“در امتداد شکست حزب‌الله در لبنان شکست خامنه‌ای و نظام او در تهران رقم خورده است”

شنبه, 7ام مهر, 1403
اندازه قلم متن

قاسم شعله‌سعدی : “شکست سیاست های منطقه‌ای و داخلی خامنه‌ای نتیجه‌ای جز فروپاشی نظام اسلامی ندارد.” حسن هاشمیان : “رهبران ایران خوب می‌دانند که در امتداد شکست حزب‌االله در لبنان، شکست خامنه‌ای و نظام ولایت فقیه در تهران رقم خورده است.”

جنگ غزه میان اسرائیل و حماس اکنون به جنگ گسترده میان اسرائیل و مهمترین نیروی نیابتی جمهوری اسلامی ایران، حزب‌الله لبنان، بدل شده که به اعتراف خود حسن نصرالله، رهبر این گروه، در روزهای گذشته متحمل سخت ترین ضربات امنیتی، انسانی، لجستیکی و نظامی خود شده است، آنهم البته در انفعال کامل مؤسس و حامی اصلی حزب‌الله، رژیم جمهوری اسلامی ایران.

شکست حزب‌الله در جنگ با اسرائیل چه تاثیری بر سیاست منطقه‌ای رژیم ایران خواهد داشت که پیرو دکترین علی خامنه‌ای بر جنگ نامتقارن به کمک نیروهای نیابتی – و در رأس آنها حزب الله لبنان به منظور پیشبرد اهداف سیاسی تهران در منطقه و جهان – متکی بوده است؟آیا از خلال شکست حزب‌الله با پایان یک دوره در دکترین سیاسی جمهوری اسلامی و یا آغاز پایان خود نظام اسلامی در ایران روبرو هستیم؟

حسن هاشمیان، کارشناس مسائل ایران و جهان عرب و قاسم شعله‌سعدی حقوقدان و نمایندۀ پیشین مجلس شورای اسلامی به این پرسش ها و پرسش های دیگر پاسخ داده‌اند.               

حسن هاشمیان گفته است که “برای آقای خامنه‌ای دشوار است بپذیرد که حزب الله زیر ضربات اسرائیل زمینگیر شده و نه فقط از نظر نظامی در مقابل اسرائیل، بلکه از نظر سیاسی در لبنان و در جهان عرب-مسلمان نیز شکست خورده است به طوری که اکنون جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از ادامه و گسترش جنگ به التماس افتاده است. جمهوری اسلامی و خود علی خامنه‌ای خوب می‌دانند که در چه بن بستی گرفتار شده‌اند : اکنون زبده ترین کادرهای حزب‌الله در حال تلف شدن هستند و ادامۀ روند جاری نتیجۀ دیگری جز افزایش این تلفات ندارد. خلاصه این که چه از نظر نظامی و چه از نظر سیاسی هیچ دورنمایی برای بهبود اوضاع به سود علی خامنه‌ای و حزب‌الله دیده نمی شود.”

در ادامه قاسم شعله‌سعدی افزوده است : “درست است که بر پایه ظواهر و قرائن موضع حزب‌الله و جمهوری اسلامی ایران تضعیف شده و ضربات وارده به حزب‌الله نیز قابل انکار نیستند. اما، عامل ایدئولوژیک را در دکترین آقای خامنه‌ای و حزب الله نباید نادیده گرفت که بر اساس آن شهادت یا در واقع شکست هم نوعی پیروزی است، به ویژه این که حزب‌الله هنوز از موشک‌های نقطه‌زن خود استفاده نکرده است. با این حال، تناقض در مواضع مقامات حکومت ایران در خصوص توانایی‌های حزب الله در دفاع از خود کم نیست…”

با این حال، حسن هاشمیان  معتقد است که “حکومت ایران و حزب‌الله وضعیت کنونی را پیش‌بینی نکرده بودند.” هاشمیان می گوید : “جمهوری اسلامی ایران فکر می کرد که می تواند پس از حملات هفت اکتبر سازمان حماس به اسرائیل و سپس درگیری های محدود میان اسرائیل و حزب‌الله اهرمی برای تعامل و معامله با غرب به دست بیاورد و از این رهگذر علاوه بر پروندۀ اتمی، در خصوص موقعیت خود در منطقه نیز امتیازهایی بگیرد. اکنون، اما، به گفتۀ هاشمیان، “عکس این انتظارات روی داده است : جمهوری اسلامی نه فقط هیچ امتیازی دریافت نمی‌کند، بلکه سخت در مخمصه افتاده است. الان تمام اعضای کادر مرکزی حزب‌الله که تحت فرمان و نظر حسن نصرالله کار می کردند جملگی کشته شده‌اند. به این ترتیب، حزب‌الله با وضعیت بی سابقه‌ای روبرو شده است و نه فقط از نظر نظامی در مقابل اسرائیل، بلکه از منظر موقعیت خود در آیندۀ سیاسی لبنان در وضعیتی شکننده و بی سابقه قرار گرفته است. از این پس حزب الله دیگر نمی‌تواند برتری خود را در لبنان و نسبت به دیگر احزاب سیاسی این کشور حفظ کند. تنها گزینه‌ای که برای جمهوری اسلامی باقی مانده جنگ با اسرائیل است که در اصل به معنای سقوط نظام ولایت فقیه در تهران خواهد بود. در واقع ورود در چنین ماجراجویی برای رژیم اسلامی ایران بسیار پُر بسامد خواهد بود.”

