مهمترین اتفاق در طول سالهای تلاش ملیون ایران برای ملی کردن صنعت نفت قیام سی تیر سال ۱۳۳۱ میباشد که نقش اجتماعی و سیاسی مردم در این دوره بسیار مؤثر و در ضمن مؤید حضور توأم با شور در عرصهی سیاسی و درک موقعیت و شرایط خاص منطقه است. در این رابطه کماکان گروهی که منکر حمایت واقعی و مستمر مردم از رهبرشان در دهه سی میباشند، میگویند در روز ۲۸ مرداد ۳۲ گروهی در یک مسیر از دکتر مصدق حمایت و در مسیری دیگر بر علیه او شعار میدادند و این ضربالمثلی شده است که تودهی مردم حاضر در صحنههای سیاسی ایران ثبات رفتاری ندارند و این حالت برآمده از شر و شور و فاقد بینش حداقلی سیاسی اجتماعی بوده که پیوسته میتواند به صورت ابزاری مورد سوء استفادهی فرصتطلبان قرار گیرد. در حالی که حامیان برنامههای راستین و اهداف ملی قابل توجه دکتر مصدق -در پی منع دولت در آن روزهاکه در هیچ گونه تظاهراتی نباید شرکت کرد … به طور ناگهانی ناظر حرکات سازمان یافتهی مزدوران رژیم وقت بوده و به دلیل عدم امکان هماهنگی و دسترسی به مسئولین مورد وثوق، اشغال رادیو، پخش اعلامیههای سرلشگر زاهدی و دربار و همراهی سران ارتش … سلطهی مجدد استعمار را تا سالها بعد از مرداد ۳۲ در ایران و منطقه تحمل نمودند. و به خوبی ثابت شد که به دلیل نیات بلند ملی و ضد سلطهی بیگانه، در اهداف و برنامههای دولت ملی، ایادی بیگانه و در رأس آن دربار که مجری حضور و اجرای سیاستهای استعمارگونهی آمریکا و انگلیس در منطقه بودند، بالاتفاق نمیگذارند این حرکت و رهبری در ایران پایدار بماند و برای منطقه الگو شود به هر حال و با فرض صحت حالت بیتفاوتی و تغییر موضع سریع دیدگاه گروهی از عوام … به این بهانه میتوان گفت حتی امروز بخشی از جامعه با تشریح فوق همراه و مثال زدنی است.
به این ترتیب یعنی: آنان که در صحنه حضور مییابند با ۱۸۰ درجه تفاوت موضوع، مثلاً حمایت از غنیسازی و حقوق هستهای و شعار بر علیه استکبار جهانی … و یا تأیید عملکرد دولت روحانی و کادر سیاسی او در مذاکرات با آمریکا و انعقاد احتمالی قرارداد هستهای که منجر به رفع تحریمها و مشکلات عدیدهی اقتصادی میشود و حمایت از این و آن، و سپس مخالفت با همان موضوع از جمع مشتاق، پر شر و شور و احساسی حسب خواست آنانی که این گروهها را رهبری، حمایت و تغذیه مینمایند و برنامهریز اصلی هستند. بنابراین بر متفکرین و رهبران راستین، دلسوز، میهن دوست و آیندهنگر جامعه است که این شور به بلوغ تبدیل شود و به تابعیت محض از رهبران مغرض تبدیل نگردد، یعنی یک روز در حمایت از حرکت گروه یا هر جنبش سیاسی و روز دیگر بیتفاوتی و به نظاره نشستن که شرایط مطلوبی در پی نخواهد داشت و به خوبی چگونگی این حالت امروز نیز مشاهده میشود. اما اینکه چرا جبههی ملی نخواست از هوادارانش بخواهد برای حمایت از رهبرشان در آن روز به خیابان بیایند.. باید گفت: جبههی ملی اول از احزاب: ایران ـ ملت ایران ـ زحمتکشان و مجمع