حزب توده و گریز از پاسخ صریح و سر راست

سه شنبه, 26ام مرداد, 1395
اندازه قلم متن

نامه مردم، ارگان حزب توده ایران، در شماره ى ١٠٠۴ خود، پاسخى مفصل به نوشته ى من با عنوان «حزب آدمکش و آدم فروش توده ى ایران» داد که عینا در «خبرنامه گویا» بازنشر شد. عنوان مطلب حزب از این قرار بود: «ابتذال نظرى مدعیانِ آزادى قلم و اندیشه، و لجن پراکنى آنان بر ضد حزب توده ایران». مطلبى طولانى که از سابقه ى ٧۵ ساله ى حزب و تاریخچه ى آن سخن مى گفت و در نهایت نتیجه مى گرفت که حرف هاى من حرف هاى جدیدى نیست و دشمنان قسم خورده ى حزب و دستگاه هاى امنیتى همین حرف ها را قبلا هم زده اند و هنوز هم مى زنند. مطلب من هم در این نوشته، لقب «فحش نامه» دریافت کرد لابد به این خاطر که به حزب توده در دوران بعد از انقلاب و پیش از سرکوب ها، آدم کش و آدم فروش گفته بودم.

rahbari hezbe tudeh kianuri

اما دو صفت آدم کش و آدم فروش در نوشته ى من فحاشى از سر کینه یا عصبانیت نبود بلکه صفاتى بود که بر اساس گفته هاى آقاى محمدعلى عمویى، از رهبران برجسته ى حزب در دوران بعد از انقلاب، در ذهن ام شکل گرفته بود و بر روى کاغذ آمده بود. کل مطلب مرا که این دو کلمه محور آن بود مى شد در دو سه جمله خلاصه کرد و در دو سه جمله به آن پاسخ داد:
آقای محمدعلى عمویى، امروز، در جایى که آزاد هستند و در زندان و زیر شکنجه نیستند، در مصاحبه اى داوطلبانه و نه فرمایشى، مى گویند ما اطلاعات گروه هاى فرقان و نوژه را به مقامات جمهورى اسلامى مى دادیم.

بر این اساس بود که من نوشتم: دادن این اطلاعات به جمهورى اسلامى یعنى «آدم فروشى» و چون آدم هاى این دو گروه بعد از دستگیرى کشته شدند، نام دیگر این عمل عبارت است از «آدم کشى».

حزب مى توانست در پاسخ به این «ادعا» یکى از این سه جواب را بدهد:
– آرى! حزب توده ى ایران در دوران بعد از انقلاب، به خاطر اعتقاد به مواضع ضد امپریالیستى و ضد شاهنشاهى جمهورى اسلامى، اطلاعات فرقان و نوژه را در اختیار مقامات قرار داد و دستگیرى و اعدام اعضاى این دو گروه باعث افتخار ما بوده و هست…
یا بگوید:
نه! حرف هاى محمد على عمویى، که از رهبران اصلى حزب در آن زمان بوده و امروز دیگر در حزب، نقش و مسوولیتى ندارد، دروغ محض است و چنین چیزى اتفاق نیفتاده است.
یا حداکثر چنین پاسخى بدهد:
آرى! این اتفاق افتاده و کار غلطى بوده و ما به عنوان رهبرى امروز حزب، از آن چه رفقاى ما در سال هاى ۵٧ تا ۶١ کردند عذر مى خواهیم.

در این صورت من به خاطر مورد دوم و سوم، از حزب توده ى ایران و رهبرى آن به خاطر عجله اى که در نوشتن مطلب کرده بودم و موضع امروز حزب را نسبت به گذشته نمى دانستم، صمیمانه عذرخواهى مى کردم و اگر حزب پاسخ اول را مى داد، همچنان حزب را -در آن مقطع خاص- آدم فروش و آدم کش مى نامیدم.

اما حزب در پاسخ مفصل اش، از کودتاى ٢٨ مرداد تا انقلاب ۵٧ را شرح داد و موضوع جاسوسى و وابستگى خود را نفى کرد و پاى بهزاد نبوى و هوشنگ تیزابى را هم به میان کشید ولى به تنها چیزى که پاسخ نداد همین موضوع اصلى بود که:

آیا حزب، اطلاعات فرقان و نوژه را به مقامات جمهورى اسلامى داده بود یا نداده بود، و نسبت به کشته شدن فرقانى ها و نوژه اى ها چه نظرى داشت و اگر این اتفاق واقعا افتاده است و آقاى محمدعلی عمویى راست مى گوید، موضع امروز حزب نسبت به این وقایع چیست؟

من علت خشم حزب توده را درک نمى کنم. بر مبناى نوشته ى آقاى پرویز بصیر، که از هواداران حزب توده هستند و مطلبى مفصل در پاسخ به مطلب جناب دکتر مهرآسا که از مخالفان حزب هستند نوشته اند که این مطالب هم تماما در «خبرنامه گویا» منتشر شده است، بارى بر مبناى نوشته ى ایشان، که مدعى ست یک سازمان سیاسى که از توطئه اى خارجى با خبر شده و آن را به اطلاع مقامات مسوول کشور رسانده، کارش خیانت نیست، مى توان گفت که ما آدم کشى و آدم فروشى مثبت هم داریم و این کار نسبت به دشمن، آدم کشى و آدم فروشى به شمار نمى آید و لابد باید به چنین کارهایى افتخار هم کرد. آرى مى شد چنین پاسخ صریحى به نوشته ى من داد و آن را به حق «فحش نامه» خواند.

در آن صورت من هم این سوال را مطرح مى کردم که اگر این استدلال صحیح باشد، پس اگر همسایه ى یک توده اى، که «فرض» مى کند و به این «فرض» اعتقاد راسخ دارد که حزب توده دشمن حکومت اسلامى و دشمن تمامیت ارضى ایران و جاسوس بیگانه و وطن فروش است و این حزب مى خواهد ایران را دو دستى به روس ها تقدیم کند، آیا حق دارد بر اساس این «فرض» و «اعتقاد» -که مى تواند درست نباشد، یا آن طور که او فکر مى کند نباشد- همسایه اش را به مقامات امنیتى حکومت معرفى کند و او را با انگشت نشان دهد که بیایید این جاسوس خائن را تا دست به عملیات خرابکارانه نزده دستگیر کنید؟

نه! تصور نمى کنم خشمى که بر برخى از هواداران حزب غالب شده، اجازه ى ورود به چنین بحثى را که با استدلال دو دو تا چهار تا قابل حل است بدهد، و همان متهم کردن نقد کننده به فحش نامه نویسى و ابتذال نظرى و تکرار دروغ هاى مقامات امنیتى -آن هم به صورت یک طرفه و بدون درج مطلب مخالف و منتقد در ارگان رسمى حزب- آسان تر و دم دست تر باشد!

از: گویا

be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. سخن عزیز، من تو را خوش فکرتر و باهوش تر از این حرفها میدانم. فردی با مطالعه که مسائل سیاسی را با شم قوی دنبال کرده است و به ویژه در دوره ای هرچند کوتاه از عمر خود هوادار یک جریان سیاسی بوده است، قاعدتا از خواندن مصاحبه آقای عمویی نباید شگفت زده شود و فریاد یافتم یافتم سر دهد. شما مواضع صریح حزب را که در نشریات ابتدای انقلاب علنا اعلام کرده بود بهتر از بسیاری از برآشفتگان آن مقاله یا فحش نامه میدانستی. این که در فضای حساس پس از انقلاب حزب با تمام قوا برای برگشت ناپذیری حکومت شاه فعالیت می کرد اظهر من الشمس است. این که حزب زودتر از هر نهاد یا فرد دیگری مطلع شد که کودتای نوزه قرار بر کشتار میلیونی مردم دارد حرف تازه ای نیست و نه سی سال قبل که هر زمان دیگری هر انسان آزادیخواه و مردم دوستی برای ممانعت از این کشتار وارد میدان می شود. تو بهتر از من تاریخ را میدانی و انواع همکاریها میان جبهه های متضاد برای پیشبرد یک هدف عاجل را خوانده ای. تو نیازی به این نداشتی که آقای عمویی حرفی را که قبلا هم بارها گفته بود و همین الان در سایتهای مختلف داخلی در آرشیوهایشان موجود است را پیراهن عثمان کنی. دلم نمیخواهد بدبین باشم و به ناروا نسبتی به تو بدهم. من به عنوان یک توده ای از همان ابتدا که با این نام نوشتی خواننده ات بودم و دوستت داشتم. علی رغم این که بارها به ناروا به علائق و باورهای من بد گفتی. اما قلمت زیبا بود و روشنگر و مهم همین بود. بگذار سخن هم به خیل مخالفان ما پیوسته باشد. اما از زمانی که سفر کردی و غربت نشین شدی خیلی غریبه شده ای. نمیدانم چه حال و هوایی بر تو غلبه کرده که قلمت از دایره انصاف خارج است. در این بحثی که باز کرده ای میدانم که خودت بهتر از هر کسی همه داستان را میدانی و تنها به دنبال بهانه ای بودی که نشان دهی از آن سخن چندسال پیش به قدرکافی فاصله گرفته ای. نتیجه هم خواهی گرفت. طرفدارانت بیشتر خواهند شد و لایک های بیشتری خواهی خورد اما هستند افرادی مانند من که قبلا علی رغم مخالفت تو با اندیشه توده ای ، اما صفای قلمت را باور داشتند و امروز از تو به دلیل همین بازیهای تکراری و سیاسی بازی و … فاصله می گیرند. اما برای تو چه اهمیت دارد که یاران ناخدا همتی و بیدگلی و افضلی و… با تو بیگانه باشند و نرخ امروز خاک پاشیدن به چشم دوستداران آنهایی است که وفادارترین سربازان وطن بودند. بگذار سخن ما را قاتلان و وطن فروشان و آدم فروشان تاریخ ایران بداند. زندگی ما سراسر انتخاب است. شخصیت ما هم برآیند همین انتخابهاست. ارزو می کنم قلمت با صفا و روشنگر باشد.