رفتن به درون کوره پخت سفال، سفری هیجانانگیز به عمق تاریخ است. اینکه میشد از نزدیک تکنیک استادانی را دید که با دانش عجیبی آن را ساختهاند، اعجاب انگیز است. دانشی که حتی امروز نمیدانیم آن را چطور به دست آورده بودند. این حفرههایی که میبینید احتمالا محل ورود هوا و دمیدن بر آتش بوده که به این آتشدان ختم میشده و به این وسیله نه تنها حرارت که اکسیژن را هم درون کوره تنظیم میکردند. شگفتانگیز است و توصیف بودن در این نقطه از تاریخ خیلی سخت است.
عصر ایران ؛ حسن ظهوری و فرزانه احمدی _ باستانشناسان ردپایی از تاریخ را یافتهاند که اعجابانگیز بودهاست. منتظرم تمیزکاری تمام شود تا در حفرهای که ایجاد شده پایین بروم. قرار است به عمقی از تاریخ سفر کنم. به حدود ۷۰۰، ۸۰۰ یا ۱۰۰۰ سال قبل. همان زمانی که استادکاران اصفهانی، اینجا سفالی میساختند که آوازه زیباییاش در شهرهای دیگر پیچیده بود.
حالا باستانشناسان ردپای آن استادکاران سفالگر را پیدا کردند. درست در همانجایی که بر آتش گل سرشتشان، میدمیدند. آن را به حدی سالم یافتهاند که رموز کارشان را فاش کند؛ هرچند سالمتر بود اگر تیغ لودرها، خواب سنگین هزار ساله گذر تاریخی کمرزرین را برآشفته نمیکردند.
لقمه بزرگی که تیغ لودرهای شهرداری از جان محوطه میکنند، باعث آشکار شدن نشانههای تاریخی میشود. بقایای آجرهایی که فاش میکنند اینجا بنایی و احتمالا آثار زیادی مدفون است. اینکه جلوی شهرداری گرفته شود هم خیلی آسان نبود و چندین نامهنگاری از سوی مردم و میراث فرهنگی برای توقف و در نهایت، افشاگری یکی از باستانشناسان باعث شد، دادستانی ادامه فعالیتهای عمرانی متوقف و گذر کمر زرین، یک محوطه باستانی شود. آن هم در جایی که فاصله چندانی با مسجد جامع اصفهان ندارد و احتمالا هسته اولیه و اصلی شهر اصفهان باشد.
برای انجام کاوشهای باستان شناسی از دانشگاه هنری اصفهان دعوت شد تا این کاوشها را به انجام برساند. دانشگاهی که هم تیم باستان شناسی و هم تیم مرمت دارد. سرپرستی این کاوشها به علی شجاعی سپرده شد.
باستانشناسان وقتی اولین ترانشه باستانشناسی را باز کردند، با یک سازه مسقف عجیب مواجه شدند. تیغ لودرها بخشی از آن را از بین بردهاست، اما بخش زیادی را سالم یافتند. یک زیرزمین مسقف که احتمالات زیادی درباره اینکه چه کاربری داشته وجود دارد. ظاهرا شبیه یک انباری است اما هنوز اتاقهای تو در تویی دارد و سقف آجری آن بینظیر است.
به دوره صفویه یا کمی پس از آن تعلق دارد. هیچکس هنوز نمیداند کاربری اطاقکهای دو طرف بنا چیست. اینکه انباری هست یا یک بنای مربوط به یهودیان هنوز در هالهای از ابهام است. انتهای بنا هم اتاقی دارد که سئوالبرانگیز است. اما آنچه تعجب باستانشناسان را برانگیخته کشف یک اثر سفالی عجیب است. مجموعهای از بدنههای سفالی که به شکل خاصی در هم تنیده شدهاند. اولین گمان، احتمالا تنپوشههای سفالی هستند که کارشان انتقال آب یا فاضلاب بودهاست. اما ماجرا خیلی پیچیدهتر از اینهاست.
نقشهای هندسی دارند و با توجه به لایهای که در آن کشف شده، احتمالا به دورههای پیش از ورود مغولان تعلق دارد. بزرگی و عظمت آن نشان میدهد که اینجا در حدود ۷۰۰ یا ۸۰۰ سال قبل، اتفاقات عجیبی رخ داده و کسانی که از این تپوشهها استفاده میکردند، نه تنها جمعیت زیادی بودند که کار ویژهای هم انجام میدادند. مثل استادکارانی که با هنرمندی تمام یک کوره پخت سفال ساخته بودند تا اینجا سفال زرینفام تولید کنند. سفالی که پیدا کردن آن برای هر باستانشناسی ارزشمند است.
رفتن به درون کوره پخت سفال، سفری هیجانانگیز به عمق تاریخ است. اینکه میشد از نزدیک تکنیک استادانی را دید که با دانش عجیبی آن را ساختهاند، اعجاب انگیز است. دانشی که حتی امروز نمیدانیم آن را چطور به دست آورده بودند. این حفرههایی که میبینید احتمالا محل ورود هوا و دمیدن بر آتش بوده که به این آتشدان ختم میشده و به این وسیله نه تنها حرارت که اکسیژن را هم درون کوره تنظیم میکردند. شگفتانگیز است و توصیف بودن در این نقطه از تاریخ خیلی سخت است.
کل گذر باید مورد حفاری باستانشناسی قرار بگیرد و هنوز بخشهایی وجود دارد که کلنگ باستانشناسی نخورده و اتفاقا از تخریب لودرها هم در امان بودهاست. مردم هر روز برای تماشای کاوشهای باستانشناسی میآیند. آنها هم کنجکاوند اینجا چه خبر است. حالا دیگر شهرداری نمیتواند همان طرح سابق را اینجا ادامه دهد. حالا اصفهان با یک موزه باستانشناسی طرف است.
کاوشها هر روز هیجانانگیز میشوند و باید فکری برای ادامه آن بشود. کمرزرین محوطهای نیست که به حال خود رها شود. اینجا حالا یکی از مهمترین محوطههای تاریخی ایران است که طی یک دهه گذشته پیدا شده و باید حفظ شود.