مجاهدین اسلام تشکیل شده بود و یک حزب تک بعدی نبود که حمایت و حرکت آنان را به سادگی بتوان هدایت و مدیریت کرد به این دلیل که: حزب ملت ایران به رهبری شادروان داریوش فروهر، ناسیونالیستهای تندرو را هدایت میکرد و از قدرت چندانی برای سازماندهی مردم برخوردار نبود و به همین دلیل نقش چندانی در جریان ملی شدن صنعت نفت و مبارزه با کودتا ایفا نکرد حزب ایران دیگر حزب این ائتلاف، به وسیلهی گروهی از روشنفکران و اساتید دانشگاه که اندیشهی ناسیونالیستی داشتند مانند: مهندس زیرکزاده ـ مهندس حسیبی ـ شاپور بختیار ـ کریم سنجابی و الهیار صالح بنیانگذاری شده و از پایگاه اجتماعی چندان مستحکمی برخوردار نبود و نمیتوانست نقش مؤثری برای سازماندهی تودهی مردم داشته باشد حزب زحمتکشان به نسبت قدرت بسیج عمومی مردم را داشت ولی، به مرور و با شدت گرفتن اختلاف خلیل ملکی و مظفر بقایی (دو تن از رهبران این حزب) و اعلام انشعاب خلیل ملکی و تشکیل گروه خط سوم هر چند که تا پایان وفادار به مصدق ماند اما وقوع این انشعاب بیانگر ضعف شدید تشکیلاتی و وجود اختلاف در نیروی تشکیلدهندهی جبههی ملی بود مجمع مجاهدین اسلام به رهبری آیتالله کاشانی، قدرتمندترین عضو ائتلافی و داری بیشترین نفوذ در بین تودهی مردم که در بزنگاهها به خوبی از این نفوذ استفاده کرد و در کسوت روحانی و حضور در مجالس و منابر، به سادگی مردم را برای قیام تهییج میکرد. خروج این گروه در پی ائتلاف با جبههی ملی این حربه را از دست سیاسیون وقت خارج کرد. بنابراین شاید بتوان گفت با افول جبههی ملی در پی خروج گروههایی که ذکرشان رفت، ۲۸ مرداد به وقوع پیوست. ناگفته نماند: احزاب ایران ـ ملت ایران و مجاهدین اسلام زمانی که اعلام موجودیت میکنند، در بیانیهی رسمی آغاز کار خود، تلاش برای ملی شدن صنعت نفت را جزو اهداف خود قرار دادند. ضمناً اعضاء فعال جبههی ملی دکتر مصدق را که از سال ۱۳۲۳ در مخالفت با بحث واگذاری نفت شمال به شوروی نقش فعالی داشت به عنوان رهبر منصوب میکنند. مصدق این بزرگ مرد تاریخ معاصر و رهبر ملی ایرانیان، در دفاعیات خود میگوید: من یک گناه بیشتر نکردهام و آن این است که تسلیم تمایلات خارجی نشده و دست آنان را از منابع ملی کشورم کوتاه کردم و در تمام مدت زمامداری از لحاظ سیاست خارجی و داخلی یک هدف داشتم و آن این بود که ملت بر مقدرات خود مسلط گرددو هیچ عاملی در سرنوشت مملکت جز ارادهی ملت دخالت نکند امیدوارم تمامی طبقات و آحاد، افراد از پیر و جوان، در هر مسلک، مذهب و دین و در هر شغل و مقامی این معنا را به خوبی درک کنند… که ملیون فعال امروز ایران زمین ادامه دهندهی این راه و روش میباشند و با همهی مسائل موجود و مطرح و مشکلات پیش رو به وصول هدف ارزشمند خود که منافع واقعی ملی و جایگاه برتر ایران و ایرانیان را فراهم میسازد اعتماد کامل و راسخ دارند و به جوانان این مرز و بوم این تکلیف اجتماعی را پیوسته یادآور میشوند.