ایران امروز
بیانیهی ۱۵ تن از نواندیشان دینی داخل و خارج کشور
ابلاغ «قانون حجاب و عفاف» دستور سرکوب کل جامعه است
پس از رفت و برگشتهای مکرر میان مجلس و شورای نگهبان به مدت ۷۴ ماه، متن موسوم به «قانون ححاب و عفاف» مجموعا در پنج فصل تنظیم و نهایی گردید و از سوی مجلس تصویب شد. قالیباف رئیس مجلس نیز اعلام کرده است که این «قانون» از ۲۳ آذر ۱۴۰۳ برای اجرا به عنوان قانون ابلاغ خواهد شد. بررسی متن این «قانون»، که منتشر شده است، بیانگر سازماندهی جنگ سراسری و گستردهی نهادهای سرکوبگر حاکمیتی علیه زنان است. این «قانون» اما همزمان تحقیر و سرکوب کل جامعه را نشانه گرفته است. حاکمیت در همین راستا، تلاش می کند تا با اجرائی کردن این «قانون» دستاوردهای خیزش زن، زندگی آزادی در خصوص آزادی پوشش را سرکوب کند، دستاوردهای خیزشی که پیوندی ناگسستنی با آزادی در عرصههای دیگر جامعه دارد و تنها مخصوص زنان نیست. اینها همه در حالی است که اموری همچون تنگناهای اساسیِ اقتصادی، آزادیهای مدنی و آیندهی کشور همچنان در صدر اولویتهای مردم جانبهلبرسیده است. تردیدی نیست که عملکرد حاکمیت، زندگی را برای شهروندان تیرهوتار ساخته است. حاکمیت ولایی پشت نقاب دینداری، کرداری زنستیزانه، بیرحمانه و خلاف مروت و انسانیت انجام میدهد که با آزادگی، که پیام اصلی دینداری است، به هیچ عنوان سازگاری ندارد.
حجاب اجباری و حکومتی، سیاستی سرکوبگرانه و مخالف عقل سلیم است. حاکمیت ولایی پیش از این تلاش کرد تا از طریق گشت ارشاد، ضرب و زور فیزیکی و محدودیتهای اداری آن را اجرائی کند اما کار او به شکست انجامید. اینک همان سیاستها در قالب «قانون ححاب و عفاف» صورتبندی شده است. این «قانون» در مرحلهی اول بیانگر شکست سیاست سرکوبگر و امنیتی در تحمیل پوشش اجباری است. در مرحلهی بعد اما این یک عقب نشینی رذیلانه و شریرانه با جریمههای سنگین مالی است از جمله برای فشار مالی، دوشیدن جامعه و مهمتر از همه درگیر کردن شهروندان با یکدیگر، از مدیران دولتی و خصوصی گرفته تا رانندگان وسایل شخصی و حمل و نقل عمومی.
ظاهرا برای قدرتمداران حاکم تحمیل ظواهر آنچه شریعت می پندارند کافی است و به نفرتی که متعاقب آن در ذهن و روان جامعه نسبت به اصل دیانت بوجود میآید، اهمیتی نمیدهند. حتی در میان دینداران سنتی نیز طرفداران اجبارگری در اجرای شریعت در اقلیت قرار دارند. در مجموعهی جوامع مسلماننشین نیز به جز موارد معدودی مثل جمهوری اسلامی ایران و امارت اسلامی طالبان در افغانستان در هیچ کشور دیگر اسلامی همانا حجاب اجباری نیست.
این نوع اقدامات، نمادی از حاکمیت تمامیتخواه و سرکوبگر نه تنها نسبت به زنان که نسبت به حقوق و آزادیهای مدنی کل ملت است. تحمیل حجاب، با توجیه «حفظ امور شرعی یا عفاف و امر به معروف و نهی از منکر» فضایی خفقانآور برای همهی ایرانیان، و نه فقط زنان، ایجاد خواهد کرد و همانا کرده است.
ما امضاکنندگان این بیانیه از همهی ملت، و به ویژه کسانی که دارای باورهای دینی اصیل هستند و وجدان انسانی خود را حفظ کردهاند، دعوت میکنیم که در کنار زنان آزادیخواه و مقام ایران ایستاده و با صدای بلند، مخالفت خود را با «قانون ححاب و عفاف» و سیاستهای سرکوبگرانهای که نقاب دینداری بر چهره دارند، اعلام کنند.
در پایان تاکید میکنیم این «قانون» مانند بسا قوانین مشابه، در میان مردم متمدن ایران قابلیت اجرایی ندارد و آب در هاون کوبیدن است و اگر هوس اجرای آن در ذهن اقلیتی ماجراجو وجود داشته باشد، با مقاومت مدنی شدیدی که از هم اکنون وجود دارد، عواقب خطرناکتری برای عاملان آن در پی خواهد داشت.
ژیلا موحد شریعتپناهی، صدیقه وسمقی، محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، رضا بهشتی معز، سروش دباغ، علی طهماسبی، رحمان لیوانی، رضا علیجانی، احمد علوی، حسن فرشتیان، داریوش محمدپور، مهدی ممکن، یاسر میردامادی، عبدالله ناصری طاهری