میشود.
فاز چهارم (نظارت، ارزیابی و ارزشیابی)
فاز چهارم شامل اصلاح ساختار کنونی نظارت و ارزیابی و تشکیل نظام جامع نظارت، ارزیابی و پایش منظم شاخصهای پایداری و ایجاد پایگاه اطلاعات هر حوزه آبخیز برای ارزیابی دقیق اثربخشی و صحت اجرای طرحهای مدیریت پایدار منابع طبیعی است و در این فاز اقداماتی در سطح حوزه آبخیز انجام میشود.
این اقدامات شامل تعیین مناطق و پهنههای حساس (HOT SPOT ) به تخریب، آتش سوزی ،آفات و بیماری، لغزش و رانش ، سیل و سیلاب، شناسایی و تعیین موقعیت مکانی رویشگاههای منحصر به فرد، گونههای اندمیک و در معرض خطر انقراض و توجه به شیوهها و تکنیکهای نوین پیشگیری و اطفای حریق، کنترل آفات و بیماریها و مهار عوامل تخریب میشود.
با نگاه اجمالی به مطالب فوق، میتوان دریافت که در شرایط حساس کنونی شرط لازم برای انتخاب یک استراتژی مناسب، بررسی مسایل و مشکلات درون و برونسازمانی و تعیین یک خط مشی و سیاست کلی و نیز سیاستهای محلی (ناحیهای) جنگل متناسب با واقعیتها و مقتضیات زمانی و مکانی هر ناحیه و منطبق بر مطالعات میدانی و دستاوردهای علمی در بخش منابع طبیعی کشور است اما شرط کافی برای حل مشکلات و مدیریت آینده منابع طبیعی کشور، استقرار مدیریت پایدار و برنامهریزی دقیق و همهجانبه جهت به کارگیری این دستاوردها و سیاستها با توجه به امکانات و منابع (منابع انسانی و مالی) موجود در پیشبرد اهداف و سیاستهای پیش بینی شده است.
سخن آخر اینکه سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور بهویژه در سالهای اخیر علیرغم همه مشکلات و نابسامانی موجود به لحاظ محدودیت مالی و نیروی انسانی (کارشناس و هزینه انجام مطالعات) و با هدف ایجاد تغییرات بنیادی و تحولی عظیم در شیوه مدیریت منابع طبیعی منطقه هیرکانی، با بهرهگیری از نظرات دانشگاهیان، موسسه تحقیقات، افراد صاحبنظر، تلاشهای علمی و عملی قابل توجهی را برای استقرار مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی اعمال کرده است ولی وسعت زیاد عرصه منابع ملی، تغییر مدیریت، بخشینگری و محدودیتهای مالی و اجرایی موانعی را جهت دستیابی به اهداف سازمان فراهم کرده است که با وجود تلاشهای فراوان اقدامات انجام شده کافی به نظر نمیرسد. لذا استقرار مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی(طرح جایگزین)، مستلزم عزم و اراده ملی، همدلی همه دستگاهها و بخشهای مرتبط، تامین منابع مالی و برنامهریزی صحیح است. لذا تا وقتی عزم کافی در این خصوص وجود نداشته باشد، هر گونه هدفگذاری و برنامهریزی در بخش منابع طبیعی، پایدار و موفقیتآمیز نخواهد بود.