بیآبی و در بعضی جاها فرونشست گریبان بیشتر بخشهای مرکزی فلات ایران را گرفته است. از خراسان جنوبی تا کاشان، یزد، کرمان و شیراز، قم و تهران. این در حالی است که بیشتر از ۵۰ درصد جمعیت ایران در فلات مرکزی زندگی میکنند و کارشناسان میگویند فقط ده درصد آب تجدیدپذیر کشور در مرکز ایران است.
هیرمند فعلا در کش و قوس میان ایران و طالبان است و معلوم نیست زور ایران برای گرفتن حقابهاش تا کجا برسد. مسوولان به دنبال این هستند که با حفر چاه در چند جا مثلا در کف دریاچه هامون و البته استفاده از آبهای ژرف سیستان را نجات بدهند. قرار است از دریای عمان هم برای سیستانیها آب شیرین و منتقل شود. جدا از اثرات محیط زیستی این طرحها، نمیدانیم کی به بهرهبرداری میرسند. کمی پایینتر وضعیت در بلوچستان از این هم بدتر است. بسیاری از روستاها حتی به شبکه آب و فاضلاب وصل نیستند.
در مشهد هم وضع آب وخیم است. مسوولان میگویند سد دوستی که عمده آب مشهد را تامین میکند حالا تنها ۱۱ درصد آب دارد. در این شهر هم شهرداری و سازمان آب و فاضلاب مشهد چاره را در کندن چاه دیدهاند و باز هم حرف از انتقال آب دریاهای جنوب است که البته آن هم مشکلات زیست محیطی دارد و زمانبر هم هست.
کشاورزی زیاد و کم آب شدن سفرههای زیرزمینی یک مشکل مشترک در همه کشور است، کشاورزی حتی در گیلان، یکی از سبزترین استانهای کشور هم شاید به معضل بخورد. گیلان به سفیدرود وابستگی زیادی دارد و این رود در حال کم آب شدن است.
کمی آنطرفتر از گیلان، دریاچه ارومیه خشک شده. این دریاچه شاید نمادی است از کشاورزی زیاد به روشی نادرست و بعد از آن زیاد شدن مصرف در خانهها و شرب. تبریز هم همین وضع را دارد.
زایندهرود در اصفهان وقتی بارندگی معمولی باشد،حدود ۸۰۰ میلیون مترمکعب آورد دارد اما ۲۰ سال است تقریبا چیزی از آن به داخل شهر اصفهان نمیرسد. کارخانهها زیاد شدهاند، میزان کشاورزی هم در دو استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان بالا رفته. مهاجرت از استانهای اطراف باعث شده مصرف آب شرب زیاد شود. مقداری از اب زایندهرود هم به یزد و کاشان و جاهای دیگر میرود. همه اینها حجم مصرف آب در حوضه زایندهرود را تا ۲٫۵ برابر آورد طبیعی رودخانه بالا برده. نتیجه آن، خشکی گاوخونی، قطعی و کمبود آب در شهر اصفهان و در نهایت این وضعیت است. تامین مابقی آب مورد نیاز از چاهها و در نتیجه فرونشست، به طوری که احتمال میرود تا سال ۱۴۰۹ همه چاههای اصفهان خشک شود و فرونشست گسترده این شهر را در بر بگیرد.
بیآبی و در بعضی جاها فرونشست گریبان بیشتر بخشهای مرکزی فلات ایران را گرفته است. از خراسان جنوبی تا کاشان، یزد، کرمان و شیراز، قم و تهران. این در حالی است که بیشتر از ۵۰ درصد جمعیت ایران در فلات مرکزی زندگی میکنند و کارشناسان میگویند فقط ده درصد آب تجدیدپذیر کشور در مرکز ایران است. مسوولان حالا ادعا میکنند که ۷۰ درصد ۵ سدی که آب تهران را تامین میکند خالی است. آنها زنگ خطر بیآبی در پایتخت را به صدا درآوردهاند. دریاچه نمک قم در نزدیکی پایتخت هم رو به خشک شدن است و در آینده ریزگردهای آن به تهران میرسد. در نزدیکی تهران کرج هم وضعیت مطلوبی ندارد.
کارشناسان میگویند خوزستان به لحاظ منابع آبی وضعیت بهتری نسبت به بقیه حوضههای آبی ایران دارد، با این حال بالادست سد کرخه، کشاورزی در کرمانشاه و لرستان و ایلام زیاد است و در پایین دست سد در خوزستان هم وضع همین است و حجم آورد رودها به دلیل خشکسالی کم شده. آب هم از کیفیت لازم برخوردار نیست و مردم مجبورند آب اشامیدنی را بخرند.