 

قاسم شعله‌سعدی در ادامه تصریح کرده است که در اصل “کل سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی در دورۀ علی خامنه‌ای و ابزار و آلات این سیاست به شکست انجامیده‌اند.” به گفتۀ او “آقای خامنه‌ای دقیقاً در وضعیتی مشابه وضعیت آقای خمینی در پایان جنگ هشت ساله با عراق قرار گرفته است که عاقبت به نوشیدن جام زهر از سوی وی منتهی شد. اکنون آقای خامنه‌ای نیز در موقعیت نوشیدن جام زهر قرار گرفته است با این تفاوت که اگر در پایان جنگ ایران و عراق اکثریت جامعۀ ایران هنوز از خمینی حمایت می‌کردند، امروز اکثریت بزرگ مردم ایران مخالف جمهوری اسلامی و شخص علی خامنه‌ای هستند. افزون بر این، اوضاع مالی کشور در حال حاضر بسیار بحرانی و نگران‌کننده است – یعنی همان عاملی که خمینی را به پذیرش قطعنامۀ ۵٩٨ واداشت. البته عوامل دیگری نظیر نتیجۀ انتخابات آیندۀ آمریکا یا اقدام های روسیه بر روند تحولات ایران بی تاثیر نخواهند بود… اما، آنچه مسلم است این است که سیاست‌های آقای خامنه‌ای چه در داخل و چه در منطقه شدیداً شکست خورده‌اند به طوری که خود آقای پزشکیان اعتراف می‌کند که دولت او پول برای خریدن گندم، دارو و نهاده‌های کشاورزی ندارد. خلاصه این که وضع آنقدر وخیم است که آقایان نمی توانند و شجاعت آن را ندارند به شکست خود اعتراف کنند. چون اگر بخواهند اعتراف کنند باید اولاً از مردم ایران عذرخواهی کرده و کنار بروند و ثانیاً بسیاری شان نیز باید محاکمه شوند چون مملکت را به چنین وضع فلاکت باری دچار ساخته‌اند. این جنگی که اینها از چهل سال پیش با اسرائیل راه انداخته‌اند واقعاً ابلهانه و پر هزینه بوده است. چرا ما باید با اسرائیل و غرب در جنگ می‌بودیم؟ کشوری که با داشتن یک درصد مساحت جهان دارای حدود ده درصد ثروت های جهان است به چنان وضع خفت‌باری دچار شده که سه چهارم جمعیت اش محتاج یک بستۀ حمایتی تحقیرآمیز است.”

به گفتۀ حسن هاشمیان، “علی خامنه‌ای و نظام او تاکنون به دلیل فقدان مشروعیت در داخل کشور، می کوشیدند مشروعیت نداشتۀ خود را از نیروهای نیابتی شان در منطقه بگیرند. حالا با شکست نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی، عمق استراتژیک جمهوری اسلامی به یاری همین نیابتی ها بی معنا و شکست‌خورده شده و به مثابۀ شکست نیز در داخل سرشکن خواهد شد. خودشان خوب می دانند که در امتداد شکست حزب‌الله شکست جمهوری اسلامی در تهران رقم خورده است.”

 قاسم شعله سعدی در پایان گفته است : “در قیاس با خمینی در پایان جنگ ایران و عراق، خامنه‌ای از آغاز فاقد هر گونه مشروعیت بود و این فقدان حقانیت یا مشروعیت امروز بیش از هر زمان تشدید شده است. لذا شکست سیاست های منطقه‌ای و داخلی خامنه‌ای نتیجه‌ای جز فروپاشی نظام اسلامی ندارد به ویژه این که اکثریت بزرگ مردم ایران در قیاس با دورۀ پایانی خمینی امروز خواستار سقوط و براندازی این نظام هستند و این را خود خامنه‌ای نیز خوب فهمیده است. مردم دیگر حتا به او فرصت نخواهند داد که با توطئه پسرش را جانشین خود کند…”

قاسم شعله‌سعدی : “شکست سیاست های منطقه‌ای و داخلی خامنه‌ای نتیجه‌ای جز فروپاشی نظام اسلامی ندارد.” حسن هاشمیان : “رهبران ایران خوب می‌دانند که در امتداد شکست حزب‌االله در لبنان، شکست خامنه‌ای و نظام ولایت فقیه در تهران رقم خورده است.”

