صبح جمعه (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲) آدمکشان علی خامنهای، خودکامه قدرتپرست و خونریز ایران برای تداوم حکومت ننگین و جبارانه او سه جوان بیگناه، سعید یعقوبی، مجید کاظمی و صالح میرهاشمی را به حکم دادگاههای فرمایشی و غیر قانونی، در مظلومیت و بیپناهی به قتل رساندند و برگ دیگری بر پرونده سیاهتر از سیاه علی خامنهای، جبار قدرتپرست و نظام فاسد جمهوری اسلامی افزودند.
وی و بازوان سرکوبگرش در این توهماند که با این قتلها میتوانند مردم را دچار وحشت و ترس کنند تا شاید دست از مبارزه بردارند و از سرنگونی علی خامنهای و نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی منصرف شوند غافل از اینکه کوس رسوایی، ترس و وحشت وی و اعوان و انصارش بر سر هر کوی و برزن به صدا در آمدهاست.
مردم ترس و اضطراب آنان را به عیان مشاهده میکنند، بنابراین جنایاتی از این قبیل فقط بر خشم و انزجار مردم میافزاید و آنان را در سرنگونیِ مستبد خونریز و نظام خفقان آورش مصممتر میکند. مردم، هوشمندانه به این نکته واقف گشتهاند که جز جنبش انقلابی و اعتراضات خیابانی و اعتصابات سراسری راهحلی وجود ندارد. دیر یا زود این انقلاب رخ خواهد داد و مردم از شر مستبد و اصحاب استبداد خلاص خواهند شد که به نظر میرسد این رخداد چندان دور نخواهد بود.
کاش سر سوزنی وجدان برای جبّار خودپرست مانده باشد که دست از این قدرت شیطانی بردارد استعفا دهد و تسلیم ملت شود، توبه کند و از پیشگاه ملّت طلب بخشش کند و از سر راه ملت کنار رود تا مردم بتوانند با برگزاری رفراندومی آزاد، نظام دلخواه خود را که به اعتقاد من همانا نظام جمهوری دمکراتیک سکولار بر پایه حقوق بشر میباشد، بر سر کار آورند و بتوانند بازسازی کشور را آغاز کنند؛ چرا که مسالمت آمیزترین و خشونت پرهیزترین شیوه تغییر نظام همین است. اما قرائن و شواهد و تجربه ۴۴ سال گذشته و اصولا ماهیت مستبدان تمامیتخواه نشان میدهد که چنین اتفاقی تقریباً محال است. بنابراین راه حل همان انقلاب است؛ البته مسالمتآمیز و خشونتپرهیز.
منبع: کلمه
از: ایران امروز