حق هوای پاک! خوزستان زیرخاکی نیست! نفسم در نمیاد! خوزستان عزیزم حقت را پس می گیرم! هوای پاک حق مسلم ماست! به سلامتی وزرا زیرخاکی شدیم! سهم ما از این همه منابع زیر زمینی چیست؟ خاک خاک خاک، خوزستان شده خاکستان، کاری بکن! نفت رو بردید، آب رو بردید، خاک را جا گذاشتید؟ واقفوهم انهم مسئولون ( سوره صافات آیه ۲۵)! خوزستان = سرطان! اصفهان، تهران، آب رو بردین، نفت رو بردین، خاک را یادتون رفت! اگر خوزستان بمیرد ایران می میرد! روحانی مچکریم! هوای سالم حق من است! جای مردان سیاست بنشانیددرخت
تاهوا تازه شود! ای دولت امید کو کلید؟ اینجا خوزستان است نه خاکستان! تا خون در رگ ماست خاک بر سر ماست! خوزستان قلب بیمار ایران! داد خود را به بیدادگاهم آورده ام! نفت برای تهران، آب برای اصفهان، خاک برای خوزستان! و سرانجام: هیچ مسئولی قوی تر از ملت نیست!
این ها نمونه هایی از شعارهای مردم خوزستان است که در دو هفته اخیر در برابر استانداری این استان تجمع کردند تا نسبت به بی توجهی دولت نسبت به شرایط خوزستان اعتراض کنند. برای کسانی که در ایران و خوزستان زندگی می کنند معنی این شعار ها روشن است و نیازی به هیچ توضیحی نیست. به همین دلیل می توان معانی صریح و ضمنی نهفته در این شعارها را به چند دسته تقسیم کرد:
۱ – حفاظت از محیط زیست در برابر اقدام های مخرب، حق شهروندان است. به تعبیر دیگر شهروندان می توانند هر گونه اقدام دولتی یا بخش خصوصی را که منجر به برهم زدن تعادل پایدار در محیط زیست آنان شود، مورد مواخذه قرار دهند.
واژه “اکوساید”(ECOCIDE) یا جنایت علیه محیط زیست از سال ۲۰۱۰ در مقررات بین المللی سازمان ملل به رسمیت شناخته شده و در حال حاضر در قوانین داخلی حداقل ده کشور دنیا وجوددارد. بر اساس همین قانون بود که در بریتانیا شرکت معظم بی پی به دلیل نشت نفت به دریا در یکی از پروژه های بزرگش محاکمه و جریمه شد. خوشبختانه در ایران که از نزدیک به ۵۰ سال پیش یکی از کشورهای پیشرو در وضع مقررات زیست محیطی بوده قوانین داخلی ای هست که مؤید این رویه حقوقی است.
بنا بر این رویه قانونی شهروندان می توانند علیه مقام های دولتی یا بخش خصوصی شکایت کنند که با اقدام ( و یا تعلل در انجام به موقع اقدام) از تاسیس سد گرفته تا اجرای پروژه های اقتصادی و اجتماعی به محیط زیست صدمه ای وارد کنند. این حق به این دلیل به شهروندان داده می شود که اکثر دولت ها و مقام های دولتی بر اساس ملاحظاتی موارد اکوساید یا جنایت علیه محیط زیست را نادیده می گیرند. در مورد پدیده آلودگی هوا با گرد و خاک و ریزگردها در خوزستان نمونه بارز این تعلل دولتی را می توان در واکنش منفعلانه سازمان محیط زیست دید. حتی کارشناس برجسته و ارزشمندی مانند آقای اسماعیل کهرم هم وقتی مشاور رییس سازمان می شود و در موضع دفاع سیاسی از سازمان متبوع خود قرار می گیرد، منفعلانه می گوید: “کاری از دست سازمان محیط زیست بر نمی آید.” ( چنان که روز یکشنبه در گفت و گویی با روزآنلاین گفته است). همان طور که در مورد تخریب منابع آب کشور بر اساس سیاست های مخرب سه دهه اخیر مقام های دولتی می گویند بهتر است از بحث در باره علل ماجرا بگذریم، این بار هم سازمان محیط زیست به عنوان یک سازمان دولتی نمی تواند مستقیما در مقام احقاق حق شهروندان بر آید.
