خبرگزاری هرانا – دو زندانی در همدان با کسب رضایت اولیای دم از چوبهدار رهایی یافتند. همچنین، با احراز هویت یک زندانی دیگر که روز گذشته در زندان دستگرد اصفهان اعدام شده است، تعداد اعدامشدگان آن روز به دو تن افزایش یافت. از سوی دیگر، زن و مردی در تهران از بابت اتهام “زنای محصنه” به اعدام محکوم شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از میزان، دو زندانی در همدان از مجازات اعدام نجات یافتند.
طبق این گزارش؛ با تلاشهای کارکنان زندان و سایر اعضای کارگروه صلح و سازش استان همدان، در جلسهای با حضور مسئولان قضایی، افراد خیرخواه و مدیرکل زندانهای استان همدان، در دو پرونده اعدام اولیای دم گذشت کردند و دو زندانی محکوم به اعدام به زندگی بازگشتند.
افزایش شمار اعدامشدگان در زندان دستگرد اصفهان به دو تن
به گزارش هرانا، با احراز هویت یک زندانی دیگر که روز گذشته، در زندان دستگرد اصفهان اعدام شده است، تعداد اعدامشدگان آن روز به دو تن افزایش یافت.
هویت این زندانیان، رضا بیدآبادی و حامد دویستی، ۳۵ ساله، احراز شده است.
سازمان حقوق بشر ایران با انتشار خبر اعدام این زندانی نوشت: آقای دویستی از پنج سال پیش با اتهام قتل بازداشت و به اعدام محکوم شده بود. وی اخیرا از بند هشت زندان دستگرد به سلول انفرادی منتقل شده بود.
رضا بیدآبادی نیز که پیشتر به اتهام قتل به اعدام محکوم شده بود، در این زندان به دار آویخته شد.
دو متهم در تهران به اعدام محکوم شدند
به گزارش اعتماد، زن و مردی توسط شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران از بابت “زنای محصنه” به اعدام محکوم شدند.
بر اساس این گزارش؛ چندی پیش مردی شکایتی مطرح کرد و مدعی شد همسر سابقش زمانی که با او زندگی میکرد، به او خیانت کرده و فرزندانشان از مرد دیگری است.
این مرد گفت: “۱۰ سال قبل با آلینا ازدواج کردم. من جایگاه اجتماعی بالایی دارم و برای رسیدن به موقعیت فعلیام تلاش زیادی کردهام. همسرم نیز تحصیلات عالی و شغل مهمی در یک شرکت معتبر داشت. در این سالها صاحب دو فرزند شدیم که یکی شش ساله و دیگری یکسالونیمه است، اما هیچکدام شباهتی به من نداشتند. هرچند اطرافیانم هم به این موضوع اشاره میکردند، من هیچوقت احتمال نمیدادم که فرزندانم متعلق به من نباشند. مدتی قبل از جدایی، وقتی به صورت سرزده به محل کار همسرم رفتم، متوجه رابطه او با رئیس شرکت شدم و همکارانش هم این موضوع را بهطور غیرمستقیم تأیید کردند. مشاهده شباهت بچهها به رئیس شرکت، واقعیت را آشکار کرد. با این تصور که رابطه آنها خطای گذراست، از رئیس خواستم از همسرم فاصله بگیرد.”
وی ادامه داد: “چندی بعد پسر بزرگم گفت که عمو کامران رئیس مامان او را به خانه رسانده است. فهمیدم که رابطه همچنان ادامه دارد، بنابراین تصمیم گرفتم آزمایش DNA انجام دهم. دور از چشم همسرم آزمایشها را انجام دادم و مشخص شد که هیچکدام از بچهها متعلق به من نیستند. پس از این نتیجه، از آلینا جدا شدم و اکنون درخواست مجازات او و کامران را دارم.”
او افزود: “وضعیت کودکان بسیار پیچیده است. آنها به من وابستهاند و من را پدر خود میدانند، و نمیدانم چگونه باید این حقیقت را به آنها بگویم.”
با شکایت این مرد، آلینا و کامران بازداشت شدند. با توجه به مدارک موجود علیه آنها، پرونده به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. در جلسه رسیدگی، آلینا ادعا کرد: “شوهر سابقم مشکل ناباروری داشت و برای بچهدار شدن با کامران صحبت کردم تا از طریق لقاح مصنوعی به ما کمک کند. بنابراین، خیانتی در کار نبوده است.”
شاکی به این ادعا واکنش نشان داد و گفت: “این زن حقیقت را پنهان میکند؛ من هیچ مشکلی برای بچهدار شدن نداشتم و او تنها بهدنبال پنهانکاری خیانت خودش است.”
کامران نیز اتهام را رد کرد و گفت: “آلینا از طریق لقاح مصنوعی بچهدار شد و ادعاها نادرست است. من خودم خانواده و فرزند دارم و نیازی به برقراری رابطه با فرد دیگری نداشتم.”
در پایان جلسه، قضات وارد شور شده و هر دو متهم را به اتهام “زنای محصنه” به اعدام محکوم کردند.