پروفسور داود غلام آزاد(*)
داوود غلام آزاد
ترجمه از آلمانی با کمک هوش مصنوعی
درگیریهای عمیق قومی-محور در ایران، بهویژه بین دولت مرکزی و گروههای قومی مختلف (مانند کردها، بلوچها، اعراب، آذربایجانیها)، را نمیتوان صرفاً از طریق دیدگاههای سیاسی، اقتصادی یا امنیتی درک کرد. بلکه، تحلیل عمیقتر آنها نیازمند رویکردی است که اثرات بلندمدت روانشناختی و اجتماعی تمرکزگرایی اقتدارگرایانه را مدنظر قرار دهد.
کاربرد نظریه طرحواره دربرسی تعارضات متمرکز بر قومیت محور در ایران
طرحواره درمانی جفری یانگ، چارچوب نظری نوآورانهای را برای این امر ارائه میدهد که در ابتدا برای درمان رواندرمانی اختلالات شخصیت افراد طراحی شده است، اما به طور مثمر ثمری برای فرآیندهای جمعی نیز قابل اجرا است. یانگ معتقد است که افراد بر اساس تجربیات اولیه روابط خود، به اصطلاح طرحوارههایی – الگوهای واکنش شناختی، عاطفی و فیزیکی عمیقاً ریشهدار – را در خود پرورش میدهند. این طرحوارهها اغلب به طور ناخودآگاه نحوه درک، تفسیر و واکنش افراد به جهان را تعیین میکنند.
اساس عصبی شکلگیری طرحوارهها
طرحوارهها بهصورت تصادفی ایجاد نمیشوند، بلکه ریشههای زیستی دارند. از منظر علوم اعصاب چهار سازوکار اساسی قابل تشخیص است:
- • انعطافپذیری سیناپسی:
- تجربیات عاطفی در دوران کودکی – به ویژه آسیبهای مکرر یا ناامیدی مداوم – به طور دائم شبکههای عصبی خاصی را شکل میدهند
- .. • شرطیسازی عاطفی از طریق آمیگدال:
- الگوهای واکنشی آموختهشده اولیه به تهدید، طرد یا ناتوانی بهطور خودکار ذخیره میشوند.
: شبکه حالت پیشفرض
(Default Mode Network):
- این شبکه مرتبط با خوداندیشی، هویت و بازتاب اجتماعی است و طرحوارههای شکلگرفته را تثبیت میکند.
پردازش پیشبینیکننده
(Predictive Processing)
- : مغز عمدتاً بر اساس پیشبینی عمل میکند – اطلاعات جدید از طریق طرحوارههای موجود تفسیر شده و عمدتاً ناخودآگاه تأیید میشوند.
این سازوکارها باعث میشوند که تجارب جمعی تبعیض، تحقیر فرهنگی و خشونت بهسادگی فراموش نشوند، بلکه به عنوان «فیلتر واقعیت» در سیستم عصبی ثبت شده و به نسلهای بعد منتقل شوند.
مقایسه با مفهوم عادت اجتماعی (هابیتوس) از نوربرت الیاس
مطابقت جامعهشناسانه نظریه طرحواره روانشناختی، مفهوم عادت اجتماعی نوربرت الیاس است. عادت اجتماعی شکلگرفتهای از سبک فکری، احساسی و عملی است که بهطور تاریخی، از طریق فرایندهای متمدن بمثابه فرایند رشد همه جانبه اجتماعی خویشتنداری افراد و اجتماعیشدن در بدن و ذهن تثبیت میشود. این مفهوم متمندانه شدن به معنای روزمرهه آن تلقی نمیشود. بلکه فرآیند تمدن شامل فرآیندهایی است که در آن افراد میاموزند به طور فزایندهای عواطف، انگیزهها و تکانههای خشونتآمیز خود را همه جانبه ترکنترل کنند...
یانگ تمرکز بر نیازهای عاطفی فردی و ناامیدیهای اولیه دارد، در حالی که الیاس تأثیر درازمدت ساختارهای اجتماعی و موقعیتهای قدرت را بر رفتار و ادراک در فرایند رشد همه جانبه تراجتماعی خویشتنداری افراد تحلیل میکند.
هر دو مفهوم بر این نکته تأکید دارند که انسانها عمدتاً نه بر اساس منطق یا آگاهانه، بلکه بر اساس الگوهای عاطفی و بدنی ناخودآگاه عمل میکنند که بهآرامی قابل تغییر هستند. انچه در این نضریه ها مهم است، نقش »حافظه ضمنی« در کنترل رفتار و احساسات روزمره انسانها ست..
تعارضات قومی به عنوان تعارضات طرحوارهای و عادات جمعی
ساختار دولت متمرکز در ایران از زمان رضا شاه، همراه با همگنسازی فرهنگی، سرکوب خشونتآمیز خواستهای خودمختاری منطقهای و نادیدهگرفتن حقوق قومی، در بسیاری از گروههای جمعیتی به تجربههای ناتوانی جمعی منجر شده است. این تجربیات فراموش نشدهاند بلکه به شکل طرحوارههای جمعی تثبیت شدهاند (احساس محرومیت، بیاعتمادی به «هویت ایرانی»، حساسیت بیشازحد نسبت به قدرت دولتی و غیره).
در بخشهای غالب »جامعه اکثریت«، طرحوارهها و عادت وارههای متقابلی شکل گرفتهاند – مانند ترس از «تجزیهطلبی»، احساس برتری هویتی فارس محور و بیاعتمادی به خواستهای قومی.
هر دو طرف در چارچوب نظامی از تجسمهای متقابل، تصویرسازیهای خصمانه و الگوهای واکنشی بدون تأمل عمل میکنند.
راهحل: تمرکززدایی بر اساس اصل جانشینی
(Subsidiaritätsprinzip)
تغییر صرفاً ساختاری در نظام سیاسی – مثل افزودن عناصر فدرالی – کافی نیست اگر طرحوارهها و عادت وارههای جمعی بدون تغییر باقی بمانند. بلکه باید یک بازآرایی نمادین، عاطفی و سیاسی عمیق رخ دهد که شامل موارد زیر است:
- – به رسمیت شناختن نمادین بیعدالتیهای تجربهشده (مثلاً از طریق کمیسیونهای حقیقت یاب، عذرخواهی عمومی، سیاستهای آموزشی)
- ترویج تبادل و درک متقابل بین گروههای مختلف
- نهادیکردن خودمختاری منطقهای بر اساس اصل جانشینی بهگونهای که هر سطح اجتماعی تا حد امکان خود را اداره کند و فقط امور ضروری متمرکز شود
- فرایندهای شبهدرمانی در آموزش سیاسی که طرحوارههای جمعی و تأثیرات آنها را آشکار و قابل بحث کند
تنها از طریق چنین رویکرد چندبعدی میتوان تضاد سفت و سخت نیروهای مرکزگریز و مرکزگرا را حل کرد و این تضاد را به شکل جدیدی به روح جمعی در تنوع تبدیل کرد
واژهنامه
|
واژه |
معنا |
|
طرحواره (یانگ) |
الگوی شناختی-عاطفی مبتنی بر تجربیات رابطهای اولیه |
|
هابیتوس (الیاس) |
سبک رفتاری اجتماعی و تاریخی شکلگرفته |
|
انعطافپذیری سیناپسی |
توانایی مغز برای تغییر ساختاری بر اساس تجربه |
|
شبکه حالت پیشفرض |
شبکه مغزی مربوط به خوداندیشی و بازتاب اجتماعی |
|
پردازش پیشبینیکننده |
نظریهای که مغز واقعیت را فعال پیشبینی میکند |
|
اصل جانشینی (Subsidiaritätsprinzip) |
اصل سیاسی: تصمیمگیری در پایینترین سطح ممکن |
منابع
- Young, Jeffrey E. / Klosko, Janet S. (2014): Schematherapie – Ein praktisches Handbuch. Beltz Verlag.
- Norbert Elias (2006): Über den Prozess der Zivilisation. Frankfurt am Main: Suhrkamp.
- Lisa Feldman Barrett (2020): Siebeneinhalb Lektionen über das Gehirn. Frankfurt: S. Fischer.
- van der Kolk, Bessel (2015): The Body Keeps the Score. New York: Viking.
هانور ۱۸.۰۵.۲۰۲۵
https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/
(*) داود غلام آزاد پروفسور باز نشسته رشته جامعه شناسی در دانشگاه هانوفر آلمان است. از ایشان نوشته ها و کتب متعددی در زمینه مشکلات دموکراسی در ایران موجود میباشد.
متن آلمانی نوشته:
Kollektive Wunden und die Wiederholung des Unverarbeiteten: Ein sozialtherapeutischer Zugang zu ethnischen Konflikten in Iran
Die tiefgreifenden ethnisch-zentrierten Konflikte im Iran, insbesondere zwischen dem zentralstaatlichen Machtzentrum und verschiedenen ethnischen Gruppen (z.B. Kurden, Belutschen, Araber, Aserbaidschaner), lassen sich nicht allein über politische, wirtschaftliche oder sicherheitspolitische Perspektiven erfassen. Vielmehr erfordert ihre tiefere Analyse einen Zugang, der die psychischen und sozialen Langzeitwirkungen autoritärer Zentralisierung berücksichtigt.
Die Anwendung der Schema-Theorie auf die ethnisch-zentrierten Konfliktlinien im Iran
Die Schema-Therapie von Jeffrey Young stellt hierfür einen innovativen theoretischen Rahmen bereit, der ursprünglich für die psychotherapeutische Behandlung von Persönlichkeitsstörungen entwickelt wurde, jedoch auch auf kollektive Prozesse fruchtbar übertragen werden kann. Young geht davon aus, dass Menschen auf Basis ihrer frühen Beziehungserfahrungen sogenannte Schemata entwickeln – tief verankerte kognitive, emotionale und körperliche Reaktionsmuster. Diese Schemata bestimmen oft unbewusst, wie Menschen die Welt wahrnehmen, interpretieren und auf sie reagieren.
Neuronale Grundlagen der Schemabildung
Schemata entstehen nicht willkürlich, sondern sind biologisch verankert. Aus neurowissenschaftlicher Sicht lassen sich vier wesentliche Mechanismen identifizieren:
- Synaptische Plastizität: Emotionale Erfahrungen in der Kindheit – insbesondere wiederholte Traumatisierungen oder andauernde Frustration – prägen bestimmte neuronale Netzwerke dauerhaft.
- Emotionale Konditionierung über die Amygdala: Früh gelernte Reaktionsmuster auf Bedrohung, Zurückweisung oder Ohnmacht werden automatisiert abgespeichert.
- Default Mode Network: Das Netzwerk für Selbstbezug, Identität und soziale Reflexion stabilisiert einmal gebildete Schemata dauerhaft.
- Predictive Processing: Das Gehirn arbeitet vorwiegend voraussagend – neue Informationen werden durch vorhandene Schemata interpretiert und bestätigen diese zumeist unbewusst.
Diese Mechanismen sorgen dafür, dass kollektive Erfahrungen von Diskriminierung, kultureller Abwertung und Gewalt nicht einfach vergessen werden. Sie werden im Nervensystem als „Wirklichkeitsfilter“ eingeschrieben und an folgende Generationen weitergegeben.
Vergleich mit Norbert Elias’ Konzept des sozialen Habitus
Eine soziologische Entsprechung zur psychologisch fundierten Schema-Theorie bietet das Konzept des sozialen Habitus bei Norbert Elias. Habitus bezeichnet eine historisch gewachsene, sozial eingeübte und körperlich verkörperte Form des Denkens, Fühlens und Handelns, die durch Zivilisations- und Sozialisationsprozesse entsteht. Der Zivilisationsprozesse umfasse Prozesse, in denen Menschen lernen, ihre Affekte, Triebe und Gewaltimpulse zunehmend geleichmäßig selbst zu kontrollieren
Während sich Young auf individuelle emotionale Grundbedürfnisse und ihre frühkindliche Frustration konzentriert, analysiert Elias die langfristige Prägung von Verhalten und Wahrnehmung durch gesellschaftliche Strukturverhältnisse und Machtkonstellationen.
Beide Konzepte weisen jedoch auf eine zentrale Einsicht hin: Menschen handeln, fühlen und denken nicht primär rational oder bewusst, sondern gemäß unbewusster emotionaler und körperlicher Orientierungsmuster, die nur langsam veränderbar sind.
Ethnische Konflikte als kollektive Schema- und Habituskonflikte
Die zentralistische Staatsbildung im Iran seit Reza Schah – begleitet von kultureller Homogenisierung, gewaltsamer Unterdrückung regionaler Autonomiebestrebungen und Missachtung ethnischer Rechte – hat in vielen Bevölkerungsgruppen zu kollektiven Ohnmachtserfahrungen geführt. Diese Erfahrungen sind nicht vergangen, sondern haben sich als kollektive Schemata (Gefühl von Ausgeschlossenheit, Misstrauen gegenüber der „iranischen Identität“, Hyper-Sensibilität gegenüber staatlicher Autorität etc.) verfestigt.
In den dominierenden Teilen der Mehrheitsgesellschaft haben sich spiegelbildlich andere Schemata und Habitusformen gebildet – z.B. Angst vor „Separatismus“, identitärer Überlegenheitsanspruch, Misstrauen gegenüber ethnischen Forderungen.
Beide Seiten agieren somit innerhalb eines Systems gegenseitiger Projektionen, Feindbilder und unreflektierter Reaktionsmuster.
Lösungsansatz: Dezentralisierung nach dem Subsidiaritätsprinzip
Ein bloß struktureller Umbau des politischen Systems – z.B. durch Einführung föderaler Elemente – genügt nicht, wenn die kollektiven Schemata und Habitusformen unverändert bleiben. Vielmehr muss eine tiefgreifende symbolische, emotionale und politische Neuausrichtung stattfinden. Diese umfasst:
- Symbolische Anerkennung des erlittenen Unrechts (z.B. durch Wahrheitskommissionen, öffentliche Entschuldigungen, Bildungspolitik)
- Förderung von Austausch und Perspektivübernahme zwischen den verschiedenen Gruppen
- Institutionalisierung regionaler Autonomie nach dem Subsidiaritätsprinzip, d.h. jede gesellschaftliche Ebene soll so viel wie möglich selbst regeln, nur das Notwendige wird zentral organisiert
- Therapieähnliche Prozesse in der politischen Bildung, die kollektive Schemata und ihre Auswirkungen sichtbar und diskutierbar machen
Nur durch solch ein mehrdimensionales Vorgehen kann das starre Gegeneinander von zentrifugalen und zentripetalen Kräften aufgelöst und in eine neue Form des Gemeinsinns in Vielfalt überführt werden.
Glossar
|
Begriff |
Bedeutung |
|
Schema (Young) |
Kognitiv-emotionales Muster basierend auf frühen Beziehungserfahrungen |
|
Habitus (Elias) |
Sozial erlernter, historisch gewachsener Verhaltensstil |
|
Synaptische Plastizität |
Fähigkeit des Gehirns, sich durch Erfahrung strukturell zu verändern |
|
Default Mode Network |
Gehirnnetzwerk für Selbstbezug und soziale Reflexion |
|
Predictive Processing |
Theorie, dass das Gehirn Wirklichkeit aktiv vorhersagt, nicht passiv abbildet |
|
Subsidiaritätsprinzip |
Politisches Prinzip: Entscheidungen möglichst auf unterster Ebene treffen |
Quellen
- Young, Jeffrey E. / Klosko, Janet S. (2014): Schematherapie – Ein praktisches Handbuch. Beltz Verlag.
- Norbert Elias (2006): Über den Prozess der Zivilisation, Frankfurt am Main: Suhrkamp.
- Lisa Feldman Barrett (2020): Siebeneinhalb Lektionen über das Gehirn. Frankfurt: S. Fischer.
- van der Kolk, Bessel (2015): The Body Keeps the Score. New York: Viking.
Hannover, 16.05.20225
https://gholamasad.jimdofree.com/kontakt/
Glossar / واژهنامه
|
Deutsch |
Persisch |
Erklärung |
|
Bezeichner |
دال |
Das sprachliche Zeichen oder Wort |
|
Bezeichnetes |
مدلول |
Der gemeinte Inhalt eines sprachlichen Zeichens |
|
Symbolische Ordnung |
نظم نمادین |
Geteilte Bedeutungen, die soziales Handeln strukturieren |
|
Affektive Bindung |
پیوند عاطفی |
Emotionale Verbundenheit mit Ideen, Institutionen oder Gruppen |
|
Verfassungspatriotismus |
میهندوستیِ قانونمحور |
Emotionale Bindung an eine demokratische Verfassungsordnung |
|
Gemeinsinn |
حس مشترک |
Gemeinsame Orientierung und Verantwortung |
|
Mehrdeutigkeit |
ابهام معنایی |
Gleichzeitige Verschiedenheit der Bedeutungen eines Begriffs |
|
Konstitutionalismus |
قانونگرایی مشروطهای |
Idee einer rechtsstaatlichen Ordnung mit geteilten Regeln |
|
Parlamentarische Demokratie |
دموکراسی پارلمانی |
Demokratie auf Basis von Mehrparteien und Volksvertretung |