نه فقط سازمان محیط زیست ـ که دربند ملاحظات سیاسی و سازمانی است ـ نمی تواند سخنگوی مردم باشد، نمایندگان خوزستان در مجلس نیز که بیشتر درگیر تسویه حساب سیاسی با سازمان محیط زیست و دولت روحانی و معصومه ابتکار هستند نمی توانند نماینده مستقیم شهروندان باشند.
۲ – مردم خوزستان به سیاستمداران و دولتمردان بی اعتماد هستند. این بی اعتمادی فراتر از بی اعتمادی ساختاری مردم ایران به دولت به لحاظ تاریخی است بلکه این بی اعتمادی ناشی از بی اعتمادی به سیاست های مرکزگرایانه ای است که خود را در شعار علیه اصفهان وتهران نشان می دهد. مردم می گویند سیاستمداران مرکز نشین نه از علاقه کافی به حفاظت از سرمایه های سرزمینی خوزستان برخوردارند و نه از شناخت کافی از ملاحظات زیست محیطی استان خوزستان. دولت در ایران در سه دهه اخیر به منابع طبیعی در خوزستان به عنوان رانت سیاسی برای پیش بردن سیاست های توسعه ناپایدار خود بهره برده است و اکنون تاوان آن را مردم خوزستان می پردازند. اکنون سعی می کنند با نشان دادن عوامل خارج از مرز ها و این که اقدام های فوری زیست محیطی ممکن نیست بر این پرونده سر پوش بگذارند که نزدیک به ده سال مطالعه کارشناسان داخلی و خارجی بی اعتنایی کرده اند که در مورد بروز این پدیده هشدار داده اند.
در دی ماه سال ۱۳۹۲ کنفرانسی در دانشگاه یزد با نام سومین همایش ملی فرسایش بادی و طوفان های گرد و غبار برگزار شد که مقالات ارائه شده نشان داد ابعاد این مساله در کل ایران و به ویژه خوزستان و ایلام تا چه حد نگران کننده است. این مطالعات نشان می دهد که از سال ۱۳۸۰ سیر افزایش گرد و غبار در هوای خوزستان آغاز شده و حتی مد
کل هایی برای پیش بینی آن پیشنهاد شده است. با و جود همه این مطالعات دولت تا زمان تبدیل شدن مساله به یک بحران خطرناک آن را نادیده گرفته است.
۳ – خوزستان را باید به عنوان بخشی از ایران دید که به طور گسترده در گیر بحران افزایش آلودگی گرد و غبار است. در همین بحران دو هفته اخیر بیشتر به خوزستان اشاره شده است اما همزمان استان های ایلام، لرستان، کرمانشاه و آذربایحان غربی نیز در سطوحی درگیر با این بحران بوده اند.
مطالعات بین المللی که کارشناسانی مانند ناصر کرمی، استاد اقلیم شناسی، به آن اشاره کرده است نشان می دهد که توجه به این بحران نیازمند یک برنامه ملی گسترده است. بنا بر این این شعار مردم که “خوزستان قلب بیمار ایران است”، اشاره ای است به این که مردم خوزستان نخستین قربانیان فاجعه ای هستند که به تدریج از همه ایران قربانی خواهد گرفت.
مردم خوزستان به درستی بر ضرورت توجه جدی مقام های ملی و استانی به لزوم برنامه ریزی گسترده در سه سطح کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تاکید می کنند. به این دلیل روشن که می بینند مسئولان تا چه حد همچنان در چنبره طفره رفتن از اصل مساله یا تبدیل کردن آن به یکی از موضوعات روزمره نزاع و رقابت بی حاصل در میان سیاستمداران اسیر هستند.
براساس همین تجارب است که مردم خوزستان این روزها چنان که از حرف و سخن آنان، چه در شبکه های اجتماعی و چه در حین برگزاری کنسرت موسیقی یکی از خوانندگان خوزستانی، مهدی یراحی، برمی آید، به برپا کردن کمپینی درازمدت برای تغییر سیاست های موثر در این زمینه می پردازند. سیاست هایی که باید بنیان برنامه ریزی زیست محیطی و شهرسازی و مدیریت شهری و روستایی در منطقه را تغییر دهد.
شاید مردم خوزستان آغاز گر راهی باشند که دیر یا زود همه مردم ایران باید در آن گام بگذارند. بنیاد های سیاست برنامه ریزی در باره منابع ایران و اداره شیوه زندگی در ایران باید تغییر کند تا امکان پایداری حداقل های لازم برای حفظ کیفیت زندگی و توسعه پایدار و جلوگیری از ویرانی سرزمین ایران وجود داشته باشد.
از: روزآنلاین