جنگ غزه میان اسرائیل و حماس اکنون به جنگ گسترده میان اسرائیل و مهمترین نیروی نیابتی جمهوری اسلامی ایران، حزب‌الله لبنان، بدل شده که به اعتراف خود حسن نصرالله، رهبر این گروه، در روزهای گذشته متحمل سخت ترین ضربات امنیتی، انسانی، لجستیکی و نظامی خود شده است، آنهم البته در انفعال کامل مؤسس و حامی اصلی حزب‌الله، رژیم جمهوری اسلامی ایران.

شکست حزب‌الله در جنگ با اسرائیل چه تاثیری بر سیاست منطقه‌ای رژیم ایران خواهد داشت که پیرو دکترین علی خامنه‌ای بر جنگ نامتقارن به کمک نیروهای نیابتی – و در رأس آنها حزب الله لبنان به منظور پیشبرد اهداف سیاسی تهران در منطقه و جهان – متکی بوده است؟آیا از خلال شکست حزب‌الله با پایان یک دوره در دکترین سیاسی جمهوری اسلامی و یا آغاز پایان خود نظام اسلامی در ایران روبرو هستیم؟

حسن هاشمیان، کارشناس مسائل ایران و جهان عرب و قاسم شعله‌سعدی حقوقدان و نمایندۀ پیشین مجلس شورای اسلامی به این پرسش ها و پرسش های دیگر پاسخ داده‌اند.               

حسن هاشمیان گفته است که “برای آقای خامنه‌ای دشوار است بپذیرد که حزب الله زیر ضربات اسرائیل زمینگیر شده و نه فقط از نظر نظامی در مقابل اسرائیل، بلکه از نظر سیاسی در لبنان و در جهان عرب-مسلمان نیز شکست خورده است به طوری که اکنون جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از ادامه و گسترش جنگ به التماس افتاده است. جمهوری اسلامی و خود علی خامنه‌ای خوب می‌دانند که در چه بن بستی گرفتار شده‌اند : اکنون زبده ترین کادرهای حزب‌الله در حال تلف شدن هستند و ادامۀ روند جاری نتیجۀ دیگری جز افزایش این تلفات ندارد. خلاصه این که چه از نظر نظامی و چه از نظر سیاسی هیچ دورنمایی برای بهبود اوضاع به سود علی خامنه‌ای و حزب‌الله دیده نمی شود.”

 
 

 

در ادامه قاسم شعله‌سعدی افزوده است : “درست است که بر پایه ظواهر و قرائن موضع حزب‌الله و جمهوری اسلامی ایران تضعیف شده و ضربات وارده به حزب‌الله نیز قابل انکار نیستند. اما، عامل ایدئولوژیک را در دکترین آقای خامنه‌ای و حزب الله نباید نادیده گرفت که بر اساس آن شهادت یا در واقع شکست هم نوعی پیروزی است، به ویژه این که حزب‌الله هنوز از موشک‌های نقطه‌زن خود استفاده نکرده است. با این حال، تناقض در مواضع مقامات حکومت ایران در خصوص توانایی‌های حزب الله در دفاع از خود کم نیست…”

با این حال، حسن هاشمیان  معتقد است که “حکومت ایران و حزب‌الله وضعیت کنونی را پیش‌بینی نکرده بودند.” هاشمیان می گوید : “جمهوری اسلامی ایران فکر می کرد که می تواند پس از حملات هفت اکتبر سازمان حماس به اسرائیل و سپس درگیری های محدود میان اسرائیل و حزب‌الله اهرمی برای تعامل و معامله با غرب به دست بیاورد و از این رهگذر علاوه بر پروندۀ اتمی، در خصوص موقعیت خود در منطقه نیز امتیازهایی بگیرد. اکنون، اما، به گفتۀ هاشمیان، “عکس این انتظارات روی داده است : جمهوری اسلامی نه فقط هیچ امتیازی دریافت نمی‌کند، بلکه سخت در مخمصه افتاده است. الان تمام اعضای کادر مرکزی حزب‌الله که تحت فرمان و نظر حسن نصرالله کار می کردند جملگی کشته شده‌اند. به این ترتیب، حزب‌الله با وضعیت بی سابقه‌ای روبرو شده است و نه فقط از نظر نظامی در مقابل اسرائیل، بلکه از منظر موقعیت خود در آیندۀ سیاسی لبنان در وضعیتی شکننده و بی سابقه قرار گرفته است. از این پس حزب الله دیگر نمی‌تواند برتری خود را در لبنان و نسبت به دیگر احزاب سیاسی این کشور حفظ کند. تنها گزینه‌ای که برای جمهوری اسلامی باقی مانده جنگ با اسرائیل است که در اصل به معنای سقوط نظام ولایت فقیه در تهران خواهد بود. در واقع ورود در چنین ماجراجویی برای رژیم اسلامی ایران بسیار پُر بسامد خواهد بود.”

 

قاسم شعله‌سعدی در ادامه تصریح کرده است که در اصل “کل سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی در دورۀ علی خامنه‌ای و ابزار و آلات این سیاست به شکست انجامیده‌اند.” به گفتۀ او “آقای خامنه‌ای دقیقاً در وضعیتی مشابه وضعیت آقای خمینی در پایان جنگ هشت ساله با عراق قرار گرفته است که عاقبت به نوشیدن جام زهر از سوی وی منتهی شد. اکنون آقای خامنه‌ای نیز در موقعیت نوشیدن جام زهر قرار گرفته است با این تفاوت که اگر در پایان جنگ ایران و عراق اکثریت جامعۀ ایران هنوز از خمینی حمایت می‌کردند، امروز اکثریت بزرگ مردم ایران مخالف جمهوری اسلامی و شخص علی خامنه‌ای هستند. افزون بر این، اوضاع مالی کشور در حال حاضر بسیار بحرانی و نگران‌کننده است – یعنی همان عاملی که خمینی را به پذیرش قطعنامۀ ۵٩٨ واداشت. البته عوامل دیگری نظیر نتیجۀ انتخابات آیندۀ آمریکا یا اقدام های روسیه بر روند تحولات ایران بی تاثیر نخواهند بود… اما، آنچه مسلم است این است که سیاست‌های آقای خامنه‌ای چه در داخل و چه در منطقه شدیداً شکست خورده‌اند به طوری که خود آقای پزشکیان اعتراف می‌کند که دولت او پول برای خریدن گندم، دارو و نهاده‌های کشاورزی ندارد. خلاصه این که وضع آنقدر وخیم است که آقایان نمی توانند و شجاعت آن را ندارند به شکست خود اعتراف کنند. چون اگر بخواهند اعتراف کنند باید اولاً از مردم ایران عذرخواهی کرده و کنار بروند و ثانیاً بسیاری شان نیز باید محاکمه شوند چون مملکت را به چنین وضع فلاکت باری دچار ساخته‌اند. این جنگی که اینها از چهل سال پیش با اسرائیل راه انداخته‌اند واقعاً ابلهانه و پر هزینه بوده است. چرا ما باید با اسرائیل و غرب در جنگ می‌بودیم؟ کشوری که با داشتن یک درصد مساحت جهان دارای حدود ده درصد ثروت های جهان است به چنان وضع خفت‌باری دچار شده که سه چهارم جمعیت اش محتاج یک بستۀ حمایتی تحقیرآمیز است.”

به گفتۀ حسن هاشمیان، “علی خامنه‌ای و نظام او تاکنون به دلیل فقدان مشروعیت در داخل کشور، می کوشیدند مشروعیت نداشتۀ خود را از نیروهای نیابتی شان در منطقه بگیرند. حالا با شکست نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی، عمق استراتژیک جمهوری اسلامی به یاری همین نیابتی ها بی معنا و شکست‌خورده شده و به مثابۀ شکست نیز در داخل سرشکن خواهد شد. خودشان خوب می دانند که در امتداد شکست حزب‌الله شکست جمهوری اسلامی در تهران رقم خورده است.”

 قاسم شعله سعدی در پایان گفته است : “در قیاس با خمینی در پایان جنگ ایران و عراق، خامنه‌ای از آغاز فاقد هر گونه مشروعیت بود و این فقدان حقانیت یا مشروعیت امروز بیش از هر زمان تشدید شده است. لذا شکست سیاست های منطقه‌ای و داخلی خامنه‌ای نتیجه‌ای جز فروپاشی نظام اسلامی ندارد به ویژه این که اکثریت بزرگ مردم ایران در قیاس با دورۀ پایانی خمینی امروز خواستار سقوط و براندازی این نظام هستند و این را خود خامنه‌ای نیز خوب فهمیده است. مردم دیگر حتا به او فرصت نخواهند داد که با توطئه پسرش را جانشین خود کند…”